به گزارش سلام نو، شهلا ریاحی که انتشار چند عکس در ماههای گذشته باعث ناراحتی خانواده و همکارانش شد در جشن نوروزگان خانه تئاتر تقدیر و تصویر تازهای از او منتشر شد.
سال گذشته همین روزها بود که فرزند شهلا ریاحی از برخی بیاخلاقیها در انتشار عکس و خبر از احوال این هنرمند انتقاد کرد؛ او به ایسنا گفته بود: شهلا ریاحی ۱۵ سال است که "دیمنشیا" و "آلزایمر" دارد و به همین دلیل در آن مقطع مدتی تحت نظر پزشکان در یک مرکز خصوصی قرار داشت.
انتشار یکسری عکس از این بازیگر قدیمی که بیماری و حالتی آشفته را در او نشان میداد بارها در رسانهها و شبکههای مجازی هم مورد گله قرار گرفت و حتی در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر امسال هم بهمن فرمانآرا در واکنش به به پخش تصویری گفته بود: این روزها راجع به کسانی که سنشان بالا رفته حرفی زده نمیشود و اگر هم زده میشود، ناخوشایند است. فیلمی از شهلا ریاحی دیدم که عکس جوانیاش را در حالی که آلزایمر گرفته است، به او نشان میدهند و میگویند این عکس را میشناسی؟ متأسفم! چرا باید اینگونه بیاحترامی شود؟! شهلا ریاحی اولین کارگردان زن سینمای ایران است، این کار که امروز در اینستاگرم دیدم، مثل حرکتی است که کنار تخت بیماری میروند و در کنار کسی که اکسیژن در بینیاش است، عکس میگیرند و آن را پخش میکنند. این کارها برای چیست؟
چند شب قبل هم در شب کارگردانان سینمای ایران که به دبیری پوران درخشنده برگزار شد، از شهلا ریاحی یاد شد.
درخشنده در بخشی از این مراسم بیان کرده بود: لازم میدانم و بیمناسبت نیست به عنوان اولین زن فیلمساز در پس از انقلاب یادی کنم از اولین بانوی کارگردان که شش دهه پیش، زمانی که کمتر بانویی به خودش این جرأت را میداد که پشت دوربین به عنوان کارگردان حضور داشته باشد، به واسطهی تواناییهایی که در زن هنرمند ایرانی سراغ داشت، اسم خودش را، «شهلا ریاحی»، به عنوان اولین فیلمساز زن ثبت کرد.
این بازیگر با وجود سختی و شرایط جسمی شامگاه ۲۰ اسفندماه در جشن نورزگان که توسط خانه تئاتر برگزار شد، شرکت کرد و اگرچه روی ویلچیر نشسته بود اما بعد از مدتها در یک محفل هنری دیده شد. او در این مراسم در کنار ۱۲ هنرمند دیگر مورد تقدیر قرار گرفت.
شهلا ریاحی متولد ۱۳۰۵ است که با ساخت فیلم «مرجان» به عنوان اولین کارگردان زن سینمای ایران شناخته میشود.
او علاوه بر حضور پررنگ در تئاتر و تلویزیون، در فیلمهای سینمای مختلفی همچون «دو فیلم با یک بلیت»، «دلشدگان»، «می خواهم زنده بمانم»، «عروسی خون» و.... بازی کرده است و آخرین حضورش در سینما به فیلم «نهنگ عنبر ۲» در سال ۹۵ برمیگردد.
سه سال پیش رضا رشیدپور در برنامه حالا خورشید ویدئویی از این هنرمند پخش کرد که حسابی جنجالی شد و باعث دلخوری مخاطبان شد.
او در واکنش به انتقادات از این ویدئو در اینستاگرام نوشت:
سلام . شب بخیر . کوتاه می نویسم . نقد شریف و دلسوزانه برخی از مخاطبان و اهالی گرانمایه ی رسانه درباره ویدیوی گفتگو با بانو شهلا ریاحی را خواندم . هر چند که اطمینان دارم نیت ما از تولید این قسمت از برنامه را به خوبی می دانید اما صادقانه عرض می کنم که تذکرتان کاملا به جا بود . متاسفانه آن شب به دلیل خستگی بیش از حد و بیماری ، این ویدیو را قبل از پخش بازبینی نکردم . این مهم نیست که کدام یک از دوستان من در گروه حالا خورشید این کم سلیقه گی سهوی را مرتکب شده باشند . واقعیت حرفه ای آن است که مسئولیت این نقص کاملا بر عهده ی من بوده و لازم می دانم به احترام منتقدان بزرگوار و مخاطبان نکته سنج ، دست به سینه تعظیم کرده و تمام قد عذرخواهی کنم یک دنیا سپاسگزارم که حواستان به ما هست و نواقصمان را تذکر می دهید . به وجودتان افتخار می کنم.
اعتراض فرزند شهلا ریاحی به سوء برداشتها و سواستفادهها
حرفش، حرف حساب است؛ « مادرم 64 سال در حوزه فرهنگ و هنر فعالیت کرده،اگر قرار باشد خانمها بعد از 20 سال کار بازنشسته شوند، مادرم باید تا قبل بیماریاش سه بار بازنشسته شده باشد که نشده اما حداقل انتظار این است که به اندازه یک بازنشسته حقوق بگیرد،اما وزارت ارشاد به شهلا ریاحی؛ بازیگر و اولین کارگردان زن سینمای ایران ماهانه فقط 200 هزار تومان حقوق پرداخت میکند !»
منوچهر ریاحی، پسر شهلا ریاحی از بیمهری آدمهای روزگار شاکی است، هم از مسئولانی که داعیه حمایت از هنرمندان را دارند اما فقط حرف میزنند و نه عمل و هم از مردم و هنرمندنماهایی که از شبکههای اجتماعی سوء استفاده کرده و برای مطرح کردن خود دروغهایی را منتشر میکنند بدون این که به عواقب کارشان فکر کنند.
سو استفاده از محبوبیت چهره های مشهور در شبکه های اجتماعی
باز هم پای شبکههای اجتماعی در میان است و این که برای دیده شدن و فالوئر بیشتر داشتن، اخلاق نادیده گرفته میشود، برای شاخها و خورههای شبکههای اجتماعی فرق نمیکند چه کسی را نابود کنند مهم دیده شدن است؛ برای همین یک روز اخبار نامناسبی درباره مثلا استاد مشایخی منتشر میکنند و روز دیگر مریم امیرجلالی را میکُشند و گاهی هم به سراغ پیشکسوتان موسیقی میروند؛ بههرحال بازار شایعه داغ است و میتوان از محبوبیت چهرههای معروف سوء استفاده کرد و دکان خود را رونق بخشید.
این خانه دور است
شهلا ریاحی 91 ساله، با آن چهره زیبا و مهربان و بیان گرم و مادرانه برای خیلی از مردم عزیز است. در دهه هفتاد در سریالی به نام « این خانه دور است» به کارگردانی زنده یاد مسعود رسام بازی کرد، سریالی که داستان آن در سرای سالمندان میگذشت، بازیگرانی مانند حمیده خیرآبادی، جلال مقدم، رضا کرمرضایی، علی کسمایی، جعفر بزرگی، رقیه چهرهآزاد، نعمتا... گرجی و رضا خندان در آن بازی میکردند.
چقدر تلخ! کارگردان و بیشتر بازیگران این سریال دوستداشتنی دیگر در میان ما نیستند ! توران مهرزاد و شهلا ریاحی هم سالهاست بیمارند. مهرزاد که سالها در رادیو فعالیت میکرد و در فیلم هامون نقش مادر مهشید را بازی کرد، از شایعات شبکههای اجتماعی در امان مانده و تقریبا از او هیچ خبری نیست و فقط میدانیم که بیمار است و در خانه بستری. شهلا ریاحی در این سریال نقش خواهر مرحوم حمیده خیرآبادی را بازی میکرد، زنی مهربان که وقتی باخبر شد، خواهرش به خانه سالمندان رفته ، طاقت نیاورد و او هم خودخواسته به آن خانه رفت تا خواهرش تنها نباشد !
اما در دنیای واقعی، شهلا ریاحی خودخواسته به پانسیون نرفته است؛ یعنی آنقدر حالش خوب نیست که تصمیم بگیرد کجا باشد یا کجا نباشد. پسرش منوچهر که سالهاست زندگی در سوئد را رها کرده و به ایران آمده تا از مادر مراقبت کند، بنا به شرایطی که مادر دارد، مجبور میشود برای مراقبت بهتر او را به پانسیونی کاملا خصوصی بسپارد تا پزشکان و پرستاران به دقت از او مراقبت کنند تا حالش بدتر نشود.
دکتر منوچهر ریاحی فرزند شهلا ریاحی از این تصمیم خود راضی است و میگوید:
« هر روز دکتر عمومی او را ویزیت میکند و هفتهای یکبار هم دکتر متخصص او را معاینه کرده و داروهای لازم را به او میدهند. از روند درمان و مراقبت راضی هستم چون تا همین چند ماه قبل که به دیدار مادر میرفتم او مرا نمیشناخت گاهی میگفت پدرم هستی و گاهی مرا برادری که هرگز نداشته، تصور میکرد. اما آخرین باری که به دیدارش رفتم و از او پرسیدم من کی هستم، گفت: پسرم»
میگویند بدترین کارها قضاوت کردن دیگران و حکم بیجا صادر کردن برای آنهاست.
منوچهر ریاحی از این رفتار و شایعات درباره مادرش شاکی است و میگوید:
« 9 سال قبل که بیماری مادر شدت گرفت کار و زندگی را در سوئد رها کرده و با همسرم به ایران آمدیم تا از مادرم مراقبت کنیم، مادری که باعث افتخارم است؛ اولین کارگردان سینمای ایران. بهترین پرستارها و مراقبان را برای مادر میآوردیم، همیشه یخچال خانه را پر از خوراکی میکردیم تا چیزی کم و کسر نباشد اما مادر هر روز لاغرتر میشد، وقتی دلیل را میپرسیدم ، پرستارها میگفتند: غذا نمیخورد! پس خوراکیهای یخچال چرا اینقدر زود تمام میشود و ما مدام باید خرید کنیم...؟
مادر به پرستار و مراقبت ویژه نیاز دارد و ما هر چقدر در انتخاب پرستار خانگی دقت میکردیم بیفایده بود به همین دلیل با مشورت یکی از دوستان که پزشک است، تصمیم گرفتیم او را به پانسیونی خصوصی که پزشک و پرستارهای خوبی داشت، منتقل کنیم. یکی از برنامههای پانسیون برگزاری موسیقی زنده است ، در یکی از این برنامهها خواننده ای که آواز میخواند مادر را میشناسد و با او عکس میگیرد و در اینستاگرام منتشر میکند و مینویسد که آخر و عاقبت هنرمند پیشکسوت این شده که پسرش او را از خانه بیرون کرده و شهرداری او را به خانه سالمندان برده است ! آن پست اینستاگرامی ما را بسیار آزرده کرد، از این همه بیاخلاقی شگفتزده شدیم، وقتی هیچ نهاد و مسئول دولتی ریالی به خانم ریاحی کمک نمیکند، چطور شهرداری او را به یکی از گرانترین پانسیونهای شهر میبرد؟ راستش بعد از این ماجرا رفتم و آن فرد به اصطلاح هنرمند و خواننده را پیدا کردم و تصمیم داشتم با او برخورد کنم اما همسرم مانع شد و گفت: با این کار او بیشتر معروف میشود...! »
بیوگرافی شهلا ریاحی اولین کارگردان سینمای ایران
شهلا ریاحی در سال 1335 فیلم مرجان را کارگردانی کرد و نام خود را به عنوان اولینها در تاریخ ایران به ثبت رساند. در 14 سالگی با جوانی هنرمند به نام اسماعیل ریاحی که 20 ساله و کارگردان تئاتر بود ازدواج کرد، آنها سالها عاشقانه در کنار هم زندگی کردند و صاحب یک دختر و یک پسر شدند. ریاحی در تمام گفتگوهایش تاکید کرده که هر چه دارم از همسرم، اسماعیل است.
اسماعیل در سال 89 درگذشت و شهلا را تنها گذاشت، هرچند پسرش تلاش میکند، مانند پدر وفادار باشد و از مادر مراقبت کند. او میگوید: «بیماری مادر آلزایمر نیست، او دچار دمانس( زوال عقل) شده است»
منوچهر ریاحی از مسئولان فرهنگی و هنری گلایه دارد؛ داروها و هزینه مراقبت از مادرش بسیار گران است، میگوید:
«مدتی قبل آقای شاهسواری، مدیرعامل خانه سینما به تلویزیون آمد و اعلام کرد که اگر یکی از اهالی سینما بیمار شود ما همه هزینههای درمان او را میپردازیم .... اما تاکنون خانه سینما برای مادرم حتی یک ریال هم نپرداخته. موسسه پیشکسوتان هنر به اندازه بضاعت خود حمایت کرده است اما بقیه نهادهای دولتی هیچی! واقعا حق بانویی که نشان یک هنری را دریافت کرده و 64 سال در حوزه فرهنگ و هنر فعال بوده، این است؟»
خانواده ریاحی از خانوادههای اصل و نسب دار است و شاید آنقدر دستشان به دهانشان برسد که بدون حمایت دولتی بتوانند از شهلا ریاحی مراقبت کنند، اما واقعیت این است، بار روانی حمایت از مقدار ریالی آن مهمتر و موثرتر است.
چند هفته قبل در همین صفحه با اسماعیل سلطانیان هم گفت و گو کردیم که بیمار است و گلایهمند از خانه سینما؛ تنها صنفی که بودجه میگیرد تا از اهالی سینما حمایت کند ! شهلا ریاحی، یکی از مادران مهربان سینمای ایران است، برای این مادر مهربان آرزوی سلامتی داریم.