چگونه زندگی کردن همواره از دغدغه های اصلی افرادی بوده است که نمی خواستند زندگی نا اندیشانه ای داشته باشند.<br/>این موضوع نزد فیلسوفان به ویژه فیلسوفانی که به کارایی فلسفه در زندگی روزمره خود اهمیت زیادی می دهند هم غریب نبوده است.<br/>بسیاری از افراد مطرح در مورد زندگی فیلسوفانه سخن گفته اند که «ادو» و «مونتن» از مشهورترین آن ها می باشند.

با توجه به این که افراد در زندگی خود دارای نقش کنشگری هستند می توان آن ها را به دو دسته تقسیم کرد. یکی از آن ها، افرادی هستند که دارای زندگی منفعلانه می باشند و دیگری افرادی هستند که زیست زیبنده دارند. بدین معنا که نقش کنشگری و فعالانه در زندگی خود دارند و با دو سوال عمده مواجه هستند:

من در چه جهانی به سر می برم؟

من چگونه زندگی می کنم؟

ضمیر«من» چیزی است که در این دو سوال باید موردتوجه قرار بگیرد زیرا اگر به جای ضمیر «من»، ضمیر «ما» قرار بگیرد نقش کنشگری آن ازبین می رود.

موضوع بعدی این است که این سوالات از «چه کسی» پرسیده شود. برای پیدا کردن پاسخ این دو سوال، افراد کنشگر را می توان در سه گروه قرار داد.

گروه اول افراد کنشگر، صاحبان زندگی متدینانه هستند که جواب سوال های خود را از بنیان گذاران ادیان و مذاهب میپرسند.

این بنیانگذاران از طریق وحی و انکشافات ذات الهی یا تجربه ی دینی جواب می دهند.

دسته دوم افراد کنشگر، عقل را ابزار کشف سوال خود می دانند و زندگی فیلسوفانه دارند.

دسته سوم افراد کنشگر به خود رجوع می کنند، اما نه به عقل خود بلکه به مکاشفات خود رجوع می کنند.

این افراد کنشگر زندگی عارفانه دارند.

نکته ای که در این خصوص وجود دارد این است که رجوع به خود در زندگی فیلسوفانه به این معنا نیست که به علم، فهم، قدرت تفکر و تجارب دیگران و دین و آموزه های آن بی اعتنا بود و از آن استفاده نکرد بلکه بدین معناست که تمام کار دیگری را با عقل خود، می سنجم و تصمیم می گیرم که استفاده کنم یا نه. می توان گفت که استفاده از تجربه، عقل و...نوعی اقتصادEcononyو صرفه جویی به دنبال دارد و از اینرو استفاده نکردن از آن غیرعقلانی به حساب می آید.

مراد از عقل

در فرهنگ ما ۱۴مفهوم برای عقل وجود دارد. عقل در این مبحث، شش منبع شناختی است که معرفت شناسان در منابع شناخت بودن این شش اجماع دارند:

ادراک حسیPerception

ادراکی است که از طریق به کارگیری یکی از اعضای پنجگانه(چشم، گوش، بینی، زبان، کام و پوست) بدن ما به دست می آید.

درون نگریIntrospection

حسی است که از طریق آن حالات ذهنی و روانی شخص خودمان را ادراک می کنیم. عشق، دوستی، نفرت، اضطراب، لذت و...را از این طریق درک می کنیم.

حافظهMemory

گواهی یا شهادتIntuition

به عنوان مثال، فردی که به کشور مکزیک نرفته است تنها ادراکی که از مکزیکوسیتی دارد از شهادت دیگرانی است که آن جا را دیده اند.

شهود

در این قسمت، کشف و شهود عارفان نیست. باور شهودی، باوری است که ذهن از تکذیب آن عاجز است و نمی تواند آن را تصدیق نکند.به عنوان مثال این قضیه که هرچیزی که رنگ دارد، شکل دارد.

استدلالReasoning

این منبع شناختی از پنج منبع دیگری که ذکر شد به عنوان مواد خام استفاده می کند.

وقتی می گوییم کسی زندگی فیلسوفانه می کند، مراد این است که از عقل(شش منبع شناختی) استفاده کرده و دو سوالی که مطرح شد را با این منابع پاسخ می دهد.

فردی که قصد زندگی فیلسوفانه دارد  باید هم التزام نظری و هم عملی به عقل داشته باشد و نه این که گاهی به عقل و گاهی به منبع دیگر رجوع کند.

تفاوت زندگی فیلسوفانه با دیگر زندگی ها در پاسخ به سوال دوم یعنی «من چگونه باید زندگی کنم؟» است.

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید

***