سلام نو - سرویس بینالملل: این روزها و با اوج گرفتن دور هشتم مذاکرات احیای برجام در وین بار دیگر نقش روسیه در ایران مذاکرات و نوع تعامل ایران با آن بسیار مورد توجه قرار گرفته است. منتقدان از نقش فزاینده و غیرقابل تحمل روسیه سخن میگویند و حامیان معقتدند ایران در حال استفاده از ظرفیت روسیه است.
آنهایی که روس ستیز هستند به این که نماینده روسیه در مذاکرات تمام اخبار را میدهد، با رابرت مالی دیدار خصوصی دارد و به نوعی وکیل تیم ایران شده است نقد دارند. روسگراها نیز معتقدند ایران در حال استفاده از ظرفیت روسیه است و بدون اجازه و اطلاع ایران هیچ قولی معتبر نیست. آنها به این مسئله نیز اشاره دارند که در ادوار قبلی مذاکرات هم روسیه نقش فعالی داشت ولی امروز منتقدان تیم مذاکره کننده ایران در حال پررنگ کردن بیش از حد این نقش برای فشار به تیم مذاکره کننده هستند.
روسگراها یا روس ستیزها؛ چه کسی راست میگوید؟
مهمترین سوال این روزها این است که کدام طرف این دعوا راست میگوید؛ دعوایی که این روزها در شبکههای اجتماعی، رسانهها و میزگردها هم دنبال میشود.
واقعیت این است که بخشی از حرفها هر دو طرف درست است، اما به نظر میرسد هیچ کدام از دو طرف تصویری واقعی از روسیه ندارد و به خاطر علاقه یا نفرت از روسیه مواضعی بیش از حد هیجانی دارند.
دولت ابراهیم رئیسی نگاه خاصی به شرق دارد و به نظر میرسد در ادامه همین نگاه تیم وزارت خارجه او نیز نگاهی ویژه به روسیه دارد. تیم فعلی مذاکره کنده نیز از همین نگاه پیروی میکند. مصداق روشن این حرف هم ویدئویی است که در آن علی باقری، معاون سیاسی وزارت خارجه، به سرگئی ریابکوف معاون وزیر امور خارجه روسیه از حساب ویژهای که روی روسیه باز کرده است میگوید.
آیا این نگاه شرق به خودی خود بد است و نشان این که روسیه قدرت ویژهای در مذاکرات دارد؟ جواب این سوال منفی است. هر چند در وضعیت فعلی ایران بالانس قدرت بین غرب و شرق مزایای بیشتری برای کشور دارد اما قرار گرفتن در یک سوی این معادله هم مزایای خود را دارد الزاما به معنای فرودستن بودن ایران در معادلات نیست.
از طرف دیگر باید پذیرفت آن چنان که شیفتگان روس در ساختار سیاسی خود کم نداریم روس ستیزان افراطی نیز کم نداریم. اگر قرار است به خاطر قرادادهای منحوس ترکمانچای و گلستان تا ابد با روسیه در تنش و بیاعتمادی مطلق باشیم بابت کودتای ضد مصدقی آمریکا نیز تا ابد باید به خون آمریکا تشنه باشیم. به خاطر از دست رفتن هرات و افغانستان نیز باید تا ابد با بریتانیا قطع رابطه کنیم.
این درست است که روسها قابل اعتماد نیستند، ولی درستتر این است که بگوییم هیچ کشوری در دنیا قابل اعتماد نیست. روابط کشورها مانند روابط انسانها مبتنی بر اعتماد نیست و بر پایه قدرت و اقتصاد شکل میگیرد. واقعیت تلخ زندگی این است که ما مجبوریم با تمام کشورهایی که به هر دلیلی نفرت داریم ارتباط داشته باشیم. ما حتی مجبوریم با طالبان متحجر آدمکش نیز در ارتباط باشیم چون امروز آنها حاکمان سرزمین همسایه ما هستند و تامین منافع مردم ما چنین ارتباطی را ضرورت میبخشد.
در چنین شرایطی چه باید کرد و چطور میتوان روابط برابری با روسیه یا هر کشور دیگری داشت؟ برای کشوری در موقعیت ایران بالانس قدرت بین شرق و غرب بهترین گزینه است. با این همه اگر قصد داشته باشیم وارد یکی از این دو جناح هم شویم به دیپلماتهایی قدر، توانمند و آب دیده نیاز داریم که در برابر قدرت غرب یا شرق خود را نبازند و بتوانند بهترین مذاکره ممکن را شکل دهند.
نظر شما