کرمانج به برخی قبایل کردستان جنوب اطلاق می شود. کرمانج ها یکی از قبایل ماد بوده اند که در سده نهم پیش از زایش در زاگرس فرمانروایی کرده اند ودر هنگام تشکیل فرمانروایی ماد به مادها پیوسته اند.

عشایر کرمانجی لقبی برای برخی قبایل کرد

به گزارش سلام نو به نقل از تریپ یار، مهاجرت  تاریخی کردها به خراسان به فرمان شاه عباس صفوی در حدود (۱۰۰۷ هـ .ق) آغاز شد. طی آن ۴۰ هزار خانوار از کردهای غرب کشور جهت حفاظت و حراست از مرزهای شمال شرقی که گاه  و بی گاه توسط اقوام ترک و به ویژه ازبک مورد تهدید قرار می گرفت به این منطقه کوچ داده شدند .کردهای مهاجر در سرحدات شمال شرقی استقرار یافتند تا دیوار انسانی و سپر بلایی باشند در مقابل هجوم ازبک ها به قلمرو داخلی و به خصوص مرکز ایران عصر صفوی

کردهای خراسان از ترکیب کردستان بزرگ … کرد های سوریه ، قفقاز ،باکو ،ترکیه ،کردهای جنوب عراق ، ماکو و مهاباد تشکیل شده اند … و کردهای افغانستان، پاکستان وهندوستان هم از خراسان به آن ولایت رفته اند.

منطقه خراسان شمالی، عشایر زندگی را با گل ها و گون ها و شقایق ها تقسیم کرده اند و پای بر جای پای نیاکان نهاده اند و دور از غبار زمان، از ییلاق تا قشلاق فراز و نشیب کوه ها و دره ها تا پهن دشت مزارع را پیموده اند.
کوچ برای آن ها بهترین تفریح و بهار شادترین ایام. نام بسیاری از کوه های خراسان برگرفته از آن هاست و دشت ها با سیاه چادرهای آنان سپید بخت می شوند. کوچ حدیث همیشه زندگی آنهاست .از قوچان تا مراوه تپه هر سال به عشق پاسداشت چراغ پر فروغ اجاق خانواده با پای پیاده می پیمایند و می کوشند تا همیشه ایام پیروز برجای بمانند. کردهای خراسان را کرمانج می نامند.
۱- فاروق صفی زاده در مورد واژه کرمانج می نویسد : « کرمانج که کوتاه شده کُرد (kurd ) است و دیگر مان (man ) که همان ماننایی (mannay  ) است یکی از قبایل ماد بوده اند که در سده نهم پیش از زایش در زاگرس فرمانروایی کرده اند ودر هنگام تشکیل فرمانروایی ماد به مادها پیوسته اند »

۲- «‌کرمانج … ظاهراً به برخی قبایل کردستان جنوب اطلاق می شود آن هم نه در مقام مترادفی برای عشیرت ، بلکه به عنوان یک برچسب قومی . سون می نویسد که کرمانج ها پاک ترین خون کردی را دارند .  سایر قبایل را به طور ساده کرد می خوانند . در کردستان شمال نیز لفظ کرمانج اغلب در دو معنی متفاوت به کار می رود :

الف: برچسبی قومی است که در اشاره به تمام کردهایی که به لهجه ی کرمانجی شمال سخن می گویند به کار می رود

ب: در مفهومی محدودتر در اشاره به رعایای کشاورز به کار می رود .دهقانان غیر قبیله ای شاتاق که زیرحکم و سلطه ی گراوی ها هستند کرمانج خوانده می شوند .همین طور در شرناک  و روستاهای پیرامون آن کشاورزان غیر قبیله ای را کرمانج می خوانند.

لفظ واحد کرمانج که در جنوب در اشاره به فاتحان قبیله به کار می رود و در شمال مخصوص رعایای کرد غیر قبیله ای است ؛ خود نشان دهنده ی ‌رابطه ی پیچیده ای است که بین بخش های قبیله ای و غیر قبیله ای جامعه ی ‌کرد موجود است و این پیچیدگی بسی بیش از آن است که تئوری ما فوق طبقانی روا می دارد … کرمانج ها معمولاً زمین داران خرده پا ومستقل هستند …  . کرمانج ها در این جا احتمالاً کردهای قبیله ای ( یا پیشتر قبیله ای ) بوده اند که در این منطقه بر زمین هایی که تصرف کرده اند ساکن شده اند»

۳-  لفظ کرمانج درشمال خراسان ؛ هم به چادر نشینان کرمانج زبان ، و در مفهوم عام تر به کردهایی که گویش کرمانجی دارند اطلاق می شود . و هرگاه سخن از کرمانج است کردنژادان کرمانج زبان مدنظر می باشند .جاناتان رندل در این باره نوشته است : « کردی کرمانجی … زبان کردان چادر نشین است »

حال سوالاتی از این قبیل مطرح است که کردهای خراسان دارای چه پیشینه ای هستند ؟ چرا کردها به خراسان کوچ داده  شده اند ؟ آیا پیش از آمدن کردها در زمان صفویه کردهایی در خراسان سکونت داشته اند  یا خیر؟
کلیم ا… توحدی مؤلف چند جلد کتاب حرکت تاریخی کرد به خراسان  در مورد زمان ودلیل آورده شدن کردها به خراسان می نویسد : «کرمانج خراسان که در اوایل دولت صفوی برای جلوگیری از تاخت و تاز ترکمانان و ازبکان به مرزهای شمال ایران انتقال داده شدند تحت عنوان سه ایل بزرگ زعفرانلو ،شادلو ،قراچورلو قرار دارند»
کلیم ا… توحدی با اشاره به  این که از زمان شاه اسماعیل صفوی، کردها به ویژه قرامانلوها به طور پراکنده برای دفاع از مرزهای خراسان به این دیار آسیب دیده آورده شدند وبعد ها جانشینان شاه اسماعیل هم سیاست انتقال کردها به خراسان را ادامه دادند ، می نویسد :
« شاه عباس که پادشاهی تیز هوش و سیاستمدار بود با توجه به فلسفه ی ابن عمید که گفته بود : کردها را باید سپر بلا قرار داد ، درصدد انتقال کردها به خراسان بر آمد … حدود پنجاه هزار خانوار ، کوچ بزرگ و تاریخی خود را از آذربایجان به سوی سرزمین  ری  آغاز کردند ،‌این حرکت که در حدود سال (۱۰۰۵هـ .ق) انجام گرفته بود باعث شد کردها مدت دو سال در جلگه ی‌ تهران و خوارو ورامین اتراق نمایند."
جاناتان رندل نیز در خصوص مهاجرت کردها به خراسان می نویسد:
«‌شاه عباس اول به این جریان ( مهاجرت کردها ) شتاب بخشید . کردهایی  بودند که از زادگاه خود کنده شده به شرق فرستاده شدند ، نخست به آن سوی مرز آذربایجان ،سپس به خراسان در مقابل ترکمانان که هنوز همان جا مانده اند – یعنی هزار مایل دور از زادگاهشان – به این ترتیب صفویه قبایل سرکش کرد را از مرزهای غربی خود کندند و شگفتا آنها را به پاسداری از دیگر مرزهای آشفته ی کشور گماشتند و سایر قبایل کرد را به مناطق دورتری فرستادند ،به هندوکش در افغانستان و بلوچستان امروز ».
طوایف کرد خراسان که از ایلات کرد ساکن در خاک عثمانی موسوم به چمشگزک بودند،  چون مذهب شیعی داشتند درزمان صفویه به داخل ایران آمده سپس به خراسان کوچ داده شده اند و در اواخر دوره ی صفویه به کُرد زعفرانلو معروف شده اند. این ایل بزرگ از ۳۲ شاخه تشکیل شده که به هر شاخه «‌ایل » می گویند و در شهرهای اسفراین ، بجنورد ،دره گز ،شیروان ،قوچان و نیشابور پراکنده اند .

ایل شادلو نیز ، از ایلات کرد خراسانند که آنها نیز از قفقاز به آذربایجان ، سپس به خراسان کوچ داده شده و در شمال غربی آن مستقر شده اند.
این مهاجرت که در اواسط قرن دهم قمری یعنی از زمان شاه اسماعیل و شاه طهماسب شروع شده بود در اواخر این قرن و اوایل قرن یازدهم یعنی در زمان حکومت شاه عباس به اوج خود رسید ؛ چه در این زمان بود ؛ که ازبک ها نه تنها مشهد را تسخیر کرده و خراسان را میدان تاخت و تاز خود قرار داده بودند ؛ بلکه نواحی شاهرود ، دامغان ، سمنان ،ورامین ، کاشان و اراک را هم زیر پا گذاشته بودند .

مهاجرت و مقابله به موقع کردها،مخصوصاً مبارزات رزمندگان دو ایل بزرگ ومعروف زعفرانلو و شادیلو باعث جلوگیری از پیشروی بیشتر ازبک ها شده و پس از مبارزات خونین و فراوان سرانجام موجبات بیرون راندن آنها از ایران را فراهم آورد.
در حقیقتت علیرغم برخی نظرات قید شده، کردها قبل از زمان صفویه نیز در خراسان سکنی داشته اند. کُرد بودن ابومسلم خراسانی، خاطرات دعبل خزائی در راه عبور ورسیدن به مرو و برخورد او با کُرد های علوی ، خاطرات تیمور درکتاب  منم تیمور جهانگشا  ، که در مسیرقوچان به گروهی برمی خورد ؛‌ که می گویند :‌ ما کُردیم و همزمان با دوره ی تیمور ،‌ کلاویخو نیز در سفرنامه ی خود اشاره به وجود کردها در خراسان می نماید. همه وهمه دلیل بر وجود کردها پیش از زمان صفویه در خراسان است .

اما ایلات معتبر ۳۲ گانه در خراسان که هر کدام جایگاه و نقش ویژه ای در تاریخ خراسان دارند، برخی بدین شرح می باشند.

قراچورلوها: که در زمان نادرشاه با او جنگیدند و سرانجام با او صلح و نجف سلطان کرد قراچورلو و محمدخان قراچورلو از فرماندهان این ایل بزرگ هستند که در جنگهای ایران و عثمانی و ایران و هندوستان در تمام سالها در کنار نادرشاه بودند. سبزعلیخان کرد قراچورلو سر محمدحسن خان قاجار پدر آغامحمدخان را برید و به کیم خان زند  اهدا کرد و حکومت صفویه را تثبیت نمود.حسینقلی خان قراچورلو حاکم سرحدات ثلاثه بجنورد و پدر شادروان خانلرخان قراچورلو (متوفی اسنفد ۷۹) نیز همراه سردار  معزز شادلو در مشهد به امر رضاشاه اعدام شد. محل استقرار قراچورلوها (مامیانلوها) در درگز، بجنورد و اسفراین می باشد.

کیکانلوها: در سراسر نواحی شمال قوچان از آشخانه و بجنورد گرفته تا درگز اسکان گرفته اند و جمعیت زیادی را تشکیل می دهند. مرکز حکومت کیکانلو بر عهده خوانین اوغاز بوده که معروفترین خوانین آخر آن محمد حسن خان شیخ الخوانین و پسرانش سعادتقلی خان سیوکانلو و قادر قلی خان قبادی بودند کیکانلو ها در زمان ناصرالدین شاه به سه ایل سیوکانلو، بیچرانلو و کیکانلو تقسیم شدند.

قهرمانلو: از مهمترین ایلات کرد است که آخرین رهبر آن ولیخان قهرمانلو بود که به امر رضاشاه در زندان مشهد در سال ۱۳۱۰ مقتول گردید محل استقرار آنها در رشته کوههای شاه جهان در جنوب قوچان و نیز در شیروان و اسفراین بجنورد می باشد.

میلانلو: از مهمترین ایلات کرد در اسفراین است حدود ۴۳ طایفه و ایل کرد در شهرستان اسفراین مستقر هستند و مزارع و کشتزار ها و بیشتر زمین های کشاورزی و مراتع اسفراین متعلق  به این مردها که بیش از ۸۰% جمعیت اسفراین را تشکیل می دهند حکومت اسفراین بین ایلخانان بجنورد و قوچان گاهی دست به دست می شد.

توپکانلو: که معروفترین ایل بیگی آن فرهاد خان توپکانلو بود که همراه ولیخان قهرمانلو قصد کشتن رضا شاه را داشتند توپکانلو ها در سراسر خراسان از جمله سبزوار و نیشابور و چناران و قوچان و شیروان و اسفراین مستقر شده اند.

دیگر ایلات و طوایف معتبر کرد عبارتند از:
هودانلو، بادلانلو، زیدانلو، صوفیانلو، توروسانلو، زنگلانلو، باچیانلو، رودکانلو، رشوانلو، حمزکانلو، شیخ امیرانلو، جلالی، سیاه منصور، جهان بیگلی، مادانلو، قرباشلو و غیره.

 گویش

عشایر خراسان شمالی که بیشتر از ایلات کرمانج زعفرانلو، توپکانلو باچوانلو روتکانلو و...هستند به لهجه کرمانجی سخن می گویند.
لهجة کورمانجی زبان کوردی که تقریبا  شاید حدود بیش از ۷۵% کوردها با این لهجه تکلم می کنند در کشورهای ترکیه، سوریه، شمال غربی ایران (استان ارومیه)، شمال شرقی ایران (شمال خراسان)، شمال و شمال غربی کردستان عراق، کشور ارمنستان (اطراف ایروان)، کشور گرجستان، کشور آذربایجان، مناطقی از استان مازندران، مناطقی از استان گیلان، اطراف ورامین و فیروزکوه، و همچنین تهران و کرج تکلم می شود.
در خراسان شهرهای قوچان، شیروان، اسفراین، بجنورد، کلات، لایین، باجگیران، آشخانه، چناران، فاروج، سملقان، درگز و درونگر، رادکان، بخش هایی از نیشابور و سبزوار و جوین و تقریبأ حدود ۱۵% مردم ساکن مشهد به لهجهء کورمانجی تکلم می کنند.

 آداب و رسوم

آنها در گویش محلی خود که نوعی لهجه و گویش از زبان کردی است به روز اول فروردین نَوروزمی گویند.اجرای جشن ملی و باستانی نوروز اهمیت بسیاری برایشان دارد. در گذشته با اعلام و آغاز سال نو اعضاء خانواده با یکدیگر روبوسی می کردند و حتی در برخی از خانواده ها یکی از اعضاء در دبه روغن و یا کیسه آرد را به نشانه شکرگذاری از خداوند منان بوس می کرد. و سپس به رسم شادی و خوشی دهان خود را با آبنبات و یا قند شرین می کردند.
بعد از تحویل سال نو یکی از پسران طایفه به بیرون از خانه رفته و به عنوان اولین کسی است که در سال نو وارد بر محیط خانواده می شود او در حالی که بره سفید یا قرمز رنگی در بغل دارد وارد خانه می شد، و بنا بر باور عشایر این امر جایگاه مهمی دارد چرا که قدم فرد را سبک دانسته و معتقدند که امور به خیر و خوشی خواهد گذشت.
پوشیدن لباس نو و به خصوص با رنگ قرمز که نماد شادی و خوشی است و دید و بازدید از همسایه ها از دیگر رسمی بود که توسط عشایر کرمانج این استان انجام می شد.
علاوه بر آن طبخ پلو در شش شب ابتدای سال و دعوت از چوپان و ساربان ها در این شش شب از دیگر مواردی بوده که انجام می شده است.
عشایر خراسان شمالی در گذشته به رسم اینکه در سال نو در مکان قدیم خود باقی نمانند و کهنگی از آن ها رخت بر بندد قبل از فرا رسیدن ۱۳ فروردین کوچ کرده و مکان خود را عوض می کردند.

پوشاک

پوشش زن کرمانج خراسان شاخصه‌ های منحصربه ‌فردی دارد که نوع پارچه، زینت‌ها، نام ‌ها و پردازش رنگ از جمله این ویژگی‌ ها است. لباس زن کرمانج خراسان شمالی ترکیبی از گراس (goras)،شیلوار، کله (kolle)و نظامی است. بالاتنه که در اصطلاح کرمانجی «گراس» نامیده می ‌شود و دامن که در اصطلاح کردی «پارچه» و «شیلوار» نامیده می‌ شود، دو قسمت اصلی لباس کرمانجی هستند. بالاتنه لباس، «گراس» نامیده می‌شود که پیراهنی ساده‌است و یقه خاصی ندارد. «کله» پوششی است از جنس پارچه مخمل که بر روی گراس پوشیده می ‌شود. برای کله از پارچه مخمل با رنگهای تند و گرم مثل قرمز و سبز و بنفش استفاده می‌ شود. این لباس با سکه‌ های تزیینی که در اصطلاح کرمانجی «دراو» نامیده می ‌شود با تعبیه حلقه بر روی سکه، تزیین می ‌شود. سکه‌ های متعدد بر روی کله، هنگام راه رفتن، صدایی موزون تولید می ‌کند. به حاشیه یقه، جیب‌ها و سر آستین های کله، نوارهایی زیگزاگ با رنگهای تند، دوخته می ‌شود. زن کرمانج برای پوشش سر از (پشمی) که امروز به روسری موسوم است و شالی مخصوص استفاده می ‌کند، این سرپوشها حتی روی چهره زن به جز چشمان را می‌ پوشاند.
 

کد خبرنگار: ۲۵
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • پربازدید

    پربحث

    اخبار عجیب

    آخرین اخبار

    لینک‌های مفید