سلام نو پلاس: حقوق زنان شامل حق و حقوقی است که در سراسر جهان برای زنان و دختران در نظر گرفته شده است و پایه و اساس این حقوق متشکل از جنبش حقوق زنان در قرن نوزدهم و جنبش فمینیستی در قرن بیستم است.
در بعضی از کشورها این حقوق توسط قانون، عرف محلی و رفتار نهادینه شده و مورد حمایت قرار می گیرند، در حالی که در برخی دیگر، آن ها نادیده گرفته و سرکوب می شوند.
آن ها با ادعای تعصب ذاتی تاریخی و سنتی علیه اعمال حقوق زنان و دختران به نفع آقایان و پسران، از مفهوم گسترده تری درباره حقوق بشر استفاده می کنند. مباحثی که معمولاً با مفاهیم مربوط به حقوق زنان در ارتباط است، شامل حق شرافت بدنی و استقلال، رهایی از خشونت جنسی، حق رأی، انجام وظیفه عمومی، عقد قراردادهای قانونی، داشتن حقوق برابر در خانواده، کار کردن، دستمزد عادلانه یا حقوق برابر، داشتن حق تولید مثل و مالکیت املاک و تحصیلات است.
حقوق طبیعی
فیلسوفان حقوق طبیعی قرن هفدهم در انگلیس و آمریکا مانند توماس هابز، ژان ژاک روسو و جان لاک، تئوری حقوق طبیعی را با استناد به تفکرات فیلسوفان باستانی مانند ارسطو و متکلمان مسیحی آکویناس توسعه دادند.
نظریه فیلسوفان درباره حقوق زنان
فیلسوفان باستان نیز مانند فیلسوفان حقوق طبیعی قرن هفدهم از برده داری و جایگاه فرومایه زن در قانون دفاع می کردند. با تکیه بر فیلسوفان یونان باستان، فیلسوفان حقوق طبیعی استدلال می کردند که حقوق طبیعی از دستورات خداوند نیست، بلکه قوانین جهانی، بدیهی و شهودی بودند که می توانست در طبیعت یافت شود. آن ها معتقد بودند که حقوق طبیعی شامل "مرد متمدن" است که در بالاترین جایگاه جامعه زندگی می کند. حقوق طبیعی ناشی از طبیعت بشر، مفهومی بود که نخستین بار توسط فیلسوف یونان باستان زنو مطرح شد. زنو استدلال کرد که هر شهروند مذکر و متمدن یونان یک روح در درون خود دارد که مستقل از بدن وجود داشته است. زنو فلسفه استوئیک را پایه گذاری کرد و ایده فطرت انسان بعدها توسط سایر فلاسفه یونان و قانونگذاران طبیعی و اومانیست های غربی مطرح شد. ارسطو ایده عقلانی را که بسیار مورد قبول عقلانیت بود توسعه داد و ادعا کرد که انسان یک حیوان عقلانی و دارای قدرت تحلیل و تفکر است.
دلایل جایگاه اجتماعی پایین تر زنان در گذشته چه بود؟
مفاهیم طبیعت انسانی در یونان باستان به جنس، قومیت و سایر ویژگی ها بستگی داشت و فیلسوفان قانون طبیعی قرن ۱۷ زنان، کودکان، بردگان و غیر سفیدپوستان را افراد منطقی و متمدن به حساب نمی آوردند.
فیلسوفان حقوق طبیعی ادعا می کردند که جایگاه اجتماعی پایین تر زنان به دلیل عقل و منطق آن ها است. آن ها معتقد بودند که به دلیل "ماهیت درونی" زنان، نمی توان با آن ها مانند مردان رفتار کرد. نظرات فیلسوفان حقوق طبیعی قرن هفدهم در قرن ۱۸ و ۱۹ با مخالفت فیلسوفان الهیات طبیعی انجیلی مانند ویلیام ویلبرگورف و چارلز اسپورژون که خواستار لغو برده داری بودند و می خواستند تا زنان و مردان از حقوق یکسانی برخوردار باشند، رو به رو شد.
نظریه مدرن درباره حقوق زنان
نظریه پردازان مدرن حقوق طبیعی و طرفداران حقوق طبیعی ادعا می کنند که همه افراد بدون در نظر گرفتن جنسیت، قومیت یا سایر ویژگی ها، دارای ماهیت انسانی هستند، بنابراین همه افراد باید از حقوق طبیعی یکسان برخوردار باشند.
نظر شما