مِنْهُ رَحْمَهٌ، وَ لا تُفْقَدُ لَهُ نِعْمَهٌ. وَالدُّنْیا دارٌ مُنِیَ لَها الْفَناءُ، وَلاَِهْلِها
زایل نمی گردد، و نعمتش مفقود نمی شود. دنیا خانه ای است که فنا بر آن مقدر شده، و بر اهلش
مِنْهَا الْجَلاءُ، وَ هِیَ حُلْوَهٌ خَضْراءُ، وَ قَدْ عَجِلَتْ لِلطّالِبِ،
کوچیدن حتم گشته، در کامها شیرین و در نظرها سبز و خرّم است، به سوی خواهانش شتابان می آید،
وَالْتَبَسَتْ بِقَلْبِ النّاظِرِ. فَارْتَحِلُوا مِنْها بِاَحْسَنِ ما بِحَضْرَتِکُمْ مِنَ
و در دل نظرکننده اش عشق خود را جا می کند. از این دنیا با بهترین توشه ای که فراهم نموده اید کوچ
الزّادِ، وَ لا تَسْأَلُوا فیها فَوْقَ الْکَفافِ، وَ لا تَطْلُبُوا مِنْها اَکْثَرَ مِنَ
کنید، و فوق اندازه کفاف در آن نخواهید، و بیش از آنچه برای زندگی لازم است از آن
الْبَلاغِ.
نطلبیــد.
خطبه وقتی که برای حرکت به شام تصمیم گرفت
عِنْدَ عَزْمِهِ عَلَی الْمَسیرِ اِلَی الشّامِ
به وقتی که برای حرکت به شام تصمیم گرفت
اللّهُمَّ اِنّی اَعُوذُ بِکَ مِنْ وَعْثاءِ السَّفَرِ، وَکَآبَهِ الْمُنْقَلَبِ، وَسُوءِ
خداوندا، به تو پناه می برم از سختی سفر، و غم و اندوه بازگشت، و از آنچه
الْمَنْظَرَ فِی الاَْهْلِ وَالْمالِ وَ الْوَلَدِ. اللّهُمَّ اَنْتَ الصّاحِبُ فی السَّفَرِ،
در اهل و مال و فرزندم زشت بینم. بارالها، یار سفرم،
وَ اَنْتَ الْخَلیفَهُ فِی الاَْهْلِ، وَ لایَجْمَعُهُما غَیْرُکَ، لاَِنَّ الْمُستَخْلَفَ
و جانشین در برنامه زن و فرزندم تویی، و کسی جز تو قدرت بر این دو کار ندارد، زیرا برای جانشین
لایَکُونُ مُسْتَصْحَباً، وَالْمُسْتَصْحَبَ لایَکُونُ مُسْتَخْلَفاً.
توانایی همـراهی با مسافر نیست، و همـراه مسافر هم قـدرت جانشینی نـدارد.
وَ ابتِداءُ هذَا الْکَلامِ مَرْوِیٌّ عَنِ رَسولِ اللّهِ صلّی اللّه علیه وآله وَ قَدْ قَفّاهُ
ابتدای این سخن از رسول حق صلّی اللّه علیه وآله روایت شده، و دنباله آن
اَمیرُالْمُوْمِنینَ عَلَیْهِ السَّلام بِاَبْلَغ ِ کَلام، وَ تَمَّمَهُ بِاَحْسَنِ تَمام مِنْ قَولِهِ:
به بعد را امیرالمومنین علیه السّلام با بلیغ ترین سخن و نیکوترین تکمیل
«وَ لایَجْمَعُهُما غَیْرُکَ» اِلی آخرِ الفصلِ.-
از «و لا یَجْمَعُهُما» به بعد به پایان برده است.
خطبه وقتی که مصلقه بن هُبَیره شیبانی به سوی معاویه فرار کرد
وَ مِنْ کَلام لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ
از سخنان آن حضرت است
- لَمّا هَرَبَ مَصْقَلَهُ بْنُ هُبَیْرَهَ الشَّیْبانِیُّ اِلی مُعاوِیَهَ. وَ کانَ قَدِ ابْتاعَ سَبْیَ بَنی ناجِیَهَ
به وقتی که مصلقه بن هُبَیره شیبانی به سوی معاویه فرار کرد. مصلقه اسرای بنی ناجیه
مِنْ عامِلِ اَمیرِالْمُوْمِنینَ عَلَیْهِ السّلامُ وَ اَعْتَقَهُمْ، فَلَمّا طالَبَهُ بِالْمالِ
را از عامل امیرالمومنین(ع) خریده و آزاد نموده بود (و حدود نیمی از مبلغ را نپرداخته بود). زمانی که حضرت
خاسَ بِهِ وَ هَرَبَ اِلَی الشّامِ.-
بهای آن را خواست خیانت کرده به شام گریخت.
قَبَّحَ اللّهُ مَصْقَلَهَ، فَعَلَ فِعْلَ السّادَهِ، وَ فَرَّ فِرارَ الْعَبیدِ. فَما اَنْطَقَ
خدا مصقله را خیر ندهد، عمل کرد عمل بزرگان، و فرار کرد فرار بردگان. او ستایش کننده خود
مادِحَهُ حَتّی اَسْکَتَهُ، وَلا صَدَّقَ واصِفَهُ حَتّی بَکَّتَهُ. وَ لَوْ اَقامَ
را هنوز گویا نکرده خاموش نمود، و وصف کننده اش را هنوز تصدیق نکرده سرکوب کرد. اگر پیش ما می ماند
لاََخَذْنا مَیْسُورَهُ، وَ انْتَظَرْنا بِمالِهِ وُفُورَهُ.
آنچه مقدورش بود از او می گرفتیم، و به انتظار فراوانی مالش برای تسویه بقیه آن می ماندیم.
خطبه در روز فطر در نکوهش دنیا
وَ مِنْ خُطْبَه لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ
از خطبه های آن حضرت است
که در روز فطر در نکوهش دنیا ایراد کرده است
الْحَمْدُ لِلّهِ غَیْرَ مَقْنُوط مِنْ رَحْمَتِهِ، وَ لا مَخْلُوٍّ مِنْ نِعْمَتِهِ،
خدای را سپاس که رحمتش را جای نومیدی نیست، و نعمتش فراگیر است،
وَ لا مَأْیُوس مِنْ مَغْفِرَتِهِ، وَلا مُسْتَنْکَف عَنْ عِبادَتِهِ. الَّذی لاتَبْرَحُ
به آمرزشش یأس راه ندارد، و در بندگیش عار و ننگ نمی باشد. خدایی که رحمتش