ونگوگ از کودکی به نقاشی علاقه بسیار زیادی داشت بسیاری از کارهای خود را در دو سال آخر زندگیش کامل کرد همچنین در یک دهه توانست ۲۱۰۰ اثر هنری تولید کند .
۳۰۹ نقاشی ونگوگ با آبرنگ و طراحی و چاپ بود و ۸۶۰ نقاشیاش با رنگروغن خلق شده بود خانواده ون گوگ دارای سطح متوسطی بودند و او در جوانی به عنوان فروشنده آثار هنری بود ونگوگ همچنین در جوانی به شدت مذهبی بود و علاقه بسیاری به آن داشت که کشیش شود به همین دلیل در سال ۱۸۷۹ در میان کارگران ذغال سنگ در بلژیک مبلغ مسیحی شد در همان جا طرحهایی از مردم محلی به تصویر کشید.
مهم ترین اثر ونگوگ
نخستین اثر مهم ونگوگ سیب زمینی خورها بود که به شهرت رسید در سال ۱۸۸۶ به پاریس رفت و با دریافتگری فرانسوی آشنا شد سپس به جنوب فرانسه رفت و تحت تاثیر نور آفتاب شدید آنجا قرار گرفت ون گوگ در زمان حیات خود فرد گمنامی بود و توانست تنها یک تابلوی خود یعنی تاکستان سرخ را بفروشد اما امروزه یکی از تاثیر گذارترین نقاش ها در سده ۱۹ میلادی در جهان شناخته شده است .
زندگی شخصی ونگوگ
ونسان ونگوگ در هلند نزدیک مرز بلژیک متولد شد. پدربزرگ او کشیش بود و سه تا از عموهایش فروشنده آثار نقاشی بودند در سال ۱۸۶۰ وارد دبستان شد و در آنجا کشیش کاتولیک به ۲ هزار و ۳۰۰ دانش آموز درس میداد یک سال بعد یک معلم خصوصی به او و خواهرش درس داد و در سال ۱۸۶۴ به یک مدرسه شبانه روزی رفت.
دوری از خانواده موجب افسردگی او شد در سال ۱۸۳۰ به خانه بازگشت و سالهای نخستین خود را اینگونه توصیف کرد دوران جوانی من تیره و سرد و بی حاصل بود سپس یک سال بعد از آن با عموی خود مشغول فروش آثار هنری شد و در سال ۱۸۷۳ توسط عمویش به لندن رفت و توانست در بیست سالگی از پدر خود پول بیشتری در آورد در همین زمان عاشق دختر صاحب خانه شان شد ولی دختر به او جواب رد داد و به همین دلیل ونگوگ گوشه نشین شد و به دین روی آورد.اعتقادات مذهبی او به مرور بیشتر شد تا آنجا که به انگلیس بازگشت و در یک مدرسه به صورت داوطلبانه مشغول درس دادن شد. ونسان به مدت ۱۵ ماه در رشته علوم دینی در آمستردام تحصیل کرد و سپس ترک تحصیل نمود و شروع به نقاشی کشیدن کرد.
بعد ها پس از این دوران به عنوان وحشتناک ترین دوران زندگیاش نام برد سپس جای مدرسه عوض شد و ونگوگ به خانه بازگشت و در یک کتابفروشی مشغول به کار شد ولی کار کردنش او را راضی نمی کرد و بیشتر زمان خود را به برگرداندن انجیل به زبان انگلیسی فرانسوی و آلمانی گذراند او به شدت صرفهجویی میکرد و از مصرف گوشت پرهیز میکرد سرانجام در سال ۱۸۷۷ تصمیم گرفت که روحانی شود و تحصیلات دانشگاهی خود را در زمینه الهیات ادامه دهد اما از تحصیل الهیات خود ناکام ماند و آمستردام را ترک کرد.
بیماری روحی ونگوگ
ونسان ونگوگ دارای بیماری روانی بود و در سال ۱۸۸۸ با تیغ سلمانی گوش چپ خود را برید درباره این اتفاق دو گونه نظر بیان شده است : یک نظر بر این باور هستند که به دلیل بیماری روانی در گوش خود صداهای غیر قابل تحملی را می شنید و همین دلیل اقدام به آن گرفت که از شر گوش خود راحت شود اما در روایتی دیگر بیان شده است که به یک زن روسپی به نام راشل علاقهمند شده بوده است و به دلیل آنکه دارای مال و جاه نبود که به دلبر خود هدیه کند تصمیم گرفت هدیه گرانبهایی را به او بدهد و گوش خود را برید تا معشوق خود راشل بدهد.
در سال ۱۸۹۰ به روانشناسی مراجعه کرد اما در عکسی که از روانشناس خودکشید بر این باور بود که روانشناس از او بیمارتر است.
روز به روز افسردگی ونگوگ شدیدتر می شد و در دو ماه پایانی عمرش ۹۰ نقاشی کشید سپس در ۲۹ ژوئیه ۱۸۹۰ در حالی که فقط ۳۷ سال سن داشت با گلولهای که به شکم خود زد خودش را زخمی کرد و روز بعد در مهمان سرای روو درگذشت .