افسردگی یا واکنش سوگ از دست عزیزی - چه موجود جاندار مانند اقوام و بستگان یا حیوان اهلی و یا موجود بی جان بسیار با ارزش مانند خانه یا وطن - که شخص به آن الفت و انس خاصی دارد برای هر انسانی بسیار سخت است (در هر کجای کُره خاکی و با هر فرهنگ و هنجار خاصی که باشد) و موجب دلتنگی و غم و اندوه فراوان می شود.

این واکنش یک امر طبیعی است. امّا آن چه که غم سوگ را از افسردگی (به عنوان بیماری) متمایز می کند این است که در سوگ، این دنیا است که برای شخص تهی و بی ارزش شده است. امّا در افسردگی علاوه بر دنیا خود شخص نیز احساس بی ارزشی می کند، عزت نفس در سوگ حفظ می شود ولی در افسردگی کاهش یافته و میل به خود ملامتگری وجود دارد. سوگوار اگرچه حسرت گذشته را می خورد اما خود را بی ارزش، پَست و تهی احساس نمی کند. چنین شخصی اگرچه دلتنگ و محزون است و یا پاره ای از نشانه های افسردگی(نظیر کاهش اشتها، اختلال خواب و...) را دارد ولی به روابط عادی خانوادگی و اجتماعی و کارهای روزمره خود ادامه می دهد.

شخص داغدار ممکن است بنشیند و به آواز و یا موسیقی دلخواه و مناسب حالش گوش فرا دهد و لذت هم ببرد و در نهایت غم و اندوه، اشک از چشمانش سرازیر شود، ولی آدم افسرده اساساً ناتوان از کسب لذت است. طول مدت طبیعی واکنش سوگ (داغداری) بر حسب فرهنگ و باورها و اندیشه افراد از چند هفته تا حداکثر ۶ماه متفاوت است و اگر بیش از این مدت ادامه یابد آن گاه وارد قلمرو بیماری افسردگی خواهد شد که نیازمند درمان است.

افسردگی اتکایی

افسردگی اتکایی در کودکان در سنین ۶ تا ۱۲ماهگی به دنبال محرومیت از توجّه مادر یا کسی که نقش مادری داشته باشد، ظاهر می شود و در ابتدا با خشم و اعتراض و اضطراب به غیبت مادر واکنش نشان می دهد و اگر درمان نشود(با محبت و توجه مادرانه توسط خود مادر و یا دایه) ممکن است به یأس و بی تفاوتی و به دنبال آن بی اشتهایی، اختلال رشد، تحلیل قوا و در نهایت بیماری های متعدد و حتی مرگ بینجامد.

شاید این سوال مطرح شود که آیا فقط افراد ضعیفدوار اختلال خُلقی(از جمله افسردگی یا دو قطبی) می شوند؟

در پاسخ به این سوال باید گفت که خیر، افراد باهوش و با احساس و خلاق بیشتر از افراد دیگر دچار اختلال خُلقی می شوند.

برخی از افراد مشهوری که در زمانی دچار اختلال خُلقی بوده اند عبارتند از: مارلون براندو، درو کاری، جیم کاری، دیک کلارک، پاتی داک، جان ریور، جی. پی مورگان، میکل آنژ، وان گوک ، زیگموند فروید، اسحاق نیوتن، اسکندر مقدونی، ناپلئون بناپارت، باربارا بوش، وینستون چرچیل، پرنسس دیانا، چارلز دیکنز، ویلیام فاکنر، لاری کینگ، لئوناردو کوهن، جیمز تیلور، التون جان، پول سیمون، بیلی جو، جانت جکسون و...

نشانه های افسردگی

اکثر اوقات دلم گرفته؛ خیلی زود گریه ام می گیره؛ دست خودم نیست؛ بیشتر وقت ها خسته و ‌کسل و بی حال هستم؛ حوصله ام از همه چیز سر رفته؛ می دونم فردا بدتر از امروزه؛ همه اش تقصیر منه؛ نمی تونم تصمیم بگیرم؛ حواسم پرته، انگار خنگ شده ام؛ سر و گردنم درد می کنه و هرچی دارو می خورم خوب نمی شم؛ تمام بدنم کوفته است و...

این ها و صدها عبارت مشابه، زبان حال افراد افسرده است.

بارزترین و معمولی ترین نشانه افسردگی نوعی احساس ذهنی به صورت غم و اندوه است. سایر احساسات به صورت ناامیدی و بدبینی، تنهایی و بی کسی و بی تفاوتی و عدم علاقه به انجام امور و فعالیت های زندگی است. فرد ممکن است در شرایطی که دلیلی برای گریه و اندوه وجود ندارد، دچار گریه و حزن شود و برعکس، در مواقعی که اتفاق غم انگیزی رخ داده است، نتواند گریه کند. فرد افسرده ممکن است در خوابیدن مشکل داشته باشد یا صبح بسیار زود بیدار شود و دیگر خوابش نبرد و دائماً خواب آلوده باشد و یا برعکس، پیوسته احساس خستگی کند و بیش از حد عادی بخوابد. فرد افسرده ممکن است اشتهای خود را ازدست داده و لاغر شود و یا بیش از حد عادی غذا بخورد و وزنش بالا رود. او ممکن است خود را آدمی بیچاره و بی کَس تصور کند و به خاطر کمبودها و قصورهای جزئی و یا حتی بدون این که تقصیری داشته باشد خود را سرزنش نماید. آدم افسرده نسبت به خودش، دنیای اطراف و آینده بدبین و ناامید است

او علاقه خود را نسبت به پیرامون و اتفاقات و اطراف خود ازدست داده و از فعالیت هایی که قبلاً مورد توجهش بوده لذت نمی برد. او غالباً نمی تواند تصمیم بگیرد و یا تصمیماتی را که گرفته است، اجرا کند و تمرکز فکری اش شدیداً کاهش می یابد.

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید