سلام نو – سرویس سیاسی: رییس جمهور حسن روحانی امروز در بخشی از سخنان خود در افتتاح کارخانه نو آوری به برداشته شدن گام چهارم کاهش تعهدات هستهای ایران پرداخت و گفت: من امروز به سازمان انرژی اتمی میگویم که از فردا گام چهارم کاهش تعهدات برجامی را بردارند. البته پیشاپیش به ۱+۴ اعلام میکنم که فعالیت ما با نظارت آژانس انرژی اتمی خواهد بود. گام چهارم ما مانند سه گام دیگر قابل بازگشت است و اگر آنها به تعهدات خود در اول ژانویه ۲۰۱۷ بازگردند ما هم به این تاریخ برمیگردیم.
او با بیان این که مقاومت برای مذاکره زمینهسازی میکند و مذاکره هم میتواند از مقاومت بهرهبرداری کند گفت: ما در عین حال به تمام مذاکرات پشت پرده متعهد هستیم و ما مذاکرات را ادامه میدهیم.
حسن روحانی همچون دیگر مقامت ارشد کشور بر دکترین مقاومت و مذاکره تاکید کرد و مقاومت را عاملی برای مذاکرات قدرتمند دانست، اما آیا الزاما مقاومت به مذاکرهای قدرتمندانه ختم خواهد شد یا تنها به از دست رفتن فرصتها دامن میزند.
دکترین مقاومت – مذاکره دکترینی است که مدتها است توسط مقامهای ارشد ایران به خصوص چهرههای سیاسی نزدیک به دولت پیگیری میشود، اما این دکترین چقدر موفق خواهد بود؟
مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی در گفتوگو با سلام نو حرف روحانی را حرف تازهای ندانست و گفت: مقاومت امر تازهای نیست و ایران چهل سال است که مدعی است در برابر توطئههای، ترفندها و تحرکات ایالات متحده مقاومت میکند. باید دید در برهههای مختلف که این مقاومت به مذاکره ختم شده چه دست آوردهایی برای ایران به ارمغان آمده و آیا مقاومت منجر به امتیاز بیشتر برای ایران شده است یا خیر؟
او با اشاره به تجربههای پیشین ایران در این زمینه گفت: نمونه بارز آن در سال 1384 رخ داد که ایران و تروئیکای اروپا به پیمانی مثبت برای ایران و اروپا دست یافتند که آمریکا هم از آن حمایت میکرد، اما سخن از مقاومت به میان آمد و سانترفیوژها اضافه شد و فضایی به وجود آمد که منجر به ریاست جمهوری محمود احمدینژاد شد. در همان فضا بود که علی لاریجانی در مقام دبیر شورای عالی امنیت ملی سخن از آب نبات چوبی گفت.
او ادامه داد: اگر آن راه ادامه مییافت هم ایران به عضویت سازمان تجارت جهانی پذیرفته میشد و هم امتیازات فراوانتری نسبت به آنچه در برجام داشت به دست میآورد تا ایران در چهارچوب یک مذاکره مستحکم بتواند با اروپا به توافق دست یابد، اما ایران آن را نپذیرفت و از آب نبات چوبی سخن گفت و بعد برجام را پذیرفت.
مطهرنیا با نقد تجربه پیشین راهبرد مقاومت برای مذاکره گفت: پرسش آنجا است که آیا مقاومت در سال 1384 به مذاکرهای بهتر با امتیازات بیشتر برای ملت ختم شد یا به این رسید که ما شاهد فضایی باشیم که ایران در قالب مذاکره امتیازات بیشتری را از دست داده و بار دیگر به نقطه قبل بازگردد؟
این استاد دانشگاه با واکاوی ریشههای این راهبرد گفت: باید بدانیم ترکیب مقاومت و مذاکره ناشی از دو دیدگاه متفاوت حکومت و دولت در ایران است. حکومت و نهادهای فرادولتی مقاومت را اصل میدانند و آن را اصلیترین ابزار ایجاد فضای معنادار برای کسب امتیاز بیشتر در مذاکره میدانند و دولت مذاکره را امری گریز ناپذیر برای خروج از بحران میداند.
او ادامه داد: در نتیجه ترکیبی از مقاومت و مذاکره در گام چهارم خروج پلکانی ایران از برجام مطرح میشود و خروج پلکانی که نشان دهنده نوعی فضای دیکته شده بر تهران است، چرا که حالا آمریکا از برجام خارج شده است و ایران اعلام کرده بود در صورت خروج آمریکا از برجام و پاره کردن برجام توسط ترامپ برجام را آتش خواهد زد، اما میبینیم اکنون یک سال و شش ماه پس از خروج آمریکا از برجام ایران گام به گام از برجام خارج میشود و به این فکر میکند که با اهرم فشار برجام، اروپا را مجبور کند با ایران وارد همکاری شوند.
مطهرنیا با تاکید بر ضرورت پذیرش واقعیت گفت: با این وجود واقعیت امر و امر واقع این است که آمریکا اهرمهای فشار بسیار بیشتری بر اروپا دارد و اروپا نمیتواند فارغ از آمریکا و فشارهایش با ایران همکاری کند، همانطور که چین و روسیه هم نمیتواند همکاریهای آن چنان قابل اتکایی را در زمینه برجام با تهران انجام دهند.
او با اشاره به دست آورد احتمالی مذاکره و مقاومت گفت: لذا در این وضعیت این که آیا این مقاومت منجر به مذاکرهای خواهد شد که امتیاز بیشتری از آنچه هم اکنون و با فضای مذاکره همجانبه به دست خواهد آمد، پرسشی است که باید محققانه به آن پاسخ گفت و از زوایایی گوناگون به آن اندیشید.
این کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به تجربههای پیشین ایران گفت: اما آنچه دیده میشود این است که هرگاه ایران مذاکره را به قالب خاصی محدود کرده امتیازات کمتری گرفته که سرانجام نیکویی نیز نداشته و حالا نیز باید صبر کرد و نتیجه این دور از مقاومت معطوف به مذاکره را دید.
دولت فقط بازیگر مذاکره در عرصه دیپلماسی است
مطهرنیا درباره تصمیم مذاکره با آمریکا میگوید: باید بدانیم اگر در سال 92 کس دیگری هم به قدرت میرسید مذاکره برجام انجام میشد و این مسئله در دست دولت نبود و در دست حکومت بود و دولت فقط بازیگر مذاکره در عرصه دیپلماسی بود، وگرنه مذاکره و انجام مذاکره و رهبری مذاکره در دست دولت یا رییس جمهوری نیست.
او با اشاره به تجربه برجام گفت: همه میدانیم مذاکرات منتهی به برجام در زمان ریاست جمهوری احمدینژاد شروع شد و او در آن نقشی نداشت و از سوی نهادهای فرا دولتی آغاز شد و در دولت بعد بخش نقش آفرینی دیپلماتیک آن از طرف شورای امنیت ملی به دولت واگذار شد.
مطهرنیا در انتها تاکید کرد: در نتیجه باید گفت در عرصه سیاستگذاری و اعلام مواضع ایران، دولت چندان نقش مهمی را ایفا نمیکرد و تنها نقشش شرکت در جلسات هستهای و دنبال کردن چهارچوبهای دیپلماتیک بر اساس چهارچوبهای تعیین شده بود.