سلام نو – سرویس سیاسی: روز دوشنبه گذشته هیئتی از طالبان افغانستان در قطر برای اعلام محکومیت و تسلیت ترور دانشمند ایرانی محسن فخری زاده به سفارت ایران میرود و با حمید دهقانی، سفیر ایران در قطر، دیدار میکند. آقای سفیر هم عکس این دیدار را در توئیتر خود منتشر میکند.
سعید خطیب زاده، سخنگوی وزارت خارجه ایران در واکنش به پرسشها در اطراف این دیدار گفت: دفتر یادبودی در نمایندگی ایران در دوحه باز شده است. دفتر سیاسی طالبان در قطر دایر است. آنها به سفارت ایران رفته و این دفتر را امضا کردهاند. چیزی بیشتر از آن هم نبوده است.
هرچند همنشینی و مذاکره با طالبان رخداد خوشایندی نیست ولی سیاست عرصه واقعیتها است و نمیتوان انتظار داشت در زمانی که دولت افغانستان و آمریکا در حال مذاکره با طالبان هستند ایران فرصت را از دست بدهد. از اواسط زمستان ۹۷ علی شمخانی و جواد ظریف گفتوگوی ایران و طالبان را علنی کردند و آن را اقدامی در مسیر صلح برای افغانستان دانستند.
با توجه به میل آمریکا به خروج از منطقه و مذاکرات طالبان با این کشور و چین طبیعی هم به نظر میرسید که ایران به عنوان یکی از بازیگران موثر در افغانستان از قافله عقب نماند، به ویژه با توجه به این مسئله که طالبان مناطق قابل توجهی از افغانستان را تحت کنترل دارد و ایران برای امنیت مرزهای خود هم که شده در دوران پسا آمریکا باید با این گروه وارد گفتوگو شود.
تا اینجا مسئله عجیبی رخ نداده. ایران طالبان را به عنوان یک دولت به رسمیت نشناخته و به واسطه تغییر معادلات سیاسی با این گروه وارد گفتوگو شده. هرچند انتشار اولین عکس طالبان با یک مقام رسمی ایرانی و جنبش خطاب شدن این گروه قابل توجه است، اما مسئلهای نیست که قابل هضم نباشد.
مشکل از جایی شروع میشود که احمد نادری، نماینده تهران در مجلس، با ریتوییت تصویر سفیر ایران در کنار طالبان در وصف این عکس مینویسد:
طالبان یکی ازجنبش های اصیل منطقه و با زمینه قوم پشتون است. حضور در سفارت ج.ا در دوحه رابایستی به فال نیک گرفت. همکاری با آنان می تواند به گسترش ثبات درجامعه افغانستان وجلوگیری ازنفوذ گروه هایی همچون داعش منجر شود. نباید دردام بازنمایی های اشتباه رسانه های آمریکایی ازآنان بیفتیم.
این که دستگاه دیپلماسی ایران در چهارچوب تامین منافع ملی با طالبان یا هر گروه دیگری مذاکره کند و عکس بگیرد مسئلهای قابل توجه است، به ویژه وقتی جواد ظریف به عنوان رئیس دستگاه دیپلماسی قائل به دیپلماسی فراگیر است. این مسئله که یک نماینده مجلس از دیپلماسی حمایت کند نیز قابل توجه است ولی این دیپلماسی و حمایت از دیپلماسی تفاوتی در ماهیت یک گروه ایجاد نمیکند.
نادری به گونهای طالبان را اصیل میخواند و از دام رسانهای آمریکا برای این گروه سخن میگوید که انگار طالبان، حزب الله است و رسانههای آمریکایی به دروغ آنان را خشن و تروریستی معرفی میکنند. ایران امروز در ضدیت با داعش و تامین امنیت مرزهایش منافع مشترکی با طالبان دارد، اما این مسئله چیزی از تروریستی بودن اقدامات طالبان و متحجر بودن آنان نمیکاهد.
طالبان همان گروهی است که ۲۲ سال قبل در فاجعهای که در سفارت ایران در افغانستان اتفاق افتاد نقش داشت و ایران در آستانه جنگ با آن بود. طالبان همان گروهی است که همین حالا و درست در زمان مذاکره با دولت افغانستان، ایران و آمریکا عملیات تروریستی انجام میدهد. طالبان همان گروهی است که دانشجویان و زنان را به سادگی هدف قرار میدهد.
ما بر اساس منافع ملی خود و حتی بر اساس تامین امنیت افغانستان با طالبان مذاکره میکنیم، اما فراموش نمیکنیم طالبان چه کرده و چه میتواند بکند. فراموشی این مسئله باعث میشود در مذاکرات نیز راه را اشتباه طی کنیم.
مسئله دیگر بیاصولی نماینده اصولگرای تهران است که از گوشه و کنار این توییت هویداست. چطور میشود با طالبان مذاکره کرد، آن هم در حالی که در زمان مذاکره عملیات تروریستی انجام میدهد، اما با آمریکا نمیتوان مذاکره کرد، آن هم در حالی که میدانیم هر مذاکرهای با آمریکا نه تنها احتمال اقدامات نظامی این کشور علیه ایران را کاهش میدهد بلکه اسرائیل را نیز محدود میکند؟
آیا به همین دلیل است که نماینده تهران دنبال توجیه میگردد و میخواهد هویت طالبان را عناوینی چون اصیل بازتعریف کند و تصویر مخدوش آنان را محصول رسانههای آمریکا بداند؟ با این تعریف اگر دولتی اصولگرا بر سر کار بیاید در زمان مذاکره با آمریکا نیز از آمریکای مظهر دموکراسی میگویند که تصویرش توسط رسانههای صهیونیستی مخدوش شده؟
این که نماینده تهران به جای اصولی ثابت و منطقی مثل تامین منافع ملی به دنبال دلایل عجیب و غریب دیگری برای مذاکره میگردد به جز این که نشانه سست اصولی است، علامت هشداری برای آینده نیز هست. ما چه در مذاکره با طالبان و چه در مذاکره با آمریکا نباید ماهیت طرف مقابل را فراموش کنیم. مذاکره با طالبان آنان را اصیل نمیکند، آن چنان که مذاکره با آمریکا باعث نمیشود مسئولیت ترور سردار سلیمانی از دوش آمریکا به دوش انگلیس یا اسرائیل بیافتد.
البته تمام ایراد و تقصیر را نباید به گردن احمد نادری انداخت. او نه تنها در نمایندگی تجربه خاصی ندارد بلکه با دنیای سیاست غریبه است. دنیای سیاست ایران هم در سالهای اخیر مملو از این تضادهای درونی و البته مواضع حیثیتی است. متاسفانه رویکرد اشتباه سیاستمداران ایران باعث شده تا از قرارداد با چین تا مذاکره با آمریکا و از گفتوگو با روسیه تا دیدار با طالبان همه و همه به مسائلی حیثیتی بدل شده باشد. وقتی در مذاکره با آمریکا مسئولین مدام از نقش این کشور در کودتا و هزار و یک مشکل دیگر میگویند مردم و فضای سیاسی هم در هر مذاکرهای راهکار مشابه را به کار میگیرند. در مذاکره با طالبان از مزار شریف میگویند، در مذاکره با روسیه از خاک جدا شده ایران میگویند و در مذاکره با چین از کم فروشی و سابقهاش در حمایت از تحریم.
سیاستمداران ما به خصوص نمایندگان جدید مجلس باید هر چه زودتر بپذیرند سیاست عرصه حیثیتی کردن مسائل نیست بلکه عرصه تامین منافع ملی با کمترین هزینه و عرصه داد و ستد است.
نظر شما