خودسوزی به جای خودسازی
اما یکی از اصلیترین دلایل خودکشی، خشونت است و از میان انواع خشونت، خشونت روانی بیشترین ارتباط را با تمایل به افکار منتهی به خودکشی دارد.
حرف روز: سالها است صدای نالههای زنان و دختران
ایلامی که تنها راه رهایی را در خودسوزی میبینند، میشنویم و شاید این فریادها، آخرین
فریاد نسل سوختهای باشد که هشت سال زیر بمب و موشک و خمپاره دوام آورد تا در این روزها،
خود با دستان رنجورش شعلههای آتش مرگ را برافروزد!!
سخن گفتن از خودکشی زنان و دختران ایلامی،
آن هم در استانی که جزء نفت خیزترین استانهای کشور محسوب میشود و درآمد نفتی بسیاری
را با خود به همراه دارد، میتواند جای بسی تامل داشته باشد. علارقم درآمدی که از این
استان حاصل میشود، ایلام دارای بالاترین آمار بیکاری در میان جوانان است و بیش از
نیمی از مردم آن زیر خط فقر و در نهایت محرومیت به سر میبرند!
حیرت آور است که در چنین روزگاری و با چنین
شرایطی هنوز در سرزمین ما زنان و دخترانی هستند که برای رهایی خود دست به خودکشی میزنند
و متاسفانه باید گفت چنین اقداماتی در میان زنان ایلامی همواره رو به افزایش است. در
سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۰خودکشی در استان ایلام ۱۶ برابر گردیده و بررسیها بر این نکته
تاکید دارد که حدود ۶۰ تا ۸۰ درصد از خودکشیهای استان ایلام، مربوط به زنان جوان سنین
۱۸ تا ۲۴ سال است. مطابق آمار رسمی خودکشی سالانه ۴۳۰ مورد اعلام شده که مسلما با آماری
که در واقع اتفاق میافتد تفاوت فاحشی خواهد داشت، چرا که در این استان بیشتر خود کشیها
از ترس فاش شدن، مهر سکوت میخورند. بنابراین بسیاری از این نوع حوادث ثبت نمیشود
و در همان حریم خانه فیصله پیدا کرده و هیچگاه در ستون و جداول آمار رسمی جا خوش
نمیکند. شایعترین روش خودکشی در میان زنان ایلامی، خودسوزی با نفت و بنزین است. واقعیت
این است که از دید این زنان راه دیگری وجود ندارد تا کسی صدای آنها با نشنود.
اما یکی از اصلیترین دلایل خودکشی، خشونت
است و از میان انواع خشونت، خشونت روانی بیشترین ارتباط را با تمایل به افکار منتهی
به خودکشی دارد. از طرف دیگر اعتیاد، همسرآزاری و آگاهی نداشتن نسبت به حقوق اجتماعی
و قانونی، بیکاری، رفتارهای خشونت بار، فروش اموال و جهیزیه زن و حتی سرقت اموال خانواده
توسط همسر، اجبار زن به انجام امور خلاف قانون برای کسب درآمد، جملگی از پیامدهای اعتیاد
و از مشکلات زنان جامعه است. بسیاری از زنان، حتی کمترین آگاهی از حقوق خود ندارند
و با مراجعه به مراجع قضایی شوراهای حل اختلاف پس از راهنمایی و مشورت به حقوق خود
آشنا میشوند.
از دیگر علل خودکشی میتوان ازدواجهای
نامناسب که تفاوتهای سنی در آن فاحش است، نام برد. فرهنگ مردسالاری حاکم، نداشتن حق
انتخاب همسر، فقر و بیکاری مردان، از مقولههایی است که به پدیده خودکشی در میان زنان
دامن میزند و دراین شرایط پدیده خودکشی به عنوان تنها راه آزادی و رهایی از رنجهای
انسانی بروز کرده و ادامه مییابد.
البته در این میان باید به ضرب و شتم زنان
توسط مردانشان و فقر اقتصادی آنان نیز در افزایش میزان خودکشی زنان اشاره کرد. اغلب
این مردان به دلیل بیکاری به آزار و اذیت زنان و کودکان خود میپردازند. بیکاری و فقر
مالی تا آنجا پیش میرود که مردان برای رهایی از آن به اعتیاد و فساد اخلاقی روی میآورند.
چندهمسری یکی دیگر از دلایل خودکشی در میان
زنان بوده است. از همین رو جامعه زنان به خصوص روستاییان به شدت در معرض خودکشی هستند.
درفضای جامعه بخصوص روستاها وزنه اصلی مردان هستند و جایی برای شناختن حقوق زنان و
استفاده از سلیقه و عقیده آنان وجود ندارد.
همچنین آداب و رسوم واپسگرایانه، فشارهای
ساختاری، شرایط رنجبار، جاماندگی از توسعه، مشکلات روحی و روانی، بیسوادی، وجود سنتهای
دست و پاگیر، چند گانگی فرهنگی، تهمتهای ناموسی، روابط نامشروع و ترس ازمجازاتهای
عرفی و فشارهای روحی روانی ناشی از برچسبهای ناموسی که به برخی زنان نسبت میدهند،
موجب استرس و ترس شده و سرانجام آنان به آخرین راهکار ممکن پناه میبرند.
چگونه آتش جای زندگی مینشیند؟
ازدواجهای اجباری، فقر مادی و فرهنگی و
تعداد زیاد جمعیت خانواده از عوامل عمده این ناهنجاری به شمار میرود. مادامی که دختران
۱۰ تا ۱۵ سال به دلیل فقر فرهنگی و معیشتی به ازدواج مردان بالای ۵۰ سال یا افراد دارای
۲ یا ۳ همسر درآیند، وضعیت بهتر از این نخواهد بود. آنان زنانی آزار دیده، فراری از
زندگی و اجتماع هستند. کسانی که از حقوق خود بهرهای نگرفته و در طول زندگی از آنها
استفاده ابزاری شده است. این گونه است که آنها به جای خودسازی خودسوزی را انتخاب میکنند.
هیچ مرجعی مردان را مقصر نمیشناسد و هیچ
برخورد قانونی با مسببان این نوع حوادث صورت نمیگیرد زیرا زنان خود خواستند مرتکب
چنین عملی شدهاند.
این زنان جایگاهی برای بیان فشارهای زندگی
و بروز زور و خشونت و یا همدلی برای اظهار دردهای خود نمیبینند و پناهی برای مشاوره
و گفتوگو تا یافتن چارهای برای زندگی حود نمییابد. بنابراین تنها راه رهایی از
این همه مصیبت را خودکشی میبیند.
زنانی که دستشان به طلاق هم نمیرسد
این زنان در طول زندگی پر مشغلهی خود، برای
رسیدن به رهایی حتی دستشان به طلاق هم نمیرسد. دخترانی که با وجود سن پایین با مردانی
مسن ازدواج میکنند و تمامی سهمشان از زندگی مشترک، کار کردن در خانهای تاریک به دور
از اجتماع است. به همین سبب آنها فرمانبرداری از مرد زندگی خود را وظیفه تلقی میکنند
و در واقع نوعی احساس حقارت نسبت به همسر خود دارند. این زنان که از ابتداییترین حقوق
خود بیخبرند، راهی برای بازگشت به خانهٔ پدر نمیبینند. از طرفی بازگشت زن مطلقه به
خانهی پدری در فرهنگ سنتی ایلام نوعی فاجعه تلقی میشود و این فرهنگ پذیرای زنان مطلقه
نیست. شاید بتوان گفت درد خودسوزی بسیار کمتر از درد نگاه مردمی است که زن را به دید
مجرم مینگرند و تنها به دلیل مطلقه بودنش او را طرد میکنند و انواع تهمتها را نثارش
میکنند. بن بستی که زنان ایلامی دچارش شدهاند شاید تنها با شعلههای سوزان آتش از
میان بر داشته شود.
در استان ایلام جامعه ظاهرا شهری شده است
اما زیر ساختهای آن همچنان قومی و قبیله یی باقی مانده است. زیر ساختهایی که با توسعه
اجتماعی همخوانی ندارند، در نتیجه قشر جوان جامعه با تعارض مواجه میشود. عناصر فرهنگی
قدیمی این زیر ساختها حتی خودکشی را به این جوانان تحمیل میکنند.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
۱۷:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۶
0
پاسخ
ساپورت پوشا رو باید مثل زباله از سطح شهر جمع آوری کرد