سلام نو – سرویس سیاسی: ده سال گذشت، به همین سادگی به همین سرعت! 22 خرداد ده سال پیش محمود احمدینژاد، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محسن رضایی در یک از رقابتیترین انتخاباتهای ریاست جمهوری در ایران شرکت کردند، انتخابات که در نهایت با اعلام وزارت کشور محمود احمدینژاد پیروز آن شد.
انتخابات ریاست جمهوری خرداد 1388 از جهات مختلفی خاصترین انتخابات ریاست جمهوری ایران در زمان خودش بود. تا آن وقت هیچ رییس جمهوری برای انتخاب دوبارهاش چنین رقابت سنگینی نکرده بود و البته هیچ انتخاباتی حواشی انتخابات 88 را نداشت.
اصلاحطلبان که در انتخابات 84 با انشقاق خود و عدم حمایت به موقع از هاشمی رفسنجانی باعث روی کار آمدن احمدینژاد شده بودند قصد داشتند با تمام توان رو در روی او بایستند و نگذارند دولت او دو دورهای شود و اولین دولتی لقبگیرد که پس از یک دوره سقوط میکند.
آنها برای این کار سراغ بزرگترین سرمایه خود یعنی سید محمد خاتمی، رییس جمهور پیشین رفتند. خاتمی در مهرماه سال 87 در فرودگاه شهید صدوقی یزد هنگام عزیمت به تهران و در پاسخ به درخواست مردم این شهر برای حضور در انتخابات آینده، گفت: اگر مردم بخواهند در انتخابات کاندیدا میشوم.
همان زمان محمدرضا عارف، معاون اول خاتمی در دولت اصلاحات در اظهار نظری تاکید کرد که خاتمی روز به روز به حضور در انتخابات ریاستجمهوری آینده نزدیک میشود.
در نهایت یکشنبه بیستم بهمن در جریان افتتاح وب سایت مجمع روحانیون خاتمی با اعلام رسمی نامزدی خود در انتخابات ریاست جمهوری گفت که "با جدیت کاندیداتوری خود را اعلام می کنم و می گویم که از ابتدا تا کنون نیز برخلاف آنچه گفته می شد هیچ تردیدی نداشتم."
پیش از او نیز مهدی کروبی، رییس سابق مجلس شورای اسلامی و دبیرکل حزب اعتماد ملی گفته بود که حتما در انتخابات شرکت خواهد کرد.
خاتمی البته پیش از اعلام نامزدی در انتخابات یک مسئله را اعلام کرده بود و آن این که از بین او و میرحسین موسوی یک نفر نامزد انتخابات خواهد شد. خاتمی در دی ماه سال 87 در جمع مردم ایلام گفت که:"به همه اصلاح طلبان و نیز کسانی که ممکن است جزو اصلاح طلبان نباشند ولی دلشان می خواهد در وضع کنونی تحولی ایجاد شود، ضمن احترام به همه کسانی که کاندیداتوری خود را اعلام کردند یا اعلام خواهند کرد، می گویم به یاری خداوند یک نفر از میان من و آقای مهندس موسوی نامزد خواهد شد."
در نهایت پس از نامزدی خاتمی در انتخابات میرحسین موسوی بعد از اما و اگرهای فراوان پا به صحنه رقابت گذاشت و سکوت دو دههای خود را شکست. موسوی روز سهشنبه بیستم اسفند در بیانیهای رسمی اعلام کرد که در انتخابات ریاست جمهوری خرداد سال آینده شرکت خواهد کرد.
موسوی در بیانیهای که آن زمان منتشر کرده درباره دلیل اعلام نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری مینویسد:
"اینجانب طی ماههای گذشته با کمک و همفکری دوستان در تکاپوی این جستجو بودهام؛ وضعیت کشور، انتخابهای پیشرو، حوادث ممکن، ظرفیتهای موجود و بسیاری نکات خرد و کلان دیگر را مورد دقت قرار دادم و هرچه پیشتر رفتم همان دلایل و عواملی که در وهلههای گذشته به عدم حضور در صحنۀ انتخابات فرا میخواندند، بیشتر مرا متقاعد کردند که این زمان زمانی دیگر است و حضور را ایجاب میکند."
حضور میرحسین موسوی قطعا بزرگترین شوک به فضای سیاسی کشور در آن سال بود. میرحسین که دو دهه بود با عنوان نخست وزیر امام شناخته میشد در سالهای 76 و 84 دست رد به سینه درخواست کنندگان زد و حاضر به شرکت در انتخابات ریاست جمهوری نشد و در همان سال هم دعوتهای ابتدایی اصلاحطلبان برای حضور در انتخابات را رد کرد که موجب حضور خاتمی در انتخابات شده بود.
مصطفی تاجزاده از اعضای ارشد حزب مشارکت با اشاره به نامزدی میرحسین موسوی و تعجب از این اتفاق همان زمان به ایلنا میگوید:
"ما در سال ۱۳۸۳ دوبار به دیدار مهندس موسوی رفتیم و دلایل زیادی ارائه دادیم و اصرار کردیم تا ایشان نامزد انتخابات ریاست جمهوری نهم شود تا گرفتار وضع موجود نشویم. با وجود این مهندس موسوی دلایلی آورد که طبق آن حاضر نبود در انتخابات شرکت کند.
حضور موسوی در صحنه انتخابات تمام معادلات را عوض کرد. خاتمی انصراف داد، اصولگرایان مردد شدند و طیفی از طرفداران کلاسیک جمهوری اسلامی که دو دهه با دلخوری گوشه نشین شده بودند پا در میدان گذاشتند.
با این همه شد آن چه شد و حامیان میرحسین موسوی شکست تلخی را تجربه کردند، تلخیای که نه از شکست بلکه از آنچه بعد از شکست بر آنان گذشته بود.
بعد از 22 خرداد 88 صحنه سیاست ایران دیگر هرگز مثل قبل نشد. برخی پیوندههای قدیمی و دوستیهای چند دههای گسسته شد، کینههای کهنه سربرآورد و میدان سیاست آوردگاه جبران شکستهایی شد که دهههای پیش به بار آمده بود. موسوی و کروبی و خاتمی هر کدام به شکلی از سیاست ایران حذف شدند و حامیانشان سالها زاویه نشینی را تجربه کردند، هرچند در نهایت پس از گذشت چند سال خاتمی با یک تکرار از بیرون زمین سیاست قدرت خود را به رخ کشید و با کمک هاشمی رفسنجانی پاستور را از چنگ اصولگرایان ربود.
حال پس از ده سال هیچ چیز مثل قبل نیست. نوجوانان آن روزها جوانانی هستند با امیدهایی بر باد رفته یا بربار نشسته. احمدینژاد و حامیانش منحرف هستند و او که روزی بیشترین حمایتها را دریافت میکرد حق شرکت در انتخابات ریاست جمهوری را از دست داده است.
ده سال پس از بیست و دوم خرداد 88 هیچ چیز جبران نشده، عمر رفته برنگشته، ایران همچنان تحت فشار دشمنان خارجی است و پیوندهایی که پس از 88 و گسسته شد حتی تحت شدیدترین فشارها هم ترمیم نمیشود. زخم 88 هرچند دور شده، اما همچنان خوب نشده است.