به گزارش سلام نو، روزنامه اعتماد نوشت: آخرین باری که بدون استرس از افزایش قیمتها یا چک کردن نرخ ارز و سکه از خواب بیدار شدهاید، چه زمانی بوده؟ آیا آن را به یاد میآورید؟ تا لحظه نگارش این گزارش (روز جمعه ساعت ۱۷) نرخ ارز به ۳۰ هزار تومان رسیده و سکه نیز در آستانه ورود به کانال ۱۵ میلیون تومان است.هر چند برخی از این نوسان قیمتی خرسند میشوند و به دنبال فروش دلارهای خریداری یا سکههای کنار گذاشته شدهشان هستند، اما این خوشحالی، مدت زیادی به طول نمیانجامد. چرا که به زودی دور جدیدی از افزایش قیمت در بازارها از خوراکی تا پوشاک و مسکن رخ میدهد که شیرینی! افزایش داراییها را به تلخی تبدیل میکند. با استناد به تعریف جهانی از فقر، هر کسی که کمتر از ۱.۹ دلار یا ۵۷ هزار تومان در روز و یک میلیون و ۷۱۰ هزار تومان در ماه درآمد داشته باشد، فقیر محسوب میشود. نکته در این است که رقم فقر مطلق تا چهارشنبه هفته گذشته، روزی ۵۳ هزار و ۲۰۰ تومان و ماهانه یک میلیون و ۵۹۶ هزار تومان بود.شاید ارزش داراییهای مانند خودرو و مسکن افزایش یابد اما در واقع این نوسان افراد بیشتری را به زیر خط فقر میبرد. با استناد به این آمارها تا روز چهارشنبه تنها دهک اول زیر فقر مطلق از منظر آمارهای جهانی بود که روز جمعه، دهک دوم نیز به آن اضافه شد. با وجود آنکه یارانه یکی از راههای جبران قدرت خرید دهکهای کمدرآمدی محسوب میشد، از سال ۸۹ که واریز یارانهها آغاز شد، قدرت خرید آنها ۴۰ دلار بود. اما در روز جمعه و همزمان با افزایش قیمت دلار به ۳۰ هزار تومان، قدرت خرید یارانه نقدی ۱.۵ دلار و پایینتر از ۱.۹ دلاری که بانک جهانی به عنوان مبنای فقر مطلق در نظر گرفته است. بنابراین این یارانه حداقل با دلار ۳۰ هزار تومانی نمیتواند مبنایی برای بهبود قدرت خرید خانوادهها و تلاشی از جانب دولت برای ارتقای حداقل رفاه افراد باشد.
دلار، نفرین اقتصاد ایران
طی ۳۰ ماه اخیر، نرخ دلار از ۴۲۵۰ تومان به ۳۰ هزار تومان رسیده؛ هر ماه ۲۰ درصد و تا به امروز ۶۰۰ درصد افزایش قیمت داشته است. شاید تا پیش از نوسانهای ریز و درشت قیمت دلار، جهشهای اینچنینی تنها در کشورهای بحرانزدهای مانند ونزوئلا و یمن قابل تصور بود؛ اما واقعیت گویای جهشهای بزرگی است که نهتنها ایران را در زمره کشورهای با اقتصاد دلاریزه قرار میدهد، بلکه زندگی را بر مردم و به خصوص دهکهای با درآمدهای پایین سخت میکند. با یک حساب سرانگشتی با هر افزایش در نرخ ارز، حدود هفت دهک دچار «انقباض هزینهای درخرید سبد مصرفی پیشین» شده و نمیتوانند کالاهایی که پیشتر در سبدشان بود، مجددا تقاضا کنند. هر زمان که اخبارهای مربوط به افزایش نرخ ارز در بازار یا هر چیزی که مربوط به التهابهای اخیر میشود، منتشر میشود شاید تنها دو دهک که بر اساس گزارشهای مرکز آمار درآمد ماهیانه ۶ تا ۱۱ میلیون دارند، اتفاقی برای سبد مصرفیشان نیفتد.
حقوق بگیران ثابت، خانوارهایی که بیماران خاص دارند و کارگران بخش غیررسمی از جمله مهمترین خانوادههایی هستند که افزایش نرخ ارز تاثیرات مخربی بر زندگیشان میگذارد و آنها را به زیر خط فقر میکشاند.در بینابین نوسان نرخ دلار، آنچه که میتواند اوضاع را برای خانوارهای ایرانی سختتر کند، کروناست. بر اساس گفتههای عیسی منصوری، معاون اشتغال وزارت کار شیوع کرونا در کشور باعث بیکاری حدود یک و نیم میلیون نفر شده است. هر چند این آمار پیشتر در گزارش مرکز آمار برای بازار کار در بهار سال جاری عنوان شده بود، اما به نظر میرسد با شروع موج سوم کرونا، بیکاران بیشتر شوند. در آن صورت افزایش نرخ ارز تنها بر تعداد جمعیت زیر خط فقر میافزاید.
اگر خط فقر ۱۰ میلیون باشد، ۹ دهک زیر خط فقر هستند
هفته گذشته حمیدرضا امام قلیتبار، بازرس عالی مجمع نمایندگان کارگری کشور از رسیدن خط فقر به ۱۰ میلیون تومان برای ایرانیها خبر داده بود. هرچند خردادماه، محمد قاسمی سرپرست وقت مرکز پژوهشهای مجلس خط فقر در تهران را ۴.۵ میلیون تومان عنوان کرده بود، اما با استناد به گزارشهای مرکز آمار و بانک مرکزی در خصوص تورم ماهانه و سالانه همچنین قیمت مسکن شاید خط فقر ۱۰ میلیون تومانی، بتواند واقعیتهای اقتصادی ایران را بیشتر نشان دهد. فاصله ۵.۵ میلیون تومانی خط فقر از دو منبع آگاه آن هم به فاصله حدود چهار ماه نشان از تاثیر بسیار زیاد دلار بر اقتصاد است تا جایی که لفظ «اقتصاد دلاریزه» پر بیراه نباشد. اما اقتصادی که در آن درآمدها به ریال است و مخارج و هزینهها با نوسانات دلار محاسبه میشود، اقشار زیادی آسیب میبینند و فقیر یا فقیرتر میشوند.بر اساس آنچه مرکز آمار از درآمد و هزینه هر دهک درآمدی در پایان سال ۹۸ منتشر کرده متوسط درآمد سالانه برای خانوارهای شهری ۵۴.۱ میلیون تومان بود که متوسط آن برای هر ماه ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان میشود.برای خانوار روستایی نیز متوسط درآمد سالانه ۲۹.۱ درصد که حدود دو میلیون و ۴۵۰ هزار تومان در ماه میشود. با استناد به این آمارها، دهکهای اول تا ششم که متوسط درآمد ماهانه از یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان تا چهار میلیون و ۱۴۰ هزار تومان دارند، زیر میانگین درآمد کشور قرار میگیرند و با هر نوسان دلار، قدرت خریدشان کاهش بیشتری پیدا میکند. دهک هفتم نیز که حدود ۴ میلیون و ۸۲۰ هزار تومان درآمدکسب میکند در مرز متوسط درآمدی کشور قرار دارد و اگر نرخ ارز بالاتر از سی هزار تومان برود، چه بسا قدرت خریدش را بیشتر از دست دهد. دهک دهم تنها دهکی است که علاوه بر اینکه دو برابر میانگین درآمد کشور در سال ۹۸، درآمد کسب میکند بالاتر از خط فقر ۱۰ میلیون تومانی قرار دارند.
قدرت خرید ریال در برابر دلار در ۱۱ سال ۷۰ درصد کاهش یافت
حدود یازده سال پیش نرخ ارز ۹۹۷ تومان بود که حداقل دستمزد ۲۶۳ هزار و ۵۲۰ تومان تعیین شده بود. یعنی هر فرد کارمند با دستمزد ماهانه خود میتوانست یک سکه تمام بهار آزادی یا ۲۶۴ دلار بخرد. پس از آنکه دلار در سال ۸۹ به کانال هزار تومان وارد شد، هر دستمزد ماهانه کفاف خرید ۳۰۳ دلار را میداد. اما افزایش تورم پس از دور اول تحریم به ۲۱.۵ درصد در سال ۹۰ حداقل حقوق را به ۳۳۰ هزار و ۳۰ تومان و دلار را نیز به ۱۸۰۰ تومان رساند تا اولین تکانههای کاهش قدرت خرید زده شود؛ در این سال هر فرد با حقوق خود میتوانست ۱۸۳.۵ دلار بخرد. با تداوم تورمهای بالای ۳۰ درصد تا پایان سال ۹۲، حداقل حقوق به ۴۸۷ هزار و ۱۲۵ تومان رسید که قدرت خرید ریال در برابر دلار طی سالهای ۹۰ تا ۹۲ به نصف کاهش یافت و در سال ۹۲ حقوق ماهانه افراد تنها کفاف خرید ۱۳۵ دلار با نرخ ارز ۳۶۰۰ تومانی را میدهد.اما اوضاع اقتصاد ایران پس از تشدید تحریمهای نفتی در سال ۹۷ پیچیدهتر شد به گونهای که با افزایش ۱۹.۵ درصدی مزد و رسیدن به یک میلیون و ۱۱۴ هزار تومان در سال ۹۷ و میانگین نرخ ارز ۱۰ هزار و ۷۸۳ تومان در بازار آزاد، حقوق یک ماه کارگر ۱۰۳ دلار ارزش دارد. روند کاهش ارزش پول ملی در ۶ ماه نخست سال جاری شدت بیشتری گرفت به گونهای که حقوق یک ماه هر کارگر در مهر با فرض ثبات نرخ ارز در ۳۰ هزار تومان، توانایی خرید ۸۰ دلار را دارد.
دلار، نفرین اقتصاد ایران
طی ۳۰ ماه اخیر، نرخ دلار از ۴۲۵۰ تومان به ۳۰ هزار تومان رسیده؛ هر ماه ۲۰ درصد و تا به امروز ۶۰۰ درصد افزایش قیمت داشته است. شاید تا پیش از نوسانهای ریز و درشت قیمت دلار، جهشهای اینچنینی تنها در کشورهای بحرانزدهای مانند ونزوئلا و یمن قابل تصور بود؛ اما واقعیت گویای جهشهای بزرگی است که نهتنها ایران را در زمره کشورهای با اقتصاد دلاریزه قرار میدهد، بلکه زندگی را بر مردم و به خصوص دهکهای با درآمدهای پایین سخت میکند. با یک حساب سرانگشتی با هر افزایش در نرخ ارز، حدود هفت دهک دچار «انقباض هزینهای درخرید سبد مصرفی پیشین» شده و نمیتوانند کالاهایی که پیشتر در سبدشان بود، مجددا تقاضا کنند. هر زمان که اخبارهای مربوط به افزایش نرخ ارز در بازار یا هر چیزی که مربوط به التهابهای اخیر میشود، منتشر میشود شاید تنها دو دهک که بر اساس گزارشهای مرکز آمار درآمد ماهیانه ۶ تا ۱۱ میلیون دارند، اتفاقی برای سبد مصرفیشان نیفتد.
حقوق بگیران ثابت، خانوارهایی که بیماران خاص دارند و کارگران بخش غیررسمی از جمله مهمترین خانوادههایی هستند که افزایش نرخ ارز تاثیرات مخربی بر زندگیشان میگذارد و آنها را به زیر خط فقر میکشاند.در بینابین نوسان نرخ دلار، آنچه که میتواند اوضاع را برای خانوارهای ایرانی سختتر کند، کروناست. بر اساس گفتههای عیسی منصوری، معاون اشتغال وزارت کار شیوع کرونا در کشور باعث بیکاری حدود یک و نیم میلیون نفر شده است. هر چند این آمار پیشتر در گزارش مرکز آمار برای بازار کار در بهار سال جاری عنوان شده بود، اما به نظر میرسد با شروع موج سوم کرونا، بیکاران بیشتر شوند. در آن صورت افزایش نرخ ارز تنها بر تعداد جمعیت زیر خط فقر میافزاید.
اگر خط فقر ۱۰ میلیون باشد، ۹ دهک زیر خط فقر هستند
هفته گذشته حمیدرضا امام قلیتبار، بازرس عالی مجمع نمایندگان کارگری کشور از رسیدن خط فقر به ۱۰ میلیون تومان برای ایرانیها خبر داده بود. هرچند خردادماه، محمد قاسمی سرپرست وقت مرکز پژوهشهای مجلس خط فقر در تهران را ۴.۵ میلیون تومان عنوان کرده بود، اما با استناد به گزارشهای مرکز آمار و بانک مرکزی در خصوص تورم ماهانه و سالانه همچنین قیمت مسکن شاید خط فقر ۱۰ میلیون تومانی، بتواند واقعیتهای اقتصادی ایران را بیشتر نشان دهد. فاصله ۵.۵ میلیون تومانی خط فقر از دو منبع آگاه آن هم به فاصله حدود چهار ماه نشان از تاثیر بسیار زیاد دلار بر اقتصاد است تا جایی که لفظ «اقتصاد دلاریزه» پر بیراه نباشد. اما اقتصادی که در آن درآمدها به ریال است و مخارج و هزینهها با نوسانات دلار محاسبه میشود، اقشار زیادی آسیب میبینند و فقیر یا فقیرتر میشوند.بر اساس آنچه مرکز آمار از درآمد و هزینه هر دهک درآمدی در پایان سال ۹۸ منتشر کرده متوسط درآمد سالانه برای خانوارهای شهری ۵۴.۱ میلیون تومان بود که متوسط آن برای هر ماه ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان میشود.برای خانوار روستایی نیز متوسط درآمد سالانه ۲۹.۱ درصد که حدود دو میلیون و ۴۵۰ هزار تومان در ماه میشود. با استناد به این آمارها، دهکهای اول تا ششم که متوسط درآمد ماهانه از یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان تا چهار میلیون و ۱۴۰ هزار تومان دارند، زیر میانگین درآمد کشور قرار میگیرند و با هر نوسان دلار، قدرت خریدشان کاهش بیشتری پیدا میکند. دهک هفتم نیز که حدود ۴ میلیون و ۸۲۰ هزار تومان درآمدکسب میکند در مرز متوسط درآمدی کشور قرار دارد و اگر نرخ ارز بالاتر از سی هزار تومان برود، چه بسا قدرت خریدش را بیشتر از دست دهد. دهک دهم تنها دهکی است که علاوه بر اینکه دو برابر میانگین درآمد کشور در سال ۹۸، درآمد کسب میکند بالاتر از خط فقر ۱۰ میلیون تومانی قرار دارند.
قدرت خرید ریال در برابر دلار در ۱۱ سال ۷۰ درصد کاهش یافت
حدود یازده سال پیش نرخ ارز ۹۹۷ تومان بود که حداقل دستمزد ۲۶۳ هزار و ۵۲۰ تومان تعیین شده بود. یعنی هر فرد کارمند با دستمزد ماهانه خود میتوانست یک سکه تمام بهار آزادی یا ۲۶۴ دلار بخرد. پس از آنکه دلار در سال ۸۹ به کانال هزار تومان وارد شد، هر دستمزد ماهانه کفاف خرید ۳۰۳ دلار را میداد. اما افزایش تورم پس از دور اول تحریم به ۲۱.۵ درصد در سال ۹۰ حداقل حقوق را به ۳۳۰ هزار و ۳۰ تومان و دلار را نیز به ۱۸۰۰ تومان رساند تا اولین تکانههای کاهش قدرت خرید زده شود؛ در این سال هر فرد با حقوق خود میتوانست ۱۸۳.۵ دلار بخرد. با تداوم تورمهای بالای ۳۰ درصد تا پایان سال ۹۲، حداقل حقوق به ۴۸۷ هزار و ۱۲۵ تومان رسید که قدرت خرید ریال در برابر دلار طی سالهای ۹۰ تا ۹۲ به نصف کاهش یافت و در سال ۹۲ حقوق ماهانه افراد تنها کفاف خرید ۱۳۵ دلار با نرخ ارز ۳۶۰۰ تومانی را میدهد.اما اوضاع اقتصاد ایران پس از تشدید تحریمهای نفتی در سال ۹۷ پیچیدهتر شد به گونهای که با افزایش ۱۹.۵ درصدی مزد و رسیدن به یک میلیون و ۱۱۴ هزار تومان در سال ۹۷ و میانگین نرخ ارز ۱۰ هزار و ۷۸۳ تومان در بازار آزاد، حقوق یک ماه کارگر ۱۰۳ دلار ارزش دارد. روند کاهش ارزش پول ملی در ۶ ماه نخست سال جاری شدت بیشتری گرفت به گونهای که حقوق یک ماه هر کارگر در مهر با فرض ثبات نرخ ارز در ۳۰ هزار تومان، توانایی خرید ۸۰ دلار را دارد.
نظر شما