به گزارش سلام نو به نقل از ایرنا، فرصت کمی تا ضرب الاجل مجلس ایران برای لغو تحریم ها از سوی آمریکا باقی مانده است. طبق این مصوبه که به تصویب شورای نگهبان رسیده و به قانون تبدیل شده، در صورت برداشته نشدن تحریم های مالی، بانکی و نفتی آمریکا، دولت موظف خواهد بود سالانه ۱۲ کیلو اورانیوم ۲۰ درصد ذخیره کند. علاوه بر آن بازرسان آژانس بین المللی اتمی (نه همه آنها) اخراج شده و ایران اجرای پروتکل الحاقی را متوقف خواهد کرد.
کاظم غریب آبادی سفیر و نماینده دائم کشورمان نزد سازمان های بین المللی در وین، اعلام کرد نامه توقف اجرای اقدامات داوطلبانه ایران تحت برجام از تاریخ ۲۳ فوریه ۲۰۲۱ برابر با ۵ اسفندماه، روز گذشته تحویل مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی شد.
غریب آبادی گفت از این پس، همکاریهای ایران و آژانس صرفا بر مبنای تعهدات پادمانی ادامه خواهد یافت تا زمانی که با لغو تحریمها به صورت عملی و ملموس، زمینه برای بازگشت ایران به اجرای مجدد این اقدامات فراهم گردد.
حتی پیش از این مهلت نیز ایران گامهای مهمی در این زمینه برداشته است. روز جمعه، آلمان، فرانسه و انگلیس در بیانیه مشترکی نگرانی عمیق خود از گزارش جدید آژانس بین المللی انرژی اتمی مبنی بر تولید اورانیوم فلزی در ایران را ابراز داشته اند. اگرچه به گفته ایران «تولید»ی در کار نبوده و تنها گامهایی در زمینه تحقیقات برداشته شده است، با این وجود سه دولت اروپایی ضمن ابراز نگرانی و در ادامه ادعاهای بیانیه قبلی خود در ۱۶ ژانویه اظهار داشته اند که ایران مصرف غیرنظامی قابل قبولی برای اورانیوم فلزی نداشته و آن را گاهی اساسی در رسیدن به سلاح هسته ای توصیف کرده اند.
طبق این بیانیه، ایران بر اساس برجام متعهد شده است تا ۱۵ سال دست به تولید اورانیوم فلزی نزند. ایران معتقد است هرگز از برجام خارج نشده و تمام گامهای برداشته شده طبق پیشبینی مندرج در توافق بوده و همه قابل برگشت هستند.
به این ترتیب ایران خود را همچنان متعهد به توافق دانسته و دلیلی برای مذاکره یا امضای توافقی جدید نمی بیند. به عبارت دیگر توپ در زمین آمریکاست.
برخی از ناظران، رژیم صهیونیستی، رژیم سعودی و سایر رژیمهای مرتجع منطقه و همچنین لابی های آنان در واشنگتن را از جمله موانع مهم بر سر راه بازگشت دولت بایدن به برجام معرفی می کنند.
یک دیپلمات اروپایی به شبکه «فرانسه 24» گفته است «ضرب الاجل اعلامی از سوی ایران بسیار مهم خواهد بود. |...| اصل قضیه این است که ایران تا آن تاریخ از آستانه (تعیین شده توسط مجلس) عبور نکند.»
علاوه بر این، آمریکا با ضرب الاجل دیگری نیز مواجه است و آن چیزی نیست مگر انتخابات پیش روی ریاست جمهوری در ایران. اگر آمریکا در فرصت حاضر موفق به کسب توافقی با دولت حسن روحانی نشود، باید منتظر دولت و رئیس جمهوری جدیدی باشد که ممکن است خوی میانه روی روحانی را نداشته باشد.
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، «ند پرایس» در مورد ضرب الاجل ایران گفته است «آمریکا توجهی به هیچ ضرب الاجل مشخصی نخواهد داشت.» یکی از مشاوران سابق در دولت اوباما هم مدعی شده است به رغم این سخنان، احتمالاً مقامات آمریکایی تا کنون تماسهایی با مقامات ایرانی برقرار کرده اند.
«توماس کانتری من» که در دولت اوباما مقام مهمی در مسائل کنترل تسلیحات به عهده داشت می گوید «بایدن می تواند بلافاصله برخی از تحریم ها را برای نشان دادن حسن نیت، از میان بردارد.» به گفته وی به دلیل وضعیت های داخلی، دو کشور تمایل ندارند کاری کنند که از آن بشود به وا دادن در برابر فشار تعبیر کرد. برخی ناظران معتقد هستند ایران و آمریکا به دنبال سناریویی هستند که بتوانند ضمن حفظ چهره، از تنشهای موجود بکاهند.
روشن است که دولت آمریکا برای بازگشت به برجام با موانعی روبروست. برخی از مهم ترین این موانع را می توان به این ترتیب مورد بررسی قرار داد.
فقدان حمایت کنگره
دولت بایدن با توجه به اختلافات عمیق سیاسی داخلی در بین دو حزب اصلی این کشور، روزهای دشواری را برای همراه کردن کنگره با سیاستهای خود خواهد داشت. اجرای یک سیاست میان حزبی (مورد توافق هر دو حزب) با توجه به مشکلات داخلی آمریکا از جمله بیکاری فزاینده و شیوع بیماری کرونا و همچنین مشکلات به جا مانده از زمان ترامپ، بسیار ضروری است. به همین دلیل بایدن تلاش خواهد کرد سرمایه سیاسی خود در کنگره را با دقت هزینه کند.
او در این میان مجبور خواهد بود اولویت بندی کرده و در مسائل مهم، هر دو حزب را با خود همراه کند. حزب دموکرات اکنون اکثریت شکننده ای در کنگره در اختیار داشته و این مساله، دولت را مجبور خواهد کرد با احتیاط عمل کند.
در صورت بازگشت به برجام، بایدن مجبور خواهد بود مانند اوباما از اختیارات رئیس جمهوری استفاده کند. در زمان اوباما نیز با وجود مخالفت شدید هر دو حزب با برجام، وی تنها با استفاده از اختیارات رئیس جمهوری موفق به امضای برجام شد.
مشکل اصلی امضای معاهده با شخص رئیس جمهوری همان چیزی است که ایران در چند سال گذشته به خوبی با آن آشنا شد. اینکه رئیس جمهوری بعدی تعهدی به امضای رئیس جمهوری قبلی ندارد. به این ترتیب و پس از تجربه پنج سال گذشته، ایران نیز علاقه خاصی به توافق با شخص رئیس جمهوری نخواهد داشت.
تحریم های زمان ترامپ
دو دوره ترامپ به تنوع و پیچیدگی تحریم های آمریکا علیه ایران افزوده شده است. تحریم های فعلی بسیار بیشتر و در هم تنیده تر از تحریمهای زمانی است که ایران در ۲۰۱۵ برجام را امضا کرد. آن زمان تعداد تحریم ها ۱۷۵ مورد برآورد می شد که با اعمال سیاست فشار حداکثری اکنون به ۹۴۴ مورد رسید است.
حتی در صورت بازگشت آمریکا به برجام، دولت بایدن باید توجیه قابل قبولی برای مصرف داخلی داشته باشد که درآمد حاصل از صادرات نفت صرف آنچه آمریکایی ها رفتار های تروریستی ایران می نامند نشود. با وجود شناسایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان سازمان تروریستی از سوی آمریکا، چنین توجیهی برای بایدن دشوار خواهد بود. به این ترتیب پیوستن به مسیر برجام در فضای سیاست داخلی آمریکا هزینه سیاسی بیشتری به دولت بایدن تحمیل خواهد کرد.
مخالفت از سوی رژیم صهیونیستی، رژیم سعودی و امارات عربی متحده
این رژیم ها قبل از امضای برجام در سال ۲۰۱۵ نیز از اینکه دولت اوباما بدون مشورت با آنها برجام را امضا کرده بود آزرده بودند. بایدن در عوض به طور ضمنی اظهار داشته که این بار با آنها مشورت خواهد کرد. اما توقع این رژیم ها اکنون چیزی فراتر از مشورت است.
رژیم سعوی حتی خواستار حضور در یک توافق جدید به عنوان یکی از بازیگران اصلی شده است. این رژیم ها خواهان توافقی جامع تر هستند که در آن برنامه موشکی ایران و همچنین نفوذ منطقه ای آن محدود شود. لذا نادیده گرفتن این سه رژیم، به عنوان مهم ترین متحدان آمریکا در منطقه، هزینه زیادی برای دولت بایدن داشته و او تمایلی به آزرده کردن آنان نخواهد داشت.
همچنین از آنجایی که کشورهای صادرکننده نفت در خلیج فارس از فشار حداکثری آمریکا بر ایران و محدود شدن صادرات نفت آن بسیار سود برده اند، بعید است تمایل زیادی به برداشته شدن این تحریم ها داشته باشند.
بدبینی و عدم اعتماد دو طرف
شاید مهمترین مانع بر سر راه بازگشت آمریکا به مسیر عادی برجام، بدبینی و عدم اعتماد شدید بین دو طرف باشد. ایران در اولین تجریه خود از مذاکره و امضای یک پیمان با آمریکا پس از انقلاب اسلامی، از پیمان شکنی آمریکا بسیار سرخورده شد. مذاکراتی که می توانست نقشه راهی برای ادامه گفتگوها و همکاری های متقابل بوده و به کاستن از بی اعتمادی ها کمک کند، کاملاً معکوس عمل کرد.
بدون بازگشت سریع به برجام، دو طرف در یک حالت آچمز قرار گرفته و تلاش خواهند کرد با اقدامات موضعی طرف مقابل را وادار به تسلیم کنند. افزایش و تلنبار شدن این اقدامات فقط تنش و بی اعتمادی را افزایش خواهد داد.
انتخابات ایران
موضوع مهم بعدی که باید مورد توجه قرار داد فرارسیدن انتخابات ریاست جمهوری در ایران است. وضعیت سیاسی داخلی ایران به نسبت سال ۲۰۱۵ که ایران برجام را امضا کرد بسیار متفاوت است. در زمان امضای برجام، دولت تازه نفس حسن روحانی که به تازگی و با وعده برداشتن تحریم ها و گشایش اقتصادی انتخاب شده بود، نیرو، سرمایه سیاسی و مشروعیت فوق العاده ای حاصل از انتخابات داشت.
آن نیرو و سرمایه سیاسی با خروج آمریکا از برجام متحمل ضربه شده و اکنون در پایان دوره دولت فعلی، بسیار رقیق شده است. در واقع دولت حسن روحانی نیروی کمتری برای همراه کردن سایر طیفهای سیاسی داخل ایران خواهد داشت. انتخابات مجلس نیز نشان داد که ایران در حال تجدید نظر در سیاست میانه روی دولت روحانی است.
همچنین باید توجه داشت در معاهدات بین المللی، واقع بینانه ترین ضامن اجرایی، منتفع شدن دو طرف است. یعنی این توافق ها تا جایی ادامه پیدا می کنند که هر دو طرف ادامه آن را به نفع خود ببینند.
حال باید دید که از نگاه آمریکا ادامه دادن حضور در برجام چه نفعی برای آن کشور در بر خواهد داشت. آیا برای ساکنان جدید کاخ سفید، یک ایران تحت تحریم و محدود شده با توانایی بالقوه هسته ای قابل تحمل تر است یا یک ایران بدون تحریم ولی غیر اتمی است؟
با این حساب و با برشمردن موانع فوق و با توجه به پیچیدگی و افزایش تعداد بازیگران و همچنین پیچیدگی های سیاست داخلی هر دو کشور، بازگشت برجام به مسیر اصلی در یک هفته آینده و تا قبل از پایان مهلت پیشبینی شده توسط مجلس، مایه شگفتی خواهد بود.
نظر شما