بی وفایی
خیالبافی بیش از حد
افراط
عیب جویی
فراموش کاری
گول خوردن
افسردگی
پر حرفی
طمع
حسادت
دروغگویی
غیبت کردن
بدگمانی
از کودکی به یاد داریم که ما را به ارتباط با محیط و افراد تشویق کرده اند و بسیار شنیده ایم که انسان موجودی اجتماعی است و بدون برقراری ارتباط با افراد پیرامون خویش دچار انزوا و افسردگی خواهد شد. امّا آیا به ما گفتند که اول باید با خودمان و درون خودمان ارتباط برقرار کنیم؟ شاید هم گفته باشند ولی به یاد ندارم روش انجام این کار را در کودکی لااقل به من یاد داده باشند!
پیش از آن که دیگران را قضاوت کنیم ابتدا باید خود را قاضی کرده و خویش را محکوم یا رها کنیم؛ در غیر این صورت خودمان را گم می کنیم.
اغلب انسان ها از خودشان می ترسند، برای همین دوست دارند پیش از آن که با خودشان ارتباط برقرار کنند به دیگران رجوع کنند. تنها شدن با خود نه به معنای قفل کردن درها و بستن شان به روی خود که به معنای خود را شناختن است.
ما اگر خودمان را نشناسیم بقیه را هم نخواهیم شناخت و با این خیال که معاشرت سازنده ای با سایرین داریم به گول زدن خود و پوشاندن عیب هایمان ادامه خواهیم داد. کسانی که عیب خود را خودشان پیدا نکنند آن را از بقیه خواهند شنید و از آن ها خواهند رنجید؛ در چنین حالتی فرد می تواند به آگاهی برسد و هم صحبتی با کسانی را که مثل خودش از بر ملا شدن عیب های خود ناراحت شده و در آشکار کردن عیوب سایرین پیشرو هستند، به پایان برساند و به خودشناسی روی بیاورد یا باز از تنهایی بترسد و به پیمودن مسیر اشتباهی که در آن گام نهاده ادامه دهد.
واقعا چرا انسان ها از خود هراس دارند؟ حقیقت آن است که آدمی متشکل از رفتارها و افکار خویش است. کسی که از خلوت با خود می ترسد از رفتارها و افکار خویش و مخصوصا از اصلاح آن ها هراس دارد.
درواقع فرد شجاعت آن را که با ویژگی های منفی خود رو برو شود ندارد و سعی می کند آن ها را اصلاح نکند بلکه در عوض، انکارشان کند. این تصور که عیوب ما هرگز آشکار نخواهد شد کاملا باطل است. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، زمانی آن ها را بروز خواهیم داد و در آن هنگام است که شرمندگی مان دیگر سودی نخواهد داشت.
اگر در مقابله هنرهای کسی عیبی یافته شود از آن هم غافل نباشد، که هیچ مخلوقی بی عیب نتواند بود. (کلیله و دمنه، نصرالله منشی)
اگر انکار عیوب از حد فراتر برود، آن چه فرد ازدست می دهد خود است؛ درست مانند آن است که شخصی به بیماری ای مبتلا باشد و آن را انکار کند، بدیهی است که با این انکارها بیماری درمان نمی شود بلکه به تدریج فرد را به نابودی می کشاند و ازبین می برد.
حال پرسش این است که از کجا بدانیم چه عیب هایی داریم؟ ما، خود به خوبی از ویژگی های منفی خویش باخبریم و با کمی تأمل می توانیم آن ها را استخراج کنیم و در گام بعدی به اصلاح و گام برداشتن در مسیر صحیح اقدام کنیم.
اگر فردی یا عزیزی از روی خیرخواهی و در خلوت عیبی را به ما گوشزد نمود، باید از او تشکر کنیم نه این که از او برنجیم.
به یاد داشته باشید آن چه گورستان عیب ها است تحمل کردن است نه فرار کردن و خالی کردن میدان. برخی خصوصیاتی که انسان ها در خود می یابند و از آن ها تحت عنوان عیب یاد می کنند عبارتند از:
عصبانیت
نگرانی و دلواپسی
تکبر و خودبینی
پرخاشگری و سلطه جویی
لاف زنی
کم رویی و خجل بودن
رئیس بازی در آوردن
بی شعوری و شرارت
بی دقتی
حقه بازی
ریا کاری
تنبلی