پونه مقیمی در یکی از مطلب های خود به این موضوع اشاره کرده و نوشته است:
زمانی که می خواهیم از طریق حمله و نقد به خانواده ی یارمان به او آسیب بزنیم به اندوهش فکر کنیم. به این که مسئولیم در مقابل چشم هایی که رو به روی ماست. به این که این چشم ها گاهی امن ترین و بی قضاوت ترین نگاه ها را به ما داشته اند.
به دست هایش نگاه کنیم، به این که این دست ها گاهی گرم ترین آغوش بوده اند.
و به غرورش نگاه کنیم. به غروری که روزی به ما اعتماد کرده است و از دردها و سختی های خانواده اش گفته است. هیچ انسانی نباید در نقطه ضعفش مورد حمله قرار بگیرد حتی اگر دشمن ما باشد چه برسد به یار و شریک لحظه هایمان.
خانواده های هر کدام از ما نقطه ضعف های بزرگ ما هستند. خاطرات ما هستند، شادی ها و دردهای جاویدان ما هستند.
در خشم هایی که در رابطه مان به وجود می آید صبور باشیم و از نقاط ضعف و درددل های قدیمیِ یکدیگر برای ضربه زدن استفاده نکنیم. خشم، هیچ گاه با ضربه زدن کم نشده. خشم هیچ گاه با حمله و نقد تمام نشده.
خشم احتیاج به مهارت دارد. مهارتِ ابراز بدون حمله و آسیب.
خانواده هر فردی حریم خصوصی و خطِ قرمز احساسات یک فرد است.
این که پدر، مادر یا خواهر و برادر هر شخصی چه رفتاری دارد و چه آسیب هایی زده اند یا می زنند، به خودِ فرد مربوط می شود نه به دوستان، اطرافیان یا حتی همسر او.
هر کدام از ما بغض های فرو خفته، ناامیدی های بسیار و همچنین عشقی بی پایان به افراد خانواده مان داریم. فارغ از این که چه سرگذشتی را با آن ها تجربه کرده ایم و اکنون در چه مسیری با آن ها هستیم، آن ها بخشی همیشگی از احساساتِ ما هستند.
حواسمان به غرورِ خودمان و غرورِ یارمان باشد که گاهی شکستنِ این بغض های فروخفته می تواند یک عمر رابطه را در مدت زمان کوتاهی نابود کند.
#پونه_مقیمی