سلام نو – سرویس ورزشی: علی انصاریان آخرین یاغی پرسپولیس، کسی که در دوران مدافعان گردن کُلفت پرسپولیس جای خودش را وسط خط دفاع باز کرد و کسی که برای گل نخوردن پرسپولیس سرش را جلوی توپ میگذاشت، بالاخره پس از یک جدال سخت با کرونا درگذشت و دومین داغ بزرگ را بر دل هوادران پرسپولیس گذاشت.
اولین تصویری که پرسپولیسیها از انصاریان دارند به سال ۱۳۷۷ باز میگردد جایی که او به عنوان مدافع گمنام فجر سپاسی وظیفه مهار مهدی مهدویکیا را داشت. او ۹۰ دقیقه سایه به سایه مهدویکیا حرکت کرد و نبردهای تک به تک را برد و ستاره آن سالها پرسپولیس را مثل آب خوردن مهار کرد.
فردایش روزنامهها تیتر زدند که یک بچه ستاره پرسپولیس را مهار کرد و تیم اول پایتخت را زمینگیر کرد. آن بچه قرار بود به زودی تبدیل به یکی از محبوبترین بازیکنان پرسپولیس شود. علی پروین به سرعت دست به کار شد و انصاریان را شکار کرد. یک هفته بعد آن بچهی ۱۹ ساله پرسپولیسی شد و آماده رقابت با غولهای خط دفاع پرسپولیس.
افشین پیروانی، نادر محمدخانی، بهروز رهبریفرد و مهدی هاشمینسب چهار مدافع اصلی آن روزها پرسپولیس بودند. خیلیها فکر میکردند یک پسربچه ۱۹ ساله هیچ شانسی در برابر این غولها ندارد، اما انصاریان چنان تنه به تنه این غولها زد که به سرعت تبدیل به بازیکن محبوب پرسپولیسیها شد.
او خودش را بهتماممعنا به ترکیب پرسپولیس تحمیل کرد و کاری کرد که پروین گاهی یکی از چهار مدافع محبوبش را به پست غیر تخصصی هافبک دفاعی ببرد تا مجبور نباشد هیچ کدام از این پنج نفر را روی نیمکت داشته باشد.
انصاریان هیچ وقت یک بازیکن معمولی نبود. او یک گلادیاتور بود. برای شکافتن ابرو، شکست سر، گذاشتن سر جلوی توپ و بازی کردن با پیراهن خونی خلق شده بود. به زمین که میافتاد و خون که روی پیراهنش جاری میشد، نگاهی ریز به مانیتورهای درون ورزشگاه میکرد. خودش را در آن حال و هوا دوست داشت.
علی انصاریان مرد بخیه خورده فوتبال ایران بود. بیش از ۱۰۰ بار مصدوم شد و بیش از ۸۰ بخیه روی صورتش خورد. صورتش را که نگاه میکردی بیشتر شبیه صورت مشت زنها بود؛ چغر، محکم و پر از رد زخم.
همین او را به بازیکن محبوب سکوی آتشین پرسپولیس تبدیل کرد. جایی که هاشمینسب، علی کریمی و شاهرودی حضور داشتند این او بود که تبدیل به "داش علی انصاریان" شد. علی انصاریان بود که باعث شد بعد از نادر محمدخانی خط دفاعی پرسپولیس ضعیف نشود. علی انصاریان بود که باعث شد هیچ کس نگران جدایی هاشمینسب نباشد. علی انصاریان بود که عصای دست پروین و نماد تعصب تماشاگران بود.
همین تعصب، غیرت و مرام او را به یکی از پسران متعصب پروین تبدیل کرد. پروین که از پرسپولیس رفت، انصاریان هم از این تیم جدا شد و به سایپا رفت ولی بعد از شش بازی که پروین به پرسپولیس برگشت او هم به خانهاش بازگشت. اما این تعصب در نهایت کار دست انصاریان و پرسپولیس داد.
عشق به علی پروین باعث شد تا داش علی در سال ۸۵ در لیست فروش باشگاه قرار بگیرد. انصاریان به دلیل آنچه محمدحسن انصاریفرد، مدیرعامل وقت پرسپولیس، "پاکسازی باشگاه پرسپولیس" میخواند به فهرست مازاد اضافه شد. انصاریان بارها گفت که تنها یک نفر را نمیبخشد، آن هم مدیری است که او را از پرسپولیس جدا کرد.
آن سال پرسپولیس نیکبخت را از استقلال گرفت و انصاریان را به استقلال داد. به گفته انصاریان این امیر قلعهنویی بود که پیشنهاد رفتن او به استقلال را داد. علی فتحاللهزاده، مدیرعامل استقلال در آن سالها درباره امضا قرار داد با انصاریان میگوید: درمورد رقم و عدد اصلاً با من چانه نزد. خیلی باشخصیت به دفترم آمد و امضا کرد. وقتی قرارداد را امضا میکرد، خیلی خوشحال به نظر نمیرسید و بیشتر برای اینکه بازی کند و روی بورس باشد، با استقلال قرارداد بست.
انصاریان برای استقلال هم جنگید و سر جلوی توپ گذاشت و حتی کارش به بیمارستان کشید، اما همیشه یک پرسپولیسی باقی ماند. در اولین دربی با پیراهن استقلال با تشویق تیفوسیها پرسپولیس روبهرو شد و به سمت آنها رفت. به مربی گفت که نمیتواند بازی کند و حتی در وسط بازی اشکش درآمد.
او بارها از رفتن به استقلال ابراز پشیمانی کرد و گفت که تصمیم اشتباهی گرفت. انصاریان درباره این اشتباه میگوید: گاهی آدم تصمیم میگیرد از یک بلندی بپرد ولی وقتی وسط راه میبیند اشتباه کرده، دیگر فایده ندارد.
پایان حضورش در استقلال به معنای پایان دوران اوج فوتبالش بود. بعد از استقلال یک سال به استیل آذین رفت و برای پروین بازی کرد. بعد از آن هم به ترتیب در تیمهای استقلال اهواز، گسترش فولاد، شهرداری تبریز و شاهین بوشهر حاضر شد و در نهایت در شاهین از فوتبال خداحافظی کرد.
بعد از این انصاریان از فوتبال فاصله معناداری گرفت و به اجرا و بازی روی آورد، اما با این وجود همیشه محبوب پرسپولیسیها بود. بعد از فوتبال نه وارد کری خوانی شد، نه مربیگری کرد و نه کارشناس شد. به نظر میرسید از فوتبال دلخور است.
در نهایت او ۱۵ بهمن و درست در روز مادر درگذشت، روزی که یکی دیگر از دلایل شهرت علی انصاریان بود. انصاریان به جز فوتبال به خاطر علاقه و ارادت خاصش به مادرش شناخته شده بود. مادر انصاریان احتمالاً بعد از مادر علی پروین، مشهورترین مادر فوتبال ایران است، مادری که به نام ننه علی مشهور است و انصاریان بارها آرزو کرده بود قبل از او عمرش به پایان برسد.
حالا انصاریان به آرزویش رسیده و ما ماندهایم با مشتی خاطره از دوران شکوهمند فوتبال ایران؛ دورانی که فوتبال روح، هیجان و جذابیت داشت. دورانی که یک بچه تبدیل به پدیده فوتبال ایران میشد و برای تیمش میجنگید.
نظر شما