خطبه در مسأله بیعت
وَ مِنْ کَلام لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ
از سخنان آن حضرت است
فی ذِکْرِ الْبَیْعَهِ
در مسأله بیعت
فَتَداکُّوا عَلَیَّ تَداکَّ الاِْبِلِ الْهیم یَوْمَ وِرْدِها،
مردم برای بیعت با من به شدت به هم می خوردند مانند به هم خوردن شتران تشنه در روز ورود به آب
قَدْ اَرْسَلَها راعیها، وَ خُلِعَتْ مَثانیها، حَتّی ظَنَنْتُ اَنَّهُمْ قاتِلِیَّ اَوْ
که ساربان آنها را رها کرده و عقال از پایشان برداشته باشد، تا جایی که گمان بردم مرا خواهند کشت یا
بَعْضَهُمْ قاتِلُ بَعْض لَدَیَّ. وَ قَدْ قَلَّبْتُ هذَا الاَْمْرَ بَطْنَهُ وَ ظَهْرَهُ حَتّی
در حضورم بعضی بعض دیگر را نابود خواهند کرد. زیر و روی حکومت را اندیشه کردم به
مَنَعَنِی النَّوْمَ، فَما وَجَدْتُنی یَسَعُنی اِلاّ قِتالُهُمْ اَوِ الْجُحُودُ بِما جاءَ
صورتی که خواب را از چشمانم گرفت، راه چاره ای جز جنگ با دشمنان یا انکار آنچه که
بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، فَکانَتْ مُعالَجَهُ الْقِتالِ اَهْوَنَ عَلَیَّ
محمّد صلّی اللّه علیه وآله آورده نیافتم، پس تحمل جنگ برایم آسانتر
مِنْ مُعالَجَهِ الْعِقابِ، وَ مَوْتاتُ الدُّنْیا اَهْوَنَ عَلَیَّ مِنْ مَوْتاتِ
از تحمل کیفر الهی، و مشقت های این دنیا برایم سهل تر از مشقّت های
الاْخِرَهِ.
آخرت بود.
خطبه وقتی که به نظر یارانش در اجازه برای آغاز جنگ صفّین تأخیر نمود
وَ قَدِ اسْتَبْطَأَ اَصْحابُهُ اِذْنَهُ لَهُمْ فِی الْقِتالِ بِصِفِّینَ
به وقتی که به نظر یارانش در اجازه برای آغاز جنگ صفّین تأخیر نمود
اَمّا قَوْلُکُمْ اَکُلَّ ذلِکَ کَراهِیَهَ الْمَوْتِ؟ فَوَاللّهِ ما اُبالی دَخَلْتُ اِلَی
اما سخن شما که: آیا این همه درنگ از نبرد برای ناگوار بودن مرگ است؟! به خدا قسم باکی ندارم
الْمَوْتِ اَوْ خَرَجَ الْمَوْتُ اِلَیَّ.
که من بر مرگ وارد شوم یا مرگ به سوی من آیـد.
وَ اَمّا قَوْلُکُمْ شَکّاً فی اَهْلِ الشّامِ! فَوَاللّهِ ما دَفَعْتُ الْحَرْبَ یَوْماً
و اماکلام شما که تأخیرم در نبرد تردیدنسبت به شامیان است، به خدا سوگند یک روز جنگ را به تأخیر نینداختم
اِلاّ وَ اَنَا اَطْمَعُ اَنْ تَلْحَقَ بی طائِفَهٌ فَتَهْتَدِیَ بی وَ تَعْشُوَ
جز به طمع اینکه گروهی از این مردم به من ملحق شوند و به وسیله من هدایت یابند و با آن دید
اِلی ضَوْئی، وَ ذلِکَ اَحَبُّ اِلَیَّ مِنْ اَنْ اَقْتُلَها عَلی ضَلالِها
ضعیفی که دارند از نورم بهره مند گردند، این تأخیر با این نظری که دارم برایم از اینکه گمراهان را با شمشیر درو
وَ اِنْ کـانَـتْ تَـبُـوءُ بِـآثـامِـهـا.
کنم محبوبتر است هرچند که کیفر گناهانشان به گردن خودشان است.
خطبه در مقایسه یاران پیامبر با یاران خود
در مقایسه یاران پیامبر با یاران خود
وَ لَقَدْ کُنّا مَعَ رَسُولِ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَقْتُلُ آباءَنا
ما در کنار رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله بودیم، پدران
وَ اَبْناءَنا وَ اِخْوانَنا وَ اَعْمامَنا، ما یَزیدُنا ذلِکَ اِلاّ ایماناً وَ تَسْلیماً
و فرزندان و عموهای خود را به امر حق می کشتیم، و این مسئله جز بر ایمان و تسلیم
وَ مُضِیّاً عَلَی اللَّقَمِ، وَ صَبْراً عَلَی مَضَضِ الاَْلَمِ، وَ جِدّاً فی جِهادِ
و حرکت در راه راست و شکیبایی بر سوزش اَلَم، و کوشش ما در جهاد با دشمن
الْعَدُوِّ. وَ لَقَدْ کانَ الرَّجُلُ مِنّا وَ الاْخَرُ مِنْ عَدُوِّنا یَتَصاوَلانِ تَصاوُلَ
نمی افزود. و مردی از ما و مردی از دشمن چون دو شیر نر با هم درمی افتادند،
الْفَحْلَیْنِ، یَتَخالَسانِ اَنْفُسَهُما اَیُّهُما یَسْقی صاحِبَهُ کَأْسَ الْمَنُونِ.
و در صدد برآوردن جان یکدیگر بودند تا کدام یک از آن دو جام مرگ را به کام دیگری بریزد.
فَمَرَّهً لَنا مِنْ عَدُوِّنا، وَ مَرَّهً لِعَدُوِّنا مِنّا. فَلَمّا رَأَی اللّهُ صِدْقَنا
یک بار ما بر دشمن پیروز می شدیم، و یک بار دشمن بر ما. چون خداوند راستی ما را دید دشمن ما را
اَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْکَبْتَ، وَ اَنْزَلَ عَلَیْنَا النَّصْرَ، حَتَّی اسْتَقَرَّ الاِْسْلامُ
سرکوب کرد، و یاری خود را بر ما فرو فرستاد، تا آن وقت که اسلام همانند شتری که سینه و گردن برای
مُلْقِیاً جِرانَهُ، وَ مُتَبَوِّئاً اَوْطانَهُ. وَ لَعَمْری لَوْ کُنّا نَأْتی
استراحت به زمین نهد و در جای خود بخوابد استقرار یافت. به جانم قسم اگر ما در آن زمان رفتاری
ما أتَیْتُمْ ما قامَ لِلدّینِ عَمُودٌ، وَلاَ اخْضَرَّ لِلاْیمانِ عُودٌ.
مانند رفتار امروز شما داشتیم پایه ای از بنای اسلام برپا نمی شد، و شاخه ای از درخت ایمان سبز نمی گشت.
وَ ایْـمُ اللّهِ لَـتَـحْـتَـلِـبُـنَّـها دَماً، وَلَـتُـتْـبِـعُـنَّـها نَـدَمـاً.
به خدا قسم با این وضعی که دارید به جای شیر خون خواهید دوشید، و به دنبالش دچار ندامت خواهید شد.