کتاب، دوستی که همیشه مهربان و همراه است. او هیچ گاه خسته نمی شود و خسته کننده نیست.
کافی ست دستش را بگیری و از کافه تا خانه با او همراه شوی.
باید با عشق کتاب را در دست گرفت تا او سخن بگوید و تو بشنوی...دنیای کتاب زیبا و لذت بخش است برای تجربه کردن این دنیای فوق العاده با کافِه کتابِ سلامِ نو همراه شوید...
#علی_اصغر_مظفری
جامعهای که در آن نفرین زیاد است، همه در آن درگیرند.
اگر حتی یک نفر مورد نفرت و نفرین قرار گیرد، همه از تشعشع منفی آن نفرین، به نوعی برخوردار میشوند.
هر روز و هر لحظه، برای یکدیگر و برای سراسر دنیا خیر و برکت و سلامتی طلب کنیم
و تشعشعات مثبت کلام و ذهنمان را به سراسر جهان هستی انتشار دهیم، تا شاید بتوانیم زمینی را که با نفرت به نابودی کشاندهایم
با عشق بازسازی کنیم.
#مارک_فیشر
بیشتر آدم ها در نوعی بی خبری همیشگی زندگی می کنند.
آن ها همیشه امیدوارند که چیزی اتفاق بیفتد و زندگیشان را دگرگون کند.
حادثه ای، برخوردهای اتفاقی، بلیط برنده بخت آزمایی، تغییر سیاست و حکومت.
آن ها هرگز نمی دانند که همه چیز از خودشان آغاز می شود.
#چارلز_بوکفسکی
پدرم به من گفته بود برو سراغ جایی که اول بهت پول میدهند و بعد امیدِ این که میتوانی پول را برگردانی. این یعنی بانکداری و بیمه. آن چیزی را که واقعی است ازشان بگیر و بهجایش یک تکه کاغذ تحویلشان بده. پولشان را خرج کن. باز هم خواهد رسید.
#اسکاول_شین
تا حد امکان، هرچه می توانید کمتر درباره ی کارهای خود صحبت کنید.
آن ها هم تنها با کسانی که به شما دلگرمی و الهام می بخشند.
چون دنیا پُر از آدم هایی است که «نفوس بد» می زنند.
مردمی که تنها بلدند بگویند:
»این که محال است! یا واقعا که تو زیادی بلند پروازی!»
#زویا_پیرزاد
آدمها با دلایل خاص خودشان به زندگی ما وارد میشوند !
و با دلایل خاص خودشان از زندگی ما میروند !
نه از آمدنها زیاد خوشحال باش، نه از رفتنها زیاد غمگین
تا هستند دوستشان داشته باش
به هر دلیلی که آمدهاند
به هر دلیلی که هستند
بودنشان را دوست داشته باش
بیهیچ دلیلی ...
شادمانیهای بی سبب ؛
همین دوست داشتنهای بیچون و چراست !
#کریستین_بوبن
چهل سال دلم را بر دل کودکی سه ساله تکیه دادم. هرگز از پای نیفتاد. افکار و احساسات با تکیه بر این نقطه ی اتکای سه سالگی، قدرت خویش را میآزمودند. آن گاه که بی بهره از یاوری، دو دل بودم که چه راهی در پیش گیرم، به این رخساره ی وحشی رو میکردم تا از آن آرامش گیرم. ما هرگز به این کودکی که در وجود ما است، به اندازه ی کافی اعتماد نمیکنیم. آنجا که واژهها درمی مانند، زبان به سخن میگشاید. آنجا که دیگر باز میمانیم، راه میگشاید.
#فریدریش_نیچه
دولت سردترین موجود از میان هیولاهای
سرد بدترکیب است.
چون میگوید:
منِ دولت،همان ملت هستم!
با متانت دروغ میگوید!
هرگز گفتههایش را راست نینگارید.
#آنا_گاوالدا
در خانه ای که آدم ها یکدیگر را دوست ندارند، بچه ها نمی توانند بزرگ شوند، اینطور نیست؟
نه، نمی توانند. شاید قد بکشند، اما بال و پر نخواهند گرفت.
#هانریش_بل
نگاه کردن به درون خانه های محقری که بنده ها و غلام ها دارند در آن ها برای رفتن به کارخانه هایشان خود را آماده می کنند، وحشتناک است.خانه در کنار خانه، خانه بغل خانه و همه جا مردمی ساکت اند که رنج می کشند، می خندند، مردمی که می خوردند و می آشامند و آدم های جدیدی درست می کنند، مردمی که شاید همین فردا مرده باشند.
همه جا پر از آدم هاییست.زن های پیر و بچه ها و همچنین سربازها. سرباز ها در جایی پشت پنجره ها هستند،یکی آنجا و یکی اینجا،و همه می دانند که باز چه وقت در قطار می نشینند و به جهنم بر می گردند.