واقعیت اینکه نمی‌دانم حرف‌هایی که از مینا نقل کردم، دقیقا منتسب به اوست یا فقط چون خودم آنجا را با درخت و گنجشک می‌شناسم، این حرف‌ها را گفتم. مقبره‌ی شاه‌نعمت الله مقبره‌ای باصفا، سبز و پر از صدای گنجشک و موسیقی و زمزمه‌ی آرام آدم‌ها است. هر کسی آرام به کاری مشغول است. یکی عکس می‌گیرد، یکی آواز می‌خواند، یکی کتاب می‌خواند، چند نفری با هم صحبت می‌کنند، تعدادی هم مثل من به صدای گنجشک‌ها گوش می‌کنند و درختان و سرسبزی‌اش را تماشا می‌کنند.

مقبره شاه نعمت الله ولی جایی که پر از درخت و گنجشکه

سلام نو-سرویس گردشری: عارفه سادات میریوسفی*: مقبره‌ی شاه‌نعمت الله مقبره‌ای باصفا، سبز و پر از صدای گنجشک و موسیقی و زمزمه‌ی آرام آدم‌ها است. هر کسی آرام به کاری مشغول است. یکی عکس می‌گیرد، یکی آواز می‌خواند، یکی کتاب می‌خواند، چند نفری با هم صحبت می‌کنند، تعدادی هم مثل من به صدای گنجشک‌ها گوش می‌کنند و درختان و سرسبزی‌اش را تماشا می‌کنند.

مقبره‌ی شاه نعمت‌الله ولی برای من با مدرسه‌ی فرهنگ کرمان و یکی از دانش‌آموزان عزیزش گره خورده است. سال‌ها پیش یک دانش‌آموز با استعداد از مدرسه‌ی فرهنگ،  یکی از مدال‌های المپیاد ادبی می‌برد و بعد از مدتی وارد رشته‌ی علوم اجتماعی یکی از دانشگاه‌های پایتخت می‌شود. اما مدت زیادی نمی‌گذرد که مریض شده و از این دنیا می‌رود.

مقبره شاه نعمت الله ولی جایی که پر از درخت و گنجشکه

 روایت من دقیقا از همین‌جا شروع می‌شود. اسمش مینا بود. سال چندم دبیرستان وقتی از طرف مدرسه به مقبره‌ی شاه نعمت الله ولی رفته، خیلی از آنجا خوشش آمده و به دوستش گفته که:"کاش من رو اینجا دفن کنن. پر از درخت و گنجشکه، آدم هیچ‌وقت تنها نیست." و لابد حدس نمی‌زده که چند سال بعد از این حرف‌ها مریض می‌شود و از دنیا می‌رود و مادرش یک‌عالمه تلاش می‌کند که مینا را کنار شاه نعمت الله ولی دفن کند. مینا که فامیلی‌اش را نمی‌دانم، باعث پیوند من با آن مقبره بود.

مقبره شاه نعمت الله ولی جایی که پر از درخت و گنجشکه

واقعیت اینکه نمی‌دانم حرف‌هایی که از مینا نقل کردم، دقیقا منتسب به اوست یا فقط چون خودم آنجا را با درخت و گنجشک می‌شناسم، این حرف‌ها را گفتم. مقبره‌ی شاه‌نعمت الله مقبره‌ای باصفا، سبز و پر از صدای گنجشک و موسیقی و زمزمه‌ی آرام آدم‌ها است. هر کسی آرام به کاری مشغول است. یکی عکس می‌گیرد، یکی آواز می‌خواند، یکی کتاب می‌خواند، چند نفری با هم صحبت می‌کنند، تعدادی هم مثل من به صدای گنجشک‌ها گوش می‌کنند و درختان و سرسبزی‌اش را تماشا می‌کنند. به نظرم دفن شدن در چنین مقبره‌ای از خوش‌سعادتی مینا بود. چند باری که با آدم‌های مختلف آنجا را دیده‌ام، به آن‌ها گفته‌ام که می‌خواهم آنجا دفن شوم اما خب همه خندیده‌اند و فکر کرده‌اند که شوخی می‌کنم.

مقبره شاه نعمت الله ولی جایی که پر از درخت و گنجشکه

 به نظرم مهم است که آدم بعد از مرگش تنها نباشد. فکر کن که آدم کنار شاه نعمت الله ولی، مینا و یک عالمه درخت و گنجشک باشد. چه اقبالی.

روایت‌های دیگر عارفه سادات میر یوسفی:

آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست

زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت...

آدمی که می‌خواهد گاهی در وطن خودش توریست باشد

* عارفه سادات میریوسفی کارشناسی حقوق خوانده، اهل کرمان است، کتاب و سفر دوست دارد و برای سایت‌های مختلفی مطلب نوشته است. عارفه برای سلام نو از سفرها نزدیک و دورش روایت می‌کند.

کد خبرنگار: ۲۰
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • پربازدید

    پربحث

    اخبار عجیب

    آخرین اخبار

    لینک‌های مفید