سلام نو – سرویس سیاسی: راهپیمایی ماشینی و موتوری ۲۲ بهمن امسال یک حاشیه تعجب آور و تاسف بار داشت و آن هم توهین چند باره به رئیسجمهور بود. عدهای موتور سوار که پرچم حزب الله و ایران در دست داشتند در پاسخ به شعار مرگ بر اسرائیل میگفتند: مرگ بر روحانی. این گروه کوچک و پر صدا چنان به کار خود مشغول بودند که انگار اصلا متوجه عواقب شعاری که میدادند نمیشدند، تاکیدات رهبری را از خاطر بردند و احتمالا بعد از راهپیمایی هم برای ضربه شستی که نشان روحانی دادند حسابی سر ذوق آمدند.
چنین توهین بیپروایی به رئیسجمهور در حالی اتفاق میافتد که فارغ از جایگاه حسن روحانی، رعایت ادب ضرورت مضاعفی دارد و از توصیه رهبری در این حوزه نیز چند روزی بیشتر نمیگذرد. رهبری در دیدار اخیر با مداحان با انتقاد از مخدوش شدن ادب اسلامی در برخی محیطهای رسانهای و فضای مجازی گفتند: بدگویی و بدزبانی در جامعه باید جمع شود و ادب اسلامی گسترش یابد.
آبان ماه امسال نیز رهبری در دیدار با رئیسجمهور و اعضای ستاد ملی مقابله با کرونا با انتقاد شدید و صریح از اقدام برخیها در برخورد با دولت و رئیسجمهور و هتک حرمت ایشان، گفتند: هتک حرمت حرام است و انتقاد با هتک حرمت تفاوت دارد. ضمن اینکه امروز کشور بیش از هر زمان دیگری به همکاری و اتحاد و انسجام نیاز دارد.
اشاره رهبر انقلاب به اتفاقات مجلس در چند روز قبل از این جلسه بود، وقتی که برخی نمایندگان با ادبیاتی تند به حسن روحانی حمله کردند و حتی از اعدام او سخن گفتند.
با این همه و با وجود تأکیدات چند باره و مکرر رهبری، توهین به حسن روحانی هر بار از سویی رخ میدهد و هر بار تندتر و بدتر میشود و ظاهراً کسی توان مقابله با این مسئله را ندارد.
ظاهرا این توهین کنندگان، به خصوص توهین کنندگانی از جنس موتور سواران ۲۲ بهمن به چند نکته توجه نمیکنند و عواقب و پیامدهای کار خود را نمیسنجند.
نخستین پیامد چنین رخدادی باز شدن باب توهین به مقامات ارشد کشور به خصوص رئیسجمهور است. همه میدانیم قرار نیست حسن روحانی برای همیشه بر کرسی ریاستجمهوری تکیه بزند. حتی به احتمال زیاد در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ کسی بر سر کار خواهد آمد که از روحانی دور و به موتور سواران دیروز و مخالفان روحانی نزدیک است.
شاید فحاشان به روحانی و به خصوص آمران به فحاشی فکر کنند آن چنان که امروز به روحانی توهین کردند، فردا میتوانند به راحتی راه توهین را ببندند. با این همه تجربه تاریخی انقلاب اسلامی و البته تجربه تاریخ بشری به ما ثابت کرده است که وقتی باب خلیفه کشی باز شود، بستن آن غیرممکن است و آسیاب به نوبت خواهد بود.
چه بسیار کسانی که روزهای نخست انقلاب توان حذف هر کسی را داشتند، اما با چرخش روزگار خود در صف حذف قرار گرفتند و با تعجب، بازی روزگار را تماشا کردند.
نکته دیگری که به هر منتقد و حتی فحاشی باید یادآور شد، اندازه نگاه داشتن در فحاشی است. وقتی جای مرگ بر اسرائیل را مرگ بر روحانی بگیرد، بیش و پیش از همه به نظام توهین شده است.
حسن روحانی آدم دیروز و امروز نظام جمهوری اسلامی نیست. او بود که برای اولین بار بنیانگذار انقلاب را امام خطاب کرد. او بود که جانشین هاشمی در جنگ، نماینده و نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، نماینده رهبر انقلاب در شورایعالی امنیت ملی و دبیر آن و البته آغاز کننده مذاکرات ایران و اروپاییها بر سر مسئله هستهای بود.
حسن روحانی یکی از امنیتیترین سیاستمداران ۴ دهه گذشته ایران است که از فرماندهی پدافند کشور تا مشاور امنیت ملی رئیسجمهور را در کارنامه خود دارد. چنین کسی را به هر شکلی به اسرائیل ربط دادن بیش و پیش از همه چیز و همه کس جفا در حق نظام و مسئولان ارشد آن است که از روحانی حمایت کردند.
در نهایت نمیتوان درباره شعارهای ۲۲ بهمن ۹۹ علیه روحانی دست به نیت خوانی زد، اما میتوان یک مثل قدیمی را تکرار کرد و گفت که دشمن دانا بلندت میکند بر زمینت میزند نادان دوست، حتی اگر خیلی دوستدار و علاقهمند باشد! در نتیجه به نظر میرسد این دوستداران شش آتشه نظام و انقلاب باید تجدید نظری اساسی در رویکرد خود بکنند چون توهین به رئیس جمهور نه با قانون، نه با اخلاق و نه با مصالح نظام سازگار نیست.
نظر شما