هنگامی که ما این انتخاب های غذایی روزمره را انجام می دهیم، ابتدا به سلامتی و ظاهر جسمی خود فکر میکنیم. اما عامل دیگری وجود دارد که ممکن است بخواهیم در چیدن غذاها به آن توجه کنیم و آن تأثیر آنها بر سلامت روان است.
تحقیقات گسترده کشف کرده است که مواد غذایی نه تنها روی خوش اندامی ما بلکه بر روحیه، احساسات و حتی مشکلات طولانی مدت مانند افسردگی تأثیر میگذارد. این یافتهها منطقی به نظر می آید. مغز ما موجودی جسمی است و انرژی ای که به بدن خود وارد می کنیم، تغییر در هورمون ها، سطح قند خون و بسیاری از فرآیندهای بیولوژیکی دیگر را تحت تأثیر قرار می دهد.
اگرچه سوالات بی پاسخ زیاد هستند، اما تحقیقات تا به امروز میتوانند مثلاً در انتخاب میان وعده امروز بعدازظهر ما را راهنمایی کنند. آنچه را تاکنون می دانیم می توان کم و بیش اینگونه خلاصه کرد: رژیم های غذایی کامل که سرشار از میوهها، سبزیجات و پروتئین غیر فرآوری شده هستند، می توانند روحیه ما را بالا برده و ما را از افسردگی محافظت کنند، در حالی که هله هوله و غذاهای حاوی قند زیاد ممکن است باعث به خطر افتادن سلامت روان ما بشود.
یک سوم از بزرگسالان در ایران در یک روز معین فست فود می خورند. بسیاری از ما سیب زمینی سرخ شده و شکلات را غذایی می بینیم که وقتی احساس ناراحتی می کنیم روحیه ما را عوض می کنند. اما شاید لازم است دیدگاه ما در مورد غذاها را به روزرسانی کنیم. با چند تغییر ساده در رژیم غذایی، ممکن است بتوانید هم ذهن و هم روحیه خود را بهبود ببخشید.
آیا رژیم شما می تواند شما را از افسردگی محافظت کند؟
مقاله منتشر شده در این سال یکی از جدیترین دیدگاهها را در مورد رژیم غذایی و سلامت روانی ارائه می دهد و به طور خاص به چگونگی تأثیر نقش رژیم غذایی در افسردگی می پردازد.
تیم تحقیق از مردم خواسته بود رژیم های غذایی خود را تغییر دهند و اثرات آنها را اندازه گیری کردند. درمجموع، آنها 16 مطالعه با تقریبا 46000 شرکت کننده از ایالات متحده، استرالیا و اروپا در سنین 21 تا 85 بررسی کردند.
این آزمایشات کاملاً متنوع بود، رژیمهای غذایی متنوعی از افزایش مصرف مواد مغذی گرفته تا، کاهش مصرف چربی یا تشویق به کاهش وزن را در این تحقیقات تجویز می کردند. یک گروه، رژیم غذایی گیاهی دریافت کردند و برخی دیگر کالری را محدود کردند. بسیاری از مردم با اجتناب از گوشت و غذاهای فرآوری شده به مصرف میوه و سبزیجات بیشتر پرداختند. برخی از افراد در کلاسهای تغذیه ای با هم شرکت کردند، در حالی که برخی دیگر مشاوره شخصی داشتند. آنها از دو هفته تا چند سال رژیم را در همه جا دنبال کردند.
نتایج
به طور کلی، اتخاذ یک رژیم غذایی سالمتر منجر به کاهش علائم افسردگی، ناامیدی کمتر و مشکل خوابیدن میشود، در مقایسه با افرادی که در سایر فعالیتهای خودبهبودی، شرکت کرده بوند.
یکی از محققان می گوید: رژیم غذایی شامل غذاهای بیشتر فرآوری نشده، غذاهای کامل بیشتری از جمله میوه ها وسبزیجات، برای سلامت روانی به ویژه روحیه بسیار مفید هستند.
چه کسی بیشتر از رژیم غذایی سالم سود می برد؟
اول از همه، برنامه های رژیم غذایی برروی زنان کارایی بهتری دارند. چرا؟ علاوه بر تفاوت در هورمون ها و متابولیسم، زنان از وضعیت بهتری برای بهره مند شدن برخوردار هستند. آنها به احتمال زیاد دچار افسردگی می شوند و ممکن است در رژیم های غذایی نسبت به مردان نظم و انضباط بیشتری داشته باشند.
همچنین، برنامه های رژیم غذایی در صورت نظارت یک متخصص رژیم غذایی بهتر عمل می کردند. احتمالاً به این دلیل که متخصص رژیم غذایی توصیه های سالم تری ارائه می کرد و شرکت کنندگان از دستورات او پیروی می کردند. بررسی اولیه مطالعات رژیم غذایی به نتیجه مشابهی رسید.
یکی از قوی ترین مطالعات در این مجموعه نشان داد رژیم غذایی می تواند به افرادی با افسردگی اساسی کمک کند. محققان 67 فرد افسرده را با رژیم های غذایی ضعیف به کار گرفتند، که به نیمی از آنها دستور دادند از رژیم غذایی سالم و سبک مدیترانه ای پیروی کنند و غلات، میوه و سبزیجات، حبوبات، لبنیات کم چرب، آجیل، ماهی، گوشت قرمز بدون چربی، مرغ، تخم مرغ، روغن زیتون ضمن کاهش شیرینی، دانههای تصفیه شده، غذای سرخ شده و سریع، گوشت فرآوری شده و نوشیدنیهای شیرین را در رژیم غذایی به کار ببرند. در طول 12 هفته، آنها در هفت جلسه با یک متخصص تغذیه ملاقات می کردند که به آنها در تعیین اهداف رژیم غذایی و با انگیزه ماندن کمک می کرد. آنها همچنین دستور العمل ها، برنامه های غذایی و غذای خود را دریافت کردند.
نیمی دیگر برنامه های مشابه دیگری را دنبال کردند. اما به جای توصیه هایی در مورد رژیم غذایی، با کمک دستیار تحقیقاتی که برای کمک به آنها آموزش دیده بود، در مورد موضوع های مورد علاقه شان، مانند: ورزش و سرگرمی صحبت می کردند و یا در حدود یک ساعت بازی می کردند.
با وجود تعامل اجتماعی مفید، گروه رژیم غذایی بهتر از گروه حمایت اجتماعی نتیجه داشت. بعد از 12 هفته، افسردگی و اضطراب در آنها کاهش داشت و تقریباً چهار برابر احتمال بهبودی در آنها بیشتر بود. هر چه بیشتر رژیم غذایی خود را بهبود دادند، افسردگی آنها کمتر شد.