به گزارش سلام نو و به نقل از ستاد خبری جشنواره فیلم فجر، «معصومه بیات» فیلمنامهنویس درباره علت عدم رشد فیلمنامهنویسی در چندسال اخیر گفت: به فرض آن که این گزاره «عدم رشد فیلمنامهنویسی» با تحقیق و بررسی کارشناسانه به اثبات رسیده باشد، آیا رشتههای دیگر مثل کارگردانی، بازیگری و ... رشد چشمگیری داشته است؟ به عنوان مثال در زمینه بازیگری، هرقدر به گذشته باز میگردید، بازیگران توانمندتر و تأثیرگذارتری میبینید، متأسفانه در سالهای اخیر در بیشتر موارد، بازیگران کسانی هستند که بیشترین هزینه را بر گرده سینما میگذارند و قادر نیستند برای فیلمها رونق اقتصادی به بار بیاورند. تنها کاری که بیشتر در آن موفق عمل می کنند؛ کوشش برای ژست بهتر مقابل دوربین عکاسان است و درخشش در فضای مجازی، چیزی به نفع سینما نیست.
او گفت: من اعتقاد ندارم که اصولاً مشکل سینمای ایران از جانب فیلمنامه باشد. جالب توجه آن که در سالهای اخیر، فیلمنامهنویسانی هم در هیبت کارگردان خوش درخشیدند. فیلم «یک قناری، یک کلاغ» ساخته اصغر عبداللهی را دوست داشتم. همین طور فیلم کمدی «خجالت نکش» ساخته رضا مقصودی. فیلم موفقی بود که بدون شوخیهای سخیف و مبتذل، به موفقیت دست پیدا کرد.
این نویسنده درباره جدیترین آسیب در حوزه فیلمنامهنویسی افزود: آسیب جدی را گذشته از ممیزی حاکم، مغزهای صاحبان قدرت تهیه و تولید، به فیلمها وارد میکنند. منظورم فقط سرمایهگذاران نیستند، کسانی هم هستند که به واسطه نام یا سابقه یا رفاقت روزانه و شبانه یا رانت یا هرچه، تصمیم میگیرند که چه محصولاتی به تولید و اکران برسد. آنها گاهی هیچ سوءنیتی ندارند و نمیخواهند به بهای سقوط فرهنگی تماشاگر مظلوم ایرانی، به نان و نامی برسد اما ذهنشان قادر به درک ایدههای متفاوت و یا داستانهای تازهتر نیست.
او ادامه داد: در بهترین صورت فیلمنامهای میخواهند که شبیه تجربه موفق قبلیها باشد. حالا تصور کنید که شما به بهای گذراندن سالهای عمرتان فیلمنامهای بنویسید که شبیه آن چه آنها حکم کردهاند، نباشد. شهره آفاق و انفس هم نباشید و حتی زن هم باشید، لطفاً حتی امید نداشته باشید که فیلمنامهتان خوانده شود.
بیات در خصوص ارتباط فیلمساز و فیلمنامهنویس در روند ساخت یک فیلم اضافه کرد: متأسفانه من از وضعیت حقوق مادی و معنوی فیلمنامهنویسان در کشورهای دیگر اطلاعی ندارم، اما اینجا ارتباط فیلمساز با فیلمنامهنویس بیشتر شبیه اعمال قدرت مطلقه از سوی یک دیکتاتور است. اوست که تصمیم میگیرد از حاصل رنج و زحمت فیلمنامهنویس چگونه و با چه سلیقهای استفاده کند و نویسنده باید از دور شاهد باشد که دیگران تصمیم بگیرند از دسترنجاش چه اندازه نصیب مالی و معنوی ببرد و حتی نامش چگونه به مرتبه ثبت در تیتراژ برسد.
این نویسنده در پایان گفت: فکر میکنم هروقت سونامی فساد موجود در جامعه، فرو بنشیند و فرصتهای برابر، ذهنهای باز، گوشهای نیوشا و صداقت و صراحت ارزش پیدا کند باید منتظر رشد در همه ابعاد و در کنار آن فیلمنامهنویسی باشیم.