ریشه احساسات آمریکا ستیزانه ایرانی‌ها حتما به جایی قبل از انقلاب اسلامی در سال 57 باز می‌گردد اما شکل‌گیری دشمنی بین ایران و آمریکا قطعا به ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در تهران به دست دانشجویان خط امام باز می‌گردد، رخدادی که در ادبیات سیاسی ایران به عنوان تسخیر لانه جاسوسی شناخته می‌شود.

سلام نو – سرویس سیاسی: این روزها راه رفتن یا راه نرفتن روی پرچم آمریکا به مسئله اصلی برخی انقلابیون تبدیل شده و تاکید بر این مسئله این‌قدر افزایش یافته که به نوعی ضد خود را تولید کرده و واکنش‌هایی را در بین مردم در پی داشته.

کار آن قدر بالا گرفت که امام جمعه مشهور مشهد یعنی احمد علم الهدی آن‌هایی که روی پرچم آمریکا راه نرفتند را تلویحا جاسوس خطاب کرد و گفت: اینهایی که از روی پرچم آمریکا و اسرائیل رد نشدند ستون پنجم هستند؛ در همه دنیا با ستون پنجم دشمن چه می‌کنند؟

اما دشمنی ایران و آمریکا به کجا باز می‌گردد و آیا لگد کردن پرچم آمریکا بهترین کاری است که در اعتراض به این دشمن قدیمی می‌توانیم انجام دهیم.

از تسخیر سفارت آمریکا در تهران تا زدن ایرباس

ریشه احساسات آمریکا ستیزانه ایرانی‌ها حتما به جایی قبل از انقلاب اسلامی در سال 57 باز می‌گردد اما شکل‌گیری دشمنی بین ایران و آمریکا قطعا به ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در تهران به دست دانشجویان خط امام باز می‌گردد، رخدادی که در ادبیات سیاسی ایران به عنوان تسخیر لانه جاسوسی شناخته می‌شود.

در تاریخ 13 آبان 58  دانشجویان پیرو خط امام به سفارت آمریکا در تهران حمله کردند و موفق شدند علاوه بر فتح سفارتخانه آمریکا ۶۶ دیپلمات آمریکایی را نیز به اسارت خود در آوردند و یکی از جدی‌ترین بحران‌های بین المللی را رقم زدند. این بحران در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۵۹ با پذیرش قرارداد الجزایر از سوی دولت‌های ایران و ایالات متحده آمریکا پایان یافت، اما خصم برآمده از این اقدام هرگز با پایان این رخداد پایان نیافت.

در سال‌های بعد با کمک آمریکا به عراق در جنگ و در نهایت هدف قرار دادن پرواز مسافربری شماره ۶۵۵ توسط ناو وینسنس این دشمنی را عمق بیشتری بخشید.

رقابت، دشمنی و صلح ناممکن

در سال‌های بعد با حمایت آمریکا از اسرائیل و تضاد منافع ایالات متحده با نظام برآمد از انقلاب اسلامی روز به روز به عمق این دشمنی افزوده شد و آمریکا به نمادی از تمام بدی‌های موجود علیه انقلاب ایران و البته مردم ایران تبدیل شد.

بر همین اساس آمریکا ستیزی در ایران پسا انقلاب تبدیل به یک ارزش اساسی شد و ستیز با آمریکا به شکل‌های مختلفی از جمله حمایت از محور مقاومت، ایستادگی در برابر اسرائیل و جدال دیپلماتیک ادامه یافت.

اما یکی از نمادین‌ترین حرکت‌ها در این نبرد نمادین علیه آمریکا رد شدن از روی پرچم ایالات متحده و اسرائیل بود، حرکتی که به نوعی به یکی از برندهای ضد آمریکایی بودن تبدیل شد.

حالا اما چهل سال پس از انقلاب این سوال در اظهان مطرح شد که آیا راه رفتن روی پرچم آمریکا برای مبارزه با این کشور کافی است و تمام اهداف ما را تامین می‌کند؟

حمله به قلب آمریکا

برخی معقتدند ایران به جای راه رفتن روی پرچم آمریکا و حمله نمادین به پرچم این کشور هدف خود را حمله به مغز آمریکا قرار دهد و کاری را بکند که ژاپن با آمریکا کرد.

ژاپن بعد از حمله اتمی آمریکا به سادگی نتوانست روی خود بیاستد اما در نهایت با تلاش بسیار دست به چنین کاری زد و حالا چند دهه بعد از آن حمله خانمان برانداز با اقتصادی قدرتمند در بسیاری از بازارها دست و پای آمریکا را بسته است.

مجتبی لشکربلوکی، مدرس دانشگاه صنعتی شریف با اشاره به جنبه‌ای دیگر از این رویکرد به روابط آمریکا و ویتنام اشاره می‌کند و می‌نویسد: اگر یک کشور در سراسر جهان وجود داشته باشد که بخواهد تا ابد با آمریکا قطع رابطه کند، هر روز پرچم اش را به آتش بکشد، قطعا آن ویتنام است. اما ویتنام چگونه برخورد می کند؟ به جای آنکه روی پرچم آمریکا راه برود روی اعصاب آمریکا راه می رود؟ چگونه؟ با رشد بی نظیر اقتصادی، تولید محصولات صادراتی فوق العاده، با تبدیل شدن به کشوری امن برای کسب وکار، زندگی و سرمایه گذاری، با تمرکز بر حوزه های پیشرفته مانند اینترنت اشیاء و با تبدیل شدن به شریک تجاری شرکت های.

این که شما آتش زدن پرچم آمریکا را به جنسی از آمریکا ستیزی تبدیل کنیم قابل توجه است ولی این که در این نقطه باقی بمانیم و نتوانیم ستیز با آمریکا را به حوزه استراتژیک دیگر به خصوص اقتصاد گسترش دهیم نقطه ضعفی بزرگ برای ما خواهد بود که باید فکری به حال آن بکنیم.

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید