به گزارش سلام نو، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: بازار سرمایه در شرایط کنونی حدود ۴۰ درصد از ارزش خود را از دست داده، این در حالی است که سرمایه برخی سرمایهگذاران با کاهش ۷۰ درصدی مواجه شده است. در همین گیر و دار بود که سکاندار سازمان بورس ترجیح را بر این دید که آن را به دست دیگری بسپارد.
احسان رضاپور کارشناس بازار سرمایه معتقد است تا پایان سال شاخص با فرض تثبیت همه شرایط موجود، در محدودههای فعلی نوسان خواهد کرد مگر اینکه تصمیم یا خبر جدیدی به اطلاع بازار برسد و نوع نگرش افراد سرمایهگذار را نسبت به وضعیت کوتاه مدت بازار، دستخوش تغییر با اهمیت کند.
او معتقد است رشد و بازدههای بالای ۱۰، ۱۵ درصدی که در کوتاهمدت اتفاق میافتد، برای سرمایهگذارها بسیار جذاب بوده و اتفاقا چنین چیزی در بازارهای دیگر به راحتی به دست نمیآید؛ در نتیجه آنها را تشویق و ترغیب میکند که سهام خود را عرضه کنند. زمانی که این عرضهها به نحوی باشد که تقاضای متناسب با آن وجود نداشته باشد، طبیعی است که مجددا بازار را به اصلاح و روند کاهشی وا میدارد. مشروح این گفت و گو را در زیر بخوانید.
به نظر میرسد وضعیت بازار بعد از ریزشهای اخیر بهبود یافته ، دلیل این اتفاق چیست؟
با توجه به اینکه گزارشهای ۹ ماهه شرکتها و عملکرد دی ماه آنها، مثبت بود، موجب شد بسیاری از سرمایهگذارها و تحلیلگرها، محدودههای فعلی قیمت سهام در محدوده شاخص یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحدی را برای خریدهای میان مدت محدودههای جذابی ارزیابی کنند. همین موضوع موجب مثبت شدن چند روزه بازار شد. اما از سوی دیگر شرایط رکودی در سایر بازارها حاکم است و یک سری ابهامات در مقابل بازار سرمایه وجود دارد. این موارد میتواند وضعیت کلان اقتصادی کشور و وضعیت سودآوری بنگاهها را در صنایع مختلف را تحت تاثیرات مثبت و منفی جدی قرار بدهد. در این شرایط رشد کوچک ۱۰، ۱۵ درصدی نسبت به بازارهای رقیب بسیار جذاب محسوب میشود. در عین حال این رشد در یک بازه کوتاه، باعث میشود میزان عرضهها افزایش یابد. این تقاضا در قیمتهای پایین و این عرضهها با رشد ۱۰، ۲۰ درصدی باعث میشود که فعلا اعتقاد داشته باشیم بازار یک دوران نوسانی را تجربه میکند و به نظر میرسد که فرصت خرید سهام برای سرمایهگذاران در یک ماه آینده ایجاد شود، مگر اینکه به واسطه اخبار خاصی که به بازار مخابره میشود، شاهد پیدایش روند افزایشی یا کاهشی متناسب با مقتضیات جدید باشیم. ولی تا زمانی که چنین اتفاقی نیفتد، به نظر میرسد که ما تا یک ماه آینده همین شرایط را تجربه کنیم و سپس به مرور با کمتر شدن این مسائل میتوان با امیدواری و اطمینان بیشتری نسبت به اینکه بازار میتواند روزهای بهتری را در پیش داشته باشد، اظهار نظر کنیم.
منظور شما از این روزهای بهتر، تا اواخر سال است یا بعد از عید؟
یکسری از مسائل در حوزه سیاسی، بینالمللی و در حوزه داخلی اعم از بودجه، متغیرهای مهمی هستند که ممکن است در عملکرد شرکتها تاثیرگذار باشند. همچنین نرخ ارز، برای تثبیت به زمان نیاز دارد، از همین رو به نظر میرسد این موضوع موکول میشود به شروع سال جدید. به همین دلیل است که میتوانیم شکلگیری فرصت خریدهای جدید سهام را برای یک ماه آینده بازار متصور باشیم.
به نظر میرسد این ابهامات همچنان تداوم خواهند داشت. مدام منتظر هستیم که اخبار سیاسی چه میشود، تا قبل از این انتخابات آمریکا چه میشود، حالا انتخابات ایران چه خواهد شد و ... در عین حال شما به وضعیت مناسب شرکتها اشاره کردید. آیا اساسا موضوعیت وضعیت بنیادی شرکتها از میان رفته است و تنها اخبار اثر گذار شدهاند؟
واقعیت این است که بازارهای مالی، بازارهای انتظارات هستند. وقتی متغیرهایی که این انتظارات را رقم میزند؛ ابهامهای با اهمیت در خود داشته باشند، بازار را به احتیاط بیشتر سوق میدهد.
اما شاید بخشی از آن ناشی از رفتارهای انسانی سرمایهگذاران است. در بازار خیلی خوب نیمه اول سال، خبرهای زیادی به بازار مخابره میشد و خیلی از ابهامها به فراخور آن زمان در بازار وجود داشت؛ اما بازار به واسطه فضای پر رونق و روند مثبتی که داشت، به آنها توجه لازم را نداشت. از سویی دیگر به دلیل خطایی که در نگرش سرمایهگذاران وجود داشت و در شرایطی که روند بازار روند مثبتی بود، مسائل، نکات، عوامل و فاکتورهای منفی که ممکن بود بازار را تحت تاثیر قرار بدهد، خیلی دیده نمیشد و بازار بیشتر روی پتانسیلها، فرصتها و مزایای شرکتها مانور میداد.
ولی وقتی بازار شرایط منفی به خود میگیرد، اغلب به دنبال بهانههای متناسب با همان شرایط هستیم که این احتیاط و روند منفی را توجیه کند. این اخبار برای خیلی از سرمایهگذاران این توجیه را ایجاد میکند که دلیل من برای عقب نشستن در سرمایهگذاری، به این دلیل است که در مورد مسائل ابهام با اهمیت دارم. در این شرایط سرمایهگذار ممکن است نکات مثبت را به قدری که درست است، نتواند ببیند؛ یعنی عینک خوشبینی مضاعف و عینک بدبینی مضاعف که ناشی از روندهای بازار هستند، گاهی اوقات سبب میشوند که سرمایهگذاران نتوانند نگرش و تحلیل درستی در مورد وضعیت سهام شرکتها داشته باشند.
چیزی که امروز هم در بازار میبینیم؛ یعنی سرمایهگذار در صف فروش قرار دارد، به محض اینکه صف فروش جمع میشود و صف خرید شکل میگیرد، همان صف را با ۱۰، ۱۵ درصد در صف خرید، خریداری میکند؛ یعنی در تصمیمات خود، وزن بیشتری به روندهای قیمتی سهام شرکتها میدهد در مقایسه با وزنی که باید به تحلیل و درجه ارزندگی سهام شرکتها بدهد. زیرا جو کلی و وضعیت نقدینگی بازار نشاندهنده شروع یک دوره رشد نیست و بیانگر این نیست که اگر من امروز خریدم را انجام ندهم از بازار جا میمانم و تا زمانی که این فرضها برای من وجود دارد، خریدهای خودم را به عقبتر موکول میکنم.
اما اگر مجددا شاهد گرایش نقدینگی به بازار سرمایه در هفتهها یا ماههای آینده باشیم و بعضی از نگرانیهایی که در مورد نرخ ارز، قیمتهای جهانی، مسائل سیاسی بینالمللی کشور وجود دارد، برطرف شود؛ طبیعتا خیلی از سرمایهگذارانی که شاید امروز فروشنده سهام شرکتها باشند، با عینکهای خوشبینانه خود خریدار سهام آن شرکتها خواهند بود، فقط به واسطه اینکه در آن زمان احساس میکنند که روند بازار به گونهای است که اگر خرید خود را انجام ندهند ممکن است فرصت خرید از دست برود. در نتیجه میل به این خرید باعث تقویت معاملات و بهتر شدن وضعیت بازار میشود.
به نظر شما چه اقداماتی میتوان به منظور افزایش تحلیل در بازار انجام داد؟ به عنوان مثال اضافه شدن EPS ها میتواند در این امر موثر باشد؟
در سال گذشته با توجه به بزرگ شدن و افزایش قابل توجه فعالان بازار سرمایه که از دانش کافی برای فعالیت در این بازار برخوردار نیستند و گروه زیادی از آنها حتی آموزشهای اولیه را هم ندیدند، متاسفانه ما شاهد این هستیم که این گروه روی هر قیمتی، نسبت به فروش سهام خود اقدام میکنند و حاضر هستند که به هر قیمتی سهام خود را بفروشند. بررسی این مساله نشان میدهد که ناشی از عدم اطلاع سرمایهگذاران است. به عبارت دیگر این عده از سرمایهگذاران تازهوارد اصلا ارزش و میزان ارزندگی سهامی که خریدند یا میخواهند بخرند را نمیدانند. در نتیجه در هر قیمتی با توجه به جو مثبت بازار ممکن است در جمع خریداران و با هر قیمتی با توجه به جو منفی بازار در جمع فروشندگان حاضر شوند. علت این است که سرمایهگذاران غیر حرفهای بسیاری از اوقات از میزان ارزندگی سهام خود مطلع نیستند. در حالی که بررسی ارزشگذاری سهام برخی شرکت ها نشان می دهد خیلی از سهمها ممکن است در آن قیمتها فروختنی نباشند و واقعا جذاب باشند.
پس طبیعی است که اطلاع داشتن از تخمین برای وضعیت سودآوری سال آینده خود میزنند میتواند موثر باشد. به طور معمول این پیشبینیها بر اساس تجربههای قبلی با یک رویکرد محافظهکارانه همراه بوده است. سرمایهگذاران نیز به نحوی میتوانند در مورد سودآوری سهام خود در صورت نگهداری در پرتفو حدس بزنند چه منافعی از محل تقسیم سودهای شرکت و سایر پتانسیلهای آن، نصیبشان می شود. اما این شیوه بدون اشکال نیست و در صورت درست اجرا نشدن میتواند ابهامات را بیشتر کند. شرکتها معمولا در ارائه گزارشهای پیشبینی خود، به فاکتورهای مهمی که میتواند داوریشان را تحتتاثیر قرار دهد؛ از جمله طرح توسعه، نرخ دلار، نرخ فروش محصولات و ... پیشبینیهایی را ارائه میدادند اگرچه پیشتر فرضیات پیشبینی رقم سود به طور کامل مشخص نبود. ضمن اینکه در بسیاری از موارد این تخمینها به واسطه تغییراتی که در حوزههای اقتصادی و کسب و کارها اتفاق میافتاد با چیزی که محقق میشد، اختلافات معنیداری داشت. به همین دلیل سرمایهگذارها حتما باید به مرور دانش خود را در این زمینهها تقویت کنند تا بتوانند حتی از سودهای اعلامی شرکتها ارزیابی درستتری داشته باشند و بر اساس آن خرید و فروشهای خود را مدیریت کنند.
برای افزایش دقت این پیشبینیها باید چه کرد. برخی بر این باورند در صورت انتشار این پیشبینیها توسط شرکتهای مشاور سرمایهگذاری و نهادهای مالی که به هر حال سواد کافی و نیروی متخصص در این حوزه دارند، میتوان شاهد EPSهای واقعیتر و البته بیطرفانهتری باشیم. نظر شما در این مورد چیست؟
بله موافقم. قطعا EPSهای اعلام شده توسط ناشران نمیتواند کاملا درست باشد؛ اما بهرغم انحرافاتی که دارد و حتی محافظهکاری که ممکن است بعضی از شرکتها در ارائه این پیشبینیها اعمال کنند، باز یک تصویر ولو با انحراف در اختیار سرمایهگذاران قرار میدهد. چیزی که ما امروز در بازار شاهد آن هستیم، این است که سهامداران هر سهمی را با هر قیمتی فروشندهاند، صرفا به دلیل جو بازار یا اینکه هر سهمی را با هر قیمتی خریدار هستند صرفا به دلیل جو مثبت بازار و طبیعی است که این موضوع به آنها خسارت وارد میکند و منافع آنها را تهدید میکند. به نظر میرسد که سازمان میخواهد تا حدی در این مورد به آنها کمک کند. حتی اگر این محافظهکاری و انحرافات وجود داشته باشد، بهتر از این است که هیچ ارزیابی وجود نداشته باشد و دسترسی عموم به آن امکانپذیر نباشد. به طور کلی طبیعی است که وقتی ارزیابی سودآوری بنگاهها از طریق یک سری مراجع مستقل ارائه شود، میتواند دقت بیشتری داشته باشد؛ هر چند که شاید عدم دسترسی به اطلاعات دقیقتر برای این گروهها امکانپذیر نباشد. ولی اگر گزارشها به صورت مستقل تهیه شود، نخست اینکه شرکتها را ملزم میکند که اگر برنامهای دارند یا فعالیتی در شرکت اتفاق میافتد، سعی کنند برای بازار شفاف کنند که پتانسیلهایی که در شرکت وجود دارد و توسط مدیران پیگیری میشود و از چشم بازار پنهان و تا آن مقطع افشا نشده است، شفافسازی شود. این مستقل بودن میتواند تاثیر بسیار خوبی داشته باشد؛ اما مساله این است که باید دید شرکتهای مشاور سرمایهگذاری و تحلیلگرها بر مبنای چه مزیت و منافعی باید نسبت به این کار اقدام کنند. این اتفاق سالها است که در بازار میافتد. همان موقع هم کهEPSها منتشر میشد، تحلیلگرهای بنیادی اغلب به تخمین سودآوری شرکتها اقدام میکردند و با توجه به گزارشهای جدید عملکردی شرکتها، گزارشهای خود را بهروزرسانی میکردند و خرید و فروشهای خود را بر اساس میزان ارزندگی سهام شرکتهای مختلف برنامهریزی میکردند. در این مدت که شاهد عدم ارائه EPSها توسط شرکتها بودیم، باز این موضوع ادامه داشت؛ یعنی شرکتهای مشاور سرمایهگذاری از طریق کانالهای اطلاعرسانی خود نسبت به این موضوع اقدام میکردند.
اما طبیعتا در مورد همه شرکتهای در بورس این اقدام به صورت فعالانه انجام نمیشود، چرا که شرکتهای مشاور سرمایهگذاری انگیزه کافی برای اینکه به صورت عمومی نسبت به تجزیه و تحلیل شرکتها اقدام کنند، اینها را بهروزرسانی و به صورت رایگان در اختیار عموم قرار بدهند، ندارند و طبعا ممکن است که منافع آنها را تامین نکند. بنابراین این موضوع خیلی عارضهای نسبت به هم ندارد و میتواند موازی با هم اتفاق بیفتد. به نظر میرسد که سازمان بورس این سیاست را به دنبال این نگرانی دوباره فعال کرده که سطح دانش افرادی را که امروز در بازار سرمایه فعال هستند و هیچ تخمینی از ارزندگی و متغیرهای تاثیرگذار بر سودآوری شرکتها ندارند، تا حدی بتواند افزایش دهد. ما این مساله را هم داریم که بعضی از شرکتها EPS را به صورت واقعی عنوان نمیکنند؛ بنابراین نمیتوانیم بگوییم که اگر شرکتها به صورت مستقل EPS ها را منتشر کنند، قطعا میتواند کمک کننده باشد.
نگاه شما در خصوص دامنه نوسان در بازار سرمایه چیست؟
واقعیت این است که باید برای اظهار نظر در مورد متغیرهایی که بر بازار تاثیر گذار هستند و مقررات معاملاتی بازار سرمایه را شکل میدهند از زوایای گوناگون به موضوع نگاه کرد. از نظر فعالان حرفهای بازار سرمایه هر چقدر که بازار زودتر به تعادل برسد و سرمایهگذاران و سهامداران بتوانند در محدودهای که سهام خود را ارزنده میدانند یا ارزنده نمیدانند، در مورد خرید و فروش سهام شرکتها با توجه به مقتضیات روز تصمیمگیری کنند، طبیعتا کارآیی عملیاتی بازار را افزایش میدهد و باعث میشود که بازار پر گردشتر و پر معاملهتری داشته باشیم و سرمایهها در صفهای خرید و فروش قفل نشوند.
بنابراین بخش حرفهای بازار سرمایه از این موضوع استقبال بیشتری میکند؛ اما متاسفانه یکسری رفتار هیجانی در بازار وجود داردکه از پشتوانههای لازم برخوردار نیست، چه در روندهای مثبت و چه در روندهای منفی. دامنه نوسان بهرغم ناکارآییهایی عملیاتی که در بازار سرمایه ایجاد میکند، باعث میشود که بازار کمی فرصت تفکر و تامل بیشتری داشته باشد و در نتیجه به سرمایهگذاران و سهامداران فرصت میدهد که وقت بیشتری برای تجزیه و تحلیل خبر یا اتفاق مربوط به سهام شرکت خود داشته باشند و مقداری از تصمیمات هیجانی فاصله بگیرند. بهعنوان مثال در زمان شهادت سردار سلیمانی شاهد محدودیت دامنه نوسان بودیم زیرا اگر محدود نمیکردند، خیلی از سهامداران حاضر بودند که همان روز سهام خود را ۵۰ درصد زیر قیمت بفروشند، چرا که نگرانیها و ریسکهایی را میدیدند که ممکن است فضای کشور به سمت جنگ برود.
بنابراین اگر دامنه نوسان نبود قطعا هفتههای پر التهابی در انتظار بازار بود. چیزی که در آن مقطع زمانی حساس با محدود کردن دامنه نوسان تجربه کردیم این بود که در نهایت کسانی که سهام خود را نفروختند، منافع خیلی بزرگی نصیبشان شد. در واقع باید بگوییم که این سیاست بیشتر ماهیت حمایتی گروههای غیر حرفهای بازار را دارد؛ ولی به شدت نقد شوندگی بازار را تحت تاثیر منفی قرار میدهد و بعضا فضایی فرسایشی و کسالتباری را به بازار تحمیل میکند. به شدت باعث میشود که فضای مثبت و منفی ماهیت دومینو وار پیدا کند، به سایر سهمهای بازار هم تسری یابد، چون فشار خرید و فروش به واسطه داشتن دامنه نوسان فروکش نمیکند و بعد اثرات آن در سایر فعالان بازار سرمایه و نمادها کمکم بروز میکند. بنابراین میتواند کمک کننده باشد در راستای صیانت و حمایت از گروه غیر متخصص. تا زمانی که فعالان غیر حرفهای در بازار زیاد است، سازمان ترجیح میدهد سیاستهای خود را طوری اتخاذ کند و قوانین را به گونهای برنامهریزی کند که بتواند تا حدی از منافع افراد تازه واردتر و غیر حرفهایتر صیانت کند.
توصیه شما به سهامداران در شرایط فعلی چیست؟
انتظارات سرمایهگذارها از کلیه بازارها به واسطه مشاهده بازدهیهای خیلی زیاد از بازارهای مختلف، مقداری تغییر کرده است؛ اما همه باید بدانند که شاید از این به بعد در ماهها و یکی، دو سال آینده، اگر متغیرهای اقتصادی ما شرایط خیلی نامساعدی را سپری نکند و شاهد بهبود در بعضی از شاخصهای اقتصاد کلان کشورمان باشیم، دیگر شاید نشود بازدههای متهورانهای که در بازارهای مختلف میدیدیم، تجربه کنیم. این موضوع در مورد بازار سرمایه هم صادق است؛ اگر چه در آن زمان این انتظار وجود دارد که بازار سرمایه به واسطه دادههای تاریخی از متوسط بازدهی سایر بازارها شرایط بهتری را تجربه کند؛ لذا سرمایهگذارها باید به این بازدههای انتظاری که از این به بعد در بازارها، ازجمله بازار سرمایه وجود خواهد داشت توجه ویژه داشته باشند. به همین دلیل لازم است که سرمایهگذاران نگاه واقعبینانهتری به تحولات تمام بازارها، از جمله بازار سرمایه داشته باشند و تصمیمات خود را بر این اساس بگیرند و منابع خود را به بازارهای مختلف تخصیص بدهند.
نظر شما