سلام نو – سرویس ورزشی: در چند روز اخیر و با فاصله بسیار کمی فوتبال ایران شاهد دو فاجعه تاسف برانگیز و جبران ناپذیر در میان جامعه طرفدارانش بود. نخست خودسوزی دختری به نام سحر که به دختر آبی مشهور شد و دیگری خشک شدن پسر بچهای به نام عماد به علت برق گرفتگی در ورزشگاه آزادی که هر دو نیز طرفدار استقلال بودند.
دلایل این حادثه البته متفاوت است. سحر در اسفند ۱۳۹۷ هنگام ورود به ورزشگاه آزادی برای تماشای بازی تیم محبوبش استقلال در چارچوب مسابقات لیگ قهرمانان آسیا ۲۰۱۹ توسط مأموران نیروی انتظامی بازرسی کننده بازداشت میشود. او پس از آزادی برای باز پس گرفتن تلفن همراهش به دادگاه انقلاب مراجعه کرد، اما قاضی حضور نداشت و جلسه دادگاه نیز تشکیل نشد.
در این میان سحر خدایاری در دادگستری از کسی که هنوز مشخص نشده چه کسی است میشنود که در صورت محکومیت ممکن است به شش ماه تا دوسال حبس برای ورود غیرقانونی به ورزشگاه محکوم شود و به همین علت خودسوزی میکند.
ماجرای عماد اما متفاوت است. او به همراه پدرش که در اطراف ورزشگاه آزادی غرفه دارد، در ورزشگاه حضور داشت، دچار برق گرفتگی و کشته شد! پدر عماد در توصیف این فاجعه میگوید: من در ورزشگاه آزادی غرفه دارم و فروشنده هستم. او بعد از بازی به سمت غرفه آمد. مشغول کار بودم اما از دورنگاهش میکردم. دیدم به داربست چسبیده و ایستاده است. جلو رفتم و فهمیدم که بچهام دچار برق گرفتگی شده و خشک شده است.
نقطه اشتراک این دو فاجعه بیمسئولیتی مسئولینی است که هنوز هم در هر دو ماجرا غایب هستند! فارغ از تاثیر ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاهها و اشتباه بودن آن یک مدیریت منطقی و مسئولانه چه در گیت ورزشگاه، چه در زندان و چه در دادگستری میتوانست فشار روی این جوان را کاهش دهد و از خودکشی و خودسوزی او جلوگیری کند. در ماجرای عماد نیز بی مسئولیتی مسئولین بیداد میکند! نه پیمانکار به خودش زحمت داده کار را درست انجام دهد، نه مسئول پروژه نظارت درستی به ماجرا داشته و نه حتی به هشدارهای فروشندگان اطراف ورزشگاه آزادی در این رابطه توجهی شده است.
پدر عماد با اشاره به تذکرهای پی در پی خود و دوستانش درباره داربست معیوب به ایرنا گفت: نه تنها من بلکه شما می توانید از همکاران من هم بپرسید. سه چهار نفر دیگر هم متوجه شدند که داربست برق دارد. حتی به حراست هم اطلاع دادیم اما پشت گوش انداختند و اتفاقی که نباید می افتاد، افتاد. من از خون فرزندم نمیگذرم و تا آخر پیگیری خواهم کرد.
در هر کشور دیگری بود برای کوتاهیهای اتفاق افتاده در این دو پرونده چندین و چند مسئول تا به حال استفعا داده بودند اما تنها اتفاقی که در مجموع این دو پرونده افتاده بازداشت پیمانکار داربستهای ورزشگاه آزادی در ماجرای عماد صفی یاری است.
رسانههای طیف تندروی اصولگرا با امنیتی کرد پرونده دختر آبی نه تنها هیچ قصوری را قبول نکردند بلکه چنان از زمین و زمان طلبکار شدند که حالا درخواست برخورد با چهرهای مثل وریا غفوری، کاپیتان استقلال را هم به علت حمایت از سحر خدایاری دارند و گزارش خبرگزاری فارس صراحتا پیشنهاد فرستادن پرونده او به حراست وزارت ورزش را میدهند.
قوه قضاییه نیز در برخورد با پرونده دختر آبی نه تنها هیچ قصوری را قبول نمیکند بلکه سخنگوی آن صراحتا پروانه سلحشوری و علی مطهری را به علت اظهاراتشان در این پرونده تهدید میکند و میگوید یا باید اظهاراتشان را اصلاح کنند یا مجلس با آنها برخورد لازم را کند و گرنه قوه قضاییه خودش برخورد لازم را با این نمایندگان خواهد کرد.
این دو پرونده مشتی نمونه خروارها پروندهای است که مسئولان حاضر به پذیرش قصور و اشتباه خود در آن نیستند و اگر پیمانکار و شخص ثالثی پیدا شود او را مجازات میکنند وگرنه اشتباه از قربانی است. اگر از پیمانکار در پرونده عماد خبری نبود احتمالا مانند پرونده دختر آبی خود یا پدرش مقصر فاجعه میشدند، وقتی از نظر برخی رسانهها مسئول علت فاجعه سحر سابقه بیماری او است، دلیل فاجعه عماد هم میتوانست بی دقتی پدرش باشد ولی خدا را شکر پیمانکار یا شخص ثالث در این پرونده حاضر بود.