عباس امیر انتظام یکی از سیاستمداران ایرانی، معاون نخست وزیر و در دولت مهدی بازرگان سخنگوی دولت بود.

عباس امیر انتظام توانست در سال ۱۳۷۵جایزهٔ بین‌المللی حقوق بشر «برونو کرایسکی» و در سال ۱۳۸۳جایزهٔ بین‌المللی شهامت اخلاقی «کرانسکی» و در سال ۱۳۸۶جایزهٔ بین‌المللی حقوق بشر (لوح سپاس) «از سازمان حقوق بشر ایران _ به ریاست خانم شیرین عبادی» را دریافت کند.

عباس امیر انتظام در بیست و یکم تیرماه سال ۱۳۹۷درگذشت.

حسین دهباشی با انتشار مطالبی به ده نکته درمورد تهمت جاسوسی به عباس امیرانتظام پرداخته است که در بخشی از متن خود نوشته است:

قصد نگارنده این نیست که از مرحوم مهندس عباس امیرانتظام بُت بسازد. قطعا او هم اشتباهات و گاه اشتباهات بزرگی در زندگی داشت. هرچند حالا و پس از چهل سال و یافت نشدن هیچ سندی، دست کم جرم جاسوسی در شمار خطاها/ اشتباهات او نمی تواند باشد. از من اگر می پرسید بزرگ ترین اشتباه ایشان و اغلب کسانی که مدتی ولو کوتاه در دولت و قدرت حاضر می شوند، فراموش کردن این نکته است که سهل انگاری در برابر اجرای حقوق متهمین، ممکن است روزی گریبان خودشان را هم بگیرد. امیرعباس هویدا که کشته شد، عباس امیرانتظام گفت: مفسد فی الارض بودن هویدا و اعدام او نیازی به محاکمه نداشت. سپس امیرعباس انتظام که نخست حکم اعدام و سپس حبس ابد گرفت، عباس عبدی گفت جاسوسی امیرانتظام محرز و محاکمه نمی خواست. بعدها عباس عبدی هم در عهد هاشمی رفسنجانی بی محاکمه زندانی شد! و...این داستان تلخ ادامه دارد.

حسین دهباشی در نکته اول می گوید: نگارنده هم گمانم به قدر سایر دوستان متن فارسی و انگلیسی سفارت آمریکا را خوانده است. و متوجه نشده است کدام سند و مشخصا چه جمله ای فرد مذکور را جاسوس می کند؟ و احیانا چه اطلاعات محرمانه ای به آمریکایی ها داده است؟ شما می دانید؟

وی در نکته ای دیگر که چهارمین نکته است می نویسد: آیا مهم ترین هدف دانشجویان مسلمان خط امام و جناح چپ ابتدای انقلاب(#اصلاح طلبان فعلی) از اشغال سفارت آمریکا، گروگانگیری و انتشار گزینشی مدارک و تهمت جاسوسی به فرد مذکور حذف رقیب (مهندس بازرگان، جبهه ملی و نهضت آزادی) نبود؟

نکته پنجم این است که مهم ترین اقدام نادرست و غیردموکراتیک فرد مذکور، تلاش برای ترغیب دولت موقت به انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی در جلوگیری از تصویب اصل ولایت فقیه بود‌. گرچه از این جهت محکوم نشد اما آیا اتهام جاسوسی به او و محکومیت به سال ها زندان، در واقع بهانه و انتقامی به همین خاطر نبود؟

الان شاید عجیب باشد اما یکی از معیارهای نفرت از افراد در ابتدای انقلاب، ظاهر آن ها و مشخصا کراوات بود. تا آن جا که افراد بسیاری چون شهید #رجایی نیز پس از مسئولیت دولتی کراوات شان را باز کرده و البسه کهنه شان را پوشیدند. آیا یکی از دلایل اتهامات بی مبنای افرادی چون جناب مهندس میرحسین موسوی که به تعبیر خودشان سنجاق کراوات امیر انتظام را چون سوزنی در چشم خود می دیدند همین خوشی لباسی بارز او نبود؟

نکته دیگر این است که احتیاط مرسوم همه نمایندگی های سیاسی(از جمله سفارت های فعلی ج.ا) که با مخالفانِ دولتِ مستقر گفتگو می کنند مخفی کردن هویت آن ها در نامه ها است. مبادا با لو رفتن این مذاکرات از سوی کشور میزبان دچار دردسر شوند. امیر انتظام هم از دهه چهل رابط مخالفان شاه با خارجیان بوده. استفاده از نام مستعار برای او واقعا چه چیزی را ثابت می کند؟

نکته هشتم این است که عمده اشغالگران سفارت آمریکا و افشاکنندگان مدارک و اصلی ترین مدعیان مخالف فرد مذکور از جمله آقایان خاتمی، اصغر زاده، میردامادی، تاج زاده و...دیگران، اکنون معترف و عذرخواهند که اتهامات شان به امیر انتظام کاملا نادرست بوده است. این چیزی را ثابت نمی کند؟

نکته دیگر این است که آیا می دانستید که نامبرده هرگز در دادگاهی متعارف و برخوردار از حقوق قانونی از جمله مطالعه اوراق پرونده و داشتن وکیل مدافع و حضور هیأت منصفه محاکمه و محکوم نشد؟

نکته دهم این است که اقبال او آن قدر بلند بود که خواست خدا و دست از گور بیرون مانده مهندس مهدی بازرگان کاری کند در دوران حیات اش به نوعی اعاده حیثیت شده و خوش نامی خود را پس بگیرد. امیر انتظام های دیگر اما چه؟

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید

***