اعظم طالقانی نه زیر سایه پدر ماند، نه رفتار ژن های خوب را پیش گرفت و نه مثل خیلی ها زیست به سبک آقازاده‌ها را انتخاب کرد. او بدون برخورداری از مواهب احتمالی دختر طالقانی بودن برای آنچه رفع تبعیض علیه زنان می دانست تا آنجا که می توانست تلاش کرد.رسیدن به چنین هدفی انتظار انزوا و حذف تریبون انتظاری طبیعی است. کمااینکه بارها برای او محدودیت ایجاد کردند.

سلام نو – سرویس سیاسی: حمید ناطقیان| اعظم طالقانی که به دلیل عارضه مغزی در بیمارستان بستری شده بود در سن 76 سالگی درگذشت. او از جمله پیشگامان زنان مبارز با رژیم پهلوی بود که در سالهای پیش از انقلاب متحمل شکنجه های سنگینی شده بود. او پس از انقلاب اگر چه همواره قابل احترام بود اما هیچ گاه به خاطر اندیشه هایش امکان حضور در سطوح اجرایی را پیدا نکرد.

اعظم طالقانی اگرچه دختر مرحوم آیت الله طالقانی بود اما سالها مبارزه او علیه شاه و سپس تلاش برای رفع تبعیض به ویژه علیه زنان باعث شده بود تا هیچ گاه زیر سایه پدر نامش آورده نشود. اعظم طالقانی دختر آیت الله طالقانی بود اما چه در مجلس اول، چه در سالهایی که جامعه زنان انقلاب اسلامی را راه انداخت، چه در زمان تحصن سه ساعته‌اش در اعتراض به قتل زهرا کاظمی در مقابل اوین و چه در سال هایی که برای اصلاح تفسیر رجل سیاسی تلاش کرد، اعظم طالقانی با عنوان فعال سیاسی و فعال حقوق زنان بود نه فرزند یک شخصیت انقلابی مشهور.

او در سال های 76، 84،88 ،92 و 96 برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد. مطمئنا اگر زنده بود برای انتخابات سال 1400 هم ثبت نام می کرد. طالقانی در جایی گفته بود تا وقتی زنده باشم در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام می کنم تا تکلیف واژه رجل سیاسی مشخص شود. او با این کار قصد داشت عدم اجازه به زنان برای حضور در آوردگاه انتخابات ریاست جمهوری را به چالش بکشد. با این حال اعظم طالقانی نماند تا رجل سیاسی همچون خود را در قامت رئیس جمهور ببیند.

اعظم طالقانی معتقد بود منظور از رجال در اصل 115 قانون اساسی شرط مرد بودن نامزدهای ریاست جمهوری نیست چرا که اگر قرار بر شرط جنسیت بود از کلمه ذکور استفاده می کردند و در کنار شرایط دیگر می آورند. این در حالی است که در فارسی منظور از رجال شخصیت های برجسته سیاسی یا مذهبی است.

او همواره تلاش داشت تفسیر مردانه و ناعادلانه از عبارت رجل سیاسی را به چالش بکشد. این مبارزه او از سال 76 با حضور در وزارت کشور برای ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری بیش از پیش نمود عینی پیدا کرد. پس از ردصلاحیت بیانیه داد و از کم لطفی جناح های سیاسی و یاری نکردن او در احقاق این حق گله کرد. ثبت نام دوباره او در سال 84 اگر چه باز هم به رد صلاحیت منجر شد اما تحصن او در خیابان پاستور را به همراه داشت. سال 96 نیز باز هم این رویه تکرار شد. اما یک تفاوت داشت. اعظم طالقانی در هفتاد و چهار سالگی باز هم برای همان انگیزه های گذشته در حالی در انتخابات ثبت نام کرد که گذر از پله های وزارت کشور با واکر برایش کمی سخت شده بود. با این همه این نشان از ثبات قدم او برای احقاق یک حق طبیعی داشت و در این بین برای او مهم نبود امثال شریعتمداری ها در رسانه های معلوم الحالشان با تمسخر تیتر کنند " اصلاحات با واکر" !

اعظم طالقانی نه زیر سایه پدر ماند، نه رفتار ژن های خوب را پیش گرفت و نه مثل خیلی ها زیست به سبک آقازاده‌ها را انتخاب کرد. او بدون برخورداری از مواهب احتمالی دختر طالقانی بودن برای آنچه رفع تبعیض علیه زنان می دانست تا آنجا که می توانست تلاش کرد. برای رسیدن به چنین هدفی انتظار انزوا و حذف تریبون انتظاری طبیعی است. کما اینکه بارها برای او محدودیت ایجاد کردند. با این حال با وجود همه تنگناها ابتدا با پیام هاجر و در سالهای اخیر با پیام ابراهیم تلاش کرد تا صدای مطالبات زنان را به گوش همه برساند. دفتر کوچک جامعه زنان انقلاب اسلامی در این سالها  در نزدیکی مسجد هدایت – جایی که نامش با آیت الله طالقانی گره خورده – هم برای اشتغال زنان فعالیت های گسترده ای انجام داد و هم مامن زنان بسیاری از گرایش های مختلف بود.

بدون تردید نام اعظم طالقانی به عنوان یکی از مهم ترین کنشگران زن در تاریخ معاصر ایران باقی می ماند. اعظم طالقانی، کاندیدای انتخابات 1400 از دنیا رفت بدون آنکه شورای نگهبان و دیگر مخالفان حضور زنان در انتخابات ریاست جمهوری تکلیف واژه بحث برانگیز رجل سیاسی را مشخص کنند.

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید