سلام نو – سرویس سیاسی: با مشخص شدن تکلیف انتخابات آمریکا و خوابیدن تب و تاب رقابت جو بایدن و دونالد ترامپ نگاه تحلیلگران اندک اندک در حال چرخیدن به سمت انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۴۰۰ است.
با انتخاب بایدن مسئله بازگشت آمریکا به برجام به شکل جدی مطرح شده، بازگشتی که بار دیگر آمریکا و ایران را بر سر یک میز قرار میدهد و باعث مذاکره بین دو طرف میشود. به همین دلیل انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ از بعد سیاست خارجی نیز اهمیتی دوباره یافته و حتی امیدهایی را برای میانهروها و اصلاحطلبان احیا کرده است.
با نگاه به مذاکره احتمالی ایران و آمریکا برخی تحلیلگران سیاسی معتقدند دولت آینده باید دولت اصولگرایی باشد تا با دو قوه دیگر و کلیت نظام بیشترین سطح هماهنگی را داشته باشد تا نه تنها تصمیمات سیاست خارجی محکمتری بگیرد بلکه در حوزه اقتصاد هم تنشها کم شود و برخی موانع که حاصل رقابتهای سیاسی است کنار برود.
یکی از گزینههای چنین دولتی به قدرت رسیدن رادیکالهای اصولگرا است. گروهی که بسیاری از موانع دولت روحانی را نخواهند داشت و اگر مذاکره کنند میتوانند نتیجه آن را پیروزی مطلق معرفی کنند. اما آیا چنین اتفاقی میافتد؟ آیا اصولگرایان تندرو اساسا به واقع سودای دولت داری در چنین شرایطی دارند یا تنها دنبال امتیاز گیری هستند؟ و بعد هم اگر سودای اداره دولت را داشته باشند آیا با اقبال مردم و نظام مواجه میشوند؟
فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین ایران در گفتوگو با سلام نو با تاکید بر یکدستی نظام در بحثهای سیاست خارجی معتقد است تندروها اگر اندکی هوش داشته باشند دنبال فتح دولت نمیروند و از دولت به عنوان سپر استفاده میکنند.
وی با اشاره به مسئله سیاست خارجی میگوید: نظام در بحث مذاکره یک دست است و در شرایط فعلی فرق چندانی بین روحانی و رئیسی نخواهد بود، اما به هر شکل برخی آقایان برای رسیدن به اهداف خود بیش از حد عجله دارند.
این دیپلمات پیشین ایران ادامه داد: این گروه اگر باهوش باشند به سمت فتح دولت نمیآیند چون مدیریت دولت به معنای قبول مسئولیت است، در حالی که امروز این گروه کار خود را با قدرت پیش میبرند و مردم هم فحشها را به دولت میدهند و تمام مشکلات را از چشم دولت میبینند.
وی ادامه داد: منطقا بهتر است که چنین سپری وجود داشته باشد تا این که این گروه خود را سپر کنند و جلو بیایند و قبول مسئولیت کنند.
آن چنان که مجلسی به درستی میگوید نیروهای تندروی اصولگرا همانند این روزها میتوانند با دوری از دولت داری و به لطف حضور در نهادهای انتصابی یا مجلس نه تنها فشار خود را در حوزه سیاست خارجی یا هر حوزه دیگری بیاورند بلکه برنامه خود را نیز پیش ببرند و مسئولیت هیچ مشکلی را به عهده نگیرند و همه چیز را به گردن دولت بیاندازند که به اندازه کافی اصولگرا، انقلابی یا کارآمد نیست.
اما اگر تندروها تجربه دولت احمدینژاد را فراموش کنند و ناتوانی خود در امر دولت داری را نیز نپذیرند و به طور جدی دنبال فتح دولت باشند آیا با استقبال مردم و نظام مواجه میشوند؟
سبد رای نامزدهای دست راستی اصولگرا در حالت عادی چیزی بیش از ۴ میلیون رای نخواهد بود، چهار میلیون رایی که البته به بهترین نامزد این گروه یعنی سعید جلیلی اختصاص دارد و مشخص نیست به حساب دیگر چهرههای این جریان هم ریخته شود یا نه. در نتیجه با حضور چهرههایی مثل رئیسی، قالیباف یا لاریجانی در میدان رقابت شانس واقعی این طیف به شکل جدی رنگ میبازد.
نظام سیاسی هم هرچند به وفاداری این طیف از اصولگرایان شک ندارد اما به روشنی نشان داده که مواضع فرا آرمانگرایانه این طیف از اصولگرایان در سیاست خارجی را مانند مواضع به شدت نرم بخشی از اصلاحطلبان قبول ندارد.
با در نظر گرفتن مجموع شرایط به نظر میرسد اگر اتفاق عجیبی نیافتد رادیکالهای اصولگرا باید به سبد رای چهار میلیونی جلیلی و البته سهمی از دولت یک اصولگرای میانه رو قانع باشند، چون پرده نشینی یا حداقل دوری از وسط گود بزرگترین مزیت این گروه برای خودشان است.
تجربه این طیف سیاسی نیز این مسئله را ثابت کرده که حضور در نقاط مسئولیتزا چندان برای آنان ساده نبوده. بخشی از کسانی که در دولت احمدینژاد مقام و منصبی داشتند و سالها به خاطر اشتباهاتشان حساب پس میدادند حالا با حضور در مجلس چنان به دولت میتازند و اپوزوسیون میشوند که گاهی اصلاحطلبان به گرد پای آنان نیز نمیرسند.
تجربه سعید جلیلی مزیت دوری از وسط گود برای این طیف سیاسی را اثبات میکند. او تا وقتی در قامت دبیر شورایعالی امنیت ملی و مذاکره کننده ارشد ایران انجام وظیفه میکرد آجری روی آجر سیاست خارجی ایران نگذاشت و حتی یک دست آورد ملموس برای نظام به دست نیاورد و حتی در مناظرات انتخاباتی مورد انتقاد ولایتی قرار گرفت. حالا اما جلیلی با مدیریت دولت سایه نه تنها برای سیاست خارجی نسخه میپیچد و ظریف را نقد میکند بلکه برای فرهنگ و اقتصاد هم نسخه شفا بخش دارد و طرفداران خود را خوشحال میکند.
آن چنان که مجلسی نیز گفت تندروها اگر باهوش باشند به این راحتیها از پرده نشینی بیرون نمیآیند و حاضر نمیشوند از طلبکار دولت به بدهکار به مردم تبدیل شوند و فشارهای کشنده این روزها را در قامت مقام مسئول و دولت تحمل کنند و در نهایت به دولتی شبیه به دولت لاریجانی رضایت میدهند تا هم سهمشان در دولت محفوظ و هم صدایشان برای انتقاد باز باشد.
نظر شما