سلام نو – سرویس سیاسی: این روزها با پایان یافتن تب و تاب مجلس جدید چشم تمام فعالان سیاسی به انتخابات ریاست جمهوری دوخته شده است. محسن رضایی در یک محفل خصوص از بررسی شرایط برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری سخن میگوید و عارف برای آمادگی حضور در انتخابات بیخیال ریاست شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان میشود.
با این وجود در میان تمام نامهایی که از صفایی فراهانی و رضا خاتمی تا لاریجانی و قالیباف مطرح شده، این روزها یک نام توجه بیشتری را به خود جلب میکند و آن نام رئیس دولت نهم و دهم، محمود احمدینژاد است.
چند سال پیش صادق خرازی، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با رضا رشیدپور گفته بود عمر سیاسی احمدینژاد تمام شد اما خطر احمدینژادیسم همچنان وجود دارد و بعد به طور تلویحی تاکید کرده بود که نه مردم، نه شورای نگهبان و نه دیگر نهادهای نظام دیگر به احمدینژاد روی خوش نشان نمیدهند. اما این روزها همه از بازگشت شخص احمدینژاد سخن میگویند.
مهمترین خبر و ادعای مربوط به حضور احمدینژاد در صحنه سیاست به خبری بر میگردد که رسانه عربی پست منتشر کرده. این رسانه در ادعایی کم سابقه به نقل از یکی از نزدیکان احمدینژاد مدعی شد که که مذاکره احمدینژاد با شورای نگهبان به صورت مستقیم و توسط خود او صورت گرفته و احمدی نژاد شخصا با تعدادی از اعضای شورای نگهبان دیدار کرده و تصمیم خود مبنی بر حضور در انتخابات ریاست جمهوری را به آنان اطلاع داده است.
این مسالهای است که یکی دیگر از اعضای مجلس که نزدیک به احمدی نژاد است، در گفتگو با عربی پست به آن اشاره کرده و گفت: «در این باره با آیت الله احمد جنتی دیدار کردیم، اما ایشان خواستار زمان کافی برای فکر بیشتر شدند.»
این در حالی است که پیش از این و پس از قصد احمدینژاد برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری 96، آیت الله جنتی دبیر با سابقه شورای نگهبان تلویحا احمدینژاد را متهم به فتنه گری کرد و گفت که "رهبر معظم انقلاب در موضعگیری اخیر خود فتنهای را که داشت شکل میگرفت در نطفه خفه کردند."
محمدرضا باهنر نیز با نقل خاطرهای از دیدار خود با احمد جنتی در حاشیه یکی از جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام که پیش از قصد احمدینژاد برای حضور در انتخابات تشکیل شده بود میگوید: به آقای جنتی گفتم احمدینژاد کاندیدا میشود. گفت واقعا کاندیدا میشود؟ گفت خبر داری؟ گفتم بههیچوجه، فقط تحلیل دارم. آیتالله جنتی خیلی تعجب کرد و گفت اگر نامزد بشود یعنی به دنبال فتنه است. یادم هست آن زمان به کسی دیگر نگفتم.
با فاصله اندکی از خبر عربی پست سخنگوی شورای نگهبان در توئیتی با اشاره به خبر این رسانه نوشت:
برخی انتخابات ریاست جمهوری را خیلی زود شروع کرده اند و هر از گاهی با اخبار خود ساخته، ملاقاتهای فرضی افراد را با شورای نگهبان مطرح می کنند! شورای نگهبان تا کنون هیچ ملاقات رسمی و غیر رسمی با داوطلبان احتمالی نداشته و به این زودیها نیز نخواهد داشت.
در واقع کدخدایی این سیگنال را مخابره کرد که نه تنها دیداری انجام نشده بلکه شورای نگهبان قصدی هم برای دیدار آن هم به این زودی ندارد ولی با تمام اینها در را به روی محمود احمدینژاد نبست.
حتی با وجود شرایط فعلی کشور که بسیار خاص است بعید است شورای نگهبان بار دیگر رضایت به حضور محمود احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری دهد. چون زیست او و قدرت او متکی به دو قطبی سازیهای مختلف با چهرههای مختلف سیاسی است و در این سالها از هاشمی رفسنجانی تا آملی لاریجانی چهرههای مختلفی به عنوان قطب مخالف او ظاهر شدند.
این دو قطبی سازی هرچند مسئله مطلوب احمدینژاد است ولی به شدت مورد نقد رهبر انقلاب است و ایشان بارها و بارها نسبت به دو قطبی سازی در کشور هشدار دادند و بعید است در شرایط فعلی کشور که حتی از سال 96 نیز حساستر است به حضور یک دو قطبیساز حرفهای در صحنه سیاسی رضایت دهند.
با این همه قطعا نمیشود حضور احمدینژاد در صحنه سیاست را منتفی دانست و گفت که او هرگز در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نمیکند چون در سیاست هرگز نمیتوان گفت هرگز! همانطور که فشارهای تحریم دوران احمدینژاد به شکل شدیدتری در دوره روحانی تکرار شد احتمال دارد ساختارهای نظام نیز به تحلیلی برسند که حضور احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری را به مصلحت بدانند.
یکی از این مصلحتها میتواند ظرفیت بالای او برای رای آوری و یک پارچه کردن اصولگرایان باشد. واقعیت این است که امروز به جز ابراهیم رئیسی هیچ کس دیگری در صحنه سیاست حاضر نیست که اصولگرایان بخواهند روی او اجماع کامل کنند که رای آور هم باشد. جلیلی به جز جبهه پایداری مقبول کسی نیست و هیچ وقت محبوب مردم نبوده. قالیباف به شدت مورد انتقاد رادیکالها است. لاریجانی وضعیتی به مراتب بدتر از قالیباف دارد. ولایتی و حداد عادل و محسن رضایی هم که در شرایط عادی با هم یک میلیون رای نخواهند آورد.
احمدینژاد به جز بخشی از اصولگرایان مدرن، مخالف جدی دیگری ندارد و بدنه رای او میتواند اکثر مخالفین را به همراهی مجاب کند. بازگشت او همچنین بازگشت شعارهای ضدفساد، ضدفقر و قدرت ستیزانه است، محورهایی که اولویت این روزهای اصولگرایان است.
در این وضعیت هم احمدینژاد و هم اصولگرایان به خوبی میدانند او با وجود مخالفان محکمی که دارد وزن قابل توجهی دارد و تنها چیزی که میتواند مانع حضور او در انتخابات شود اراده نظام است. اما آیا این اراده تغییر ناپذیر است یا میتوان با مذاکره به انعطاف آن اندیشید؟