سلام نو - سرویس سیاسی: در بین جریان های سیاسی آن هایی که راست سنتی نام گرفته شده اند در سیاست کمتر مورد توجه مردم قرار گرفته اند. این سوال مطرح است که آینده جریان راست سنتی با آن سابقه بالا چه می شود؟ به نظر می سد راست های سنتی که به نوعی قدیمی های جریان اصولگرا هستند رفته رفته در حال کنار رفتن هستند.
راست های سنتی چه کسانی هستند؟
در دهه 60 جناح های سیاسی با عناوینی چون جناح چپ و راست با هم رقابت داشتند. گروه هایی مانند هیات های موتلفه اسلامی، جامعه روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از مهم ترین نمادهای راست سنتی در فضای سیاسی هستند. راست سنتی فرزند تمام‌عیار نهاد روحانیت و بازار است. شخصیت هایی مثل مرحوم مهدوی کنی، اسدالله عسگر اولادی، حجت الاسلام ناطق نوری روزی به عنوان لیدرهای این جریان مطرح بودند. این روزها مهدوی کنی و عسگراولادی در قید حیات نیستند و شیخ نور هم بیش از آن که به جریان اصولگرا احساس نزدیکی کند به اصلاح طلبان متمایل شده است. نقش او در ماندن ولایتی در انتخابات 92 و معادلاتی که منجر به پیروزی حسن روحانی شد بر کسی پوشیده نیست. با این همه ناطق نوری هم ترجیح می دهد به جای نقش آفرینی مجدد در سیاست و نجات دادن راست سنتی در روزه سکوت به سر برد. اتفاقی که بسیاری از آن به عنوان پایان عصر شیخوخیت در اصولگرایان یاد کردند.
احوال اصولگرایان مساعد نیست
اصولگرایان از نظر تشتت آرا و نبود صدای واحد در جریان خود حتی روی اصلاح طلبان را هم سفید کرده اند. برای نمونه جمنا با آن همه سر و صدای زیاد کار خودش را آغاز کرد اما بدون هیچ گونه آورده ای عملا کارش به اتمام رسید. آن چه از جمنا به جا ماند اختلافات جدی بین گروه های مختلف اصولگرا بود که نشان می داد به هیچ وجه زیر یک پرچم قابل جمع نیستند.
اصولگرایان در این قریب به بیست سال نشان داده اند که توان جلب آرای مردم را ندارند. در بیست سال اخیر هرگاه در انتخابات های مختلف موفقیتی برایشان حاصل شده نه از سر اقبال مردمی که به خاطر مشارکت پایین مردم و البته مانعی به نام نظارت استصوابی شورای نگهبان پیش پای اصلاح طلبان بوده است.
اگر در دوم خرداد جریان سنتی جناح راست ترک برداشت انتخاب احمدی نژاد در سوم تیر سال 84 باعث شکسته شدن هر چه بیشتر این جریان سیاسی شد. اگر چه اصولگرایان تا اواخر مدیریت محمود احمدی نژاد تمام قد اندک اعتبار خود را هزینه رییس دولت های نهم و دهم کردند اما واقعیت این است که این روزها نه احمدی نژاد دوست دارد خود را منتسب به اصولگرایان بداند و نه اصولگرایان تمایل دارند احمدی نژاد با آن ها ارتباط نزدیکی داشته باشند. موضع احمدی نژاد علیه ناطق و پسرانش در آن مناظره معروف و سکوت راست های سنتی کار را تا جایی پیش برد که ناطق جامعه روحانیت را ترک کرد و افول راست سنتی از سال 88 به بعد شدت بیشتری گرفت. احمدی نژاد مهم ترین چهره هایی بود که بساط اصولگرایان نسل اول را به هم ریخت و البته با نسل دومی ها هم کنار نیامد.
راست سنتی در کما
سال 92 بعد از شکست اصولگرایان جریان راست با بحران بیشتری روبرو شد. سال 93 پس از درگذشت آیت الله مهدوی کنی این سوال در ذهن بسیاری نقش بست که آیا اصولگرایان می‌توانند از بحران فقدان «پدر معنوی» عبور کنند یا خیر؟ بعد از درگذشت اسدالله عسگراولادی ومهدوی کنی عملا پارامترهای مشترکی بین اصولگرایان جوان تری که فرمان جریان را به عهده گرفتند مشاهده نشد. پس از پایان مدیریت ریش سفیدها تاکنون اصولگرایان نه تنها اقبالی کسب نکرده اند بلکه به شدت از اعتبارشان نزد مردم کاسته شده است.
احیای راست سنتی ممکن است؟
در حال حاضر در روزهای بی کسی طیف سنتی اصولگرایان چهره هایی مثل لاریجانی، باهنر و ولایتی به عنوان افراد شاخص این طیف باقی مانده اند. قالیباف هم البته تا همین چندی پیش خود را متعلق به این جریان می دانست. ولایتی با عملکرد ناامیدکننده اش در دانشگاه آزاد و با مواضع حاشیه ساز اخیرش و همچنین رای پایینش در انتخابات 92 توان احیای راست سنتی را ندارد. باهنر هم به عنوان کسی که تا قبل از ظهور احمدی نژاد با تشکیلات متبوعش یعنی جامعه اسلامی مهندسین دست بالا را در تصمیم گیری های اصولگرایان داشت به حاشیه رانده شده است. با این اوصاف تنها یک نفر می ماند و آن هم علی لاریجانی. کسی که با وجود اینکه اصولگرایان او را از خود نمی دانند اما تا به امروز در شطرنج قدرت خوب مهره ها را جا به جا کرده است و در حال حاضر به عنوان رییس سه دوره ای مجلس شورای اسلامی چشم به مناصب بالاتر دوخته است. هرچند فضای سیاسی فعلی آن چنان برایش مناسب نیست. با در نظر گرفتن همه اینها سوال اینجاست که آیا لاریجانی هنوز هم خود را یک راست سنتی می داند یا خیر؟ آیا در صورت شروع یک بازی دیگر در سیاست گفتمان او با گفتمان پیشینش در انتخابات سال 84 که متاثر از نگاه ریش سفیدان اصولگرا بود، یکسان است؟ پاسخ به احتمال بالا منفی است.
حذف نسل اولی های اصولگرا
اصولگرایان از ابتدا که با این عنوان روی کار آمدند با محوریت همان راست های سنتی فعالیت می کردند که امروز منزوی شده اند. امروز نسل اول اصولگرایان یا همان راست های سنتی با اصولگرایان فعلی که فرمان این جریان را بر عهده دارند همسو نیستند. از اتفاقات شورای دوم و برآمدن ائتلاف آبادگران و قدرت گرفتن احمدی نژاد تا پدید آمدن جبهه پایداری یا همان راست رادیکال نزدیک به آیت الله مصباح همه این ها به مرور زمان بستری را ایجاد کرد تا هیچ نسبتی بین اصولگرایان فعلی با اصولگرایان پیشین یا همان راست سنتی نماند. در واقع این روزها انزوای جریان راست سنتی منجر به تولد گروه های به اصطلاح اصولگرایی شده که مواضع نسل اول خود را تاب نمی آورند.
