هدف از این مطلب آشنایی بیشتر مخاطبان با دیدگاه های کودکان درمورد فرهنگ طلاق می باشد که محمد ترکمان، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی در یکی از مطالب خود به این موضوع اشاره کرده و در این خصوص نوشته است.
من یک کودک طلاق هستم و موارد زیر از جمله حقوق بدیهی من است:
من حق دارم که درگیر مشکلات و دعواهای شما نشوم. وقتی در حضور من به هم بددهنی می کنید، ذهن من آشفته می شود، سعی نکنید مرا بین خود واسطه کنید یا علیه یکدیگر بشورانید. مرا در مشکلات ارتباطی خود دخالت ندهید، مشکلات شما به خودتان مربوط است و به من ربطی ندارد.
من حق دارم با هر دوی شما رابطه داشته باشم. من هر دوی شما را دوست دارم. می دانم که گاهی اوقات به این مسئله حسادت می کنید، امّا باید با آن کنار بیایید چون شما آدم بزرگ هستید ولی من یک بچّه ام.
من حق دارم از چیزهایی که بر زندگی ام تأثیر می گذارند آگاه شوم. اگر شما می خواهید از هم طلاق بگیرید، من حق دارم در اوّلین فرصت ممکن از این مسئله باخبر شوم. به همین ترتیب، اگر قصد دارید متارکه یا ازدواج مجدد کرده یا دست به اقدام مهم دیگری بزنید، من حق دارم از آن باخبر شوم.
همان طور که حق دارم از مسائل مهم زندگیم باخبر باشم، از این حق نیز برخوردارم که اطلاعات نامناسب دریافت نکنم. یعنی شما نباید با من درباره ی سوء استفاده ی جنسی یا دیگر بدرفتاری های همسرتان(والد دیگر من) صحبت کنید. به همین منوال نباید به جای والد دیگرم از من عذرخواهی کنید، زیرا با این کار خود، او را در نظر من تحقیر می کنید. اگر از من عذرخواهی می کنید، از جانب خودتان عذرخواهی کنید.
من حق دارم که در خانه از یک فضای شخصی برخوردار باشم. منظورم این نیست که باید حتما یک اتاق اختصاصی داشته باشم، بلکه می خواهم بگویم که نیاز به مکان و زمانی برای خودم دارم.
همچنین به وسایل شخصی خاصی نیز نیاز دارم...که از آن جمله عکسی از والد دیگر است...از این مسئله تعجب نکنید.
من حق دارم از امنیت فیزیکی و رسیدگی کافی برخوردار باشم. می دانم که ممکن است از طلاقتان خیلی ناراحت باشید، امّا نباید به این خاطر نیازهای من به امنیت و رسیدگی را مورد بی توجهی قرار دهید.
نمی خواهم تمام وقت مرا در خانه تنها بگذارید و به ملاقات و گشت و گذار با فرد جدیدی که برای خود پیدا کرده اید، بروید.
من حق دارم مدت زمانی را با هریک از شما سپری کنم. این حق من نباید وابسته به این باشد که یکی از شما چه قدر به دیگری پول داده یا می دهد، چون اگر چنین باشد من احساس بی ارزشی می کنم و فکر می کنم برای شما کالایی هستم که مرا از مغازه خریده اند.
من حق دارم، صرف نظر از این که چه مدّت زمانی پیش هریک از شما هستم، از حمایت مالی و عاطفی هردوی شما برخوردار باشم. منظورم این نیست که توقع من دو برابر کودکان دیگر است بلکه می خواهم نگران این نباشید که والد دیگر به من چه داده و فقط به این توجّه کنید که خودتان به من چه می دهید.
من حق دارم مسئولیت های مشخصی داشته باشم و شما از من انتظارات معقولی داشته باشید. این که کودک طلاق هستم، به این معنی نیست که نمی توانم امور روزمره، تکالیف یا دیگر مسئولیت هایی را که سایر کودکان انجام
می دهند، انجام دهم. از سوی دیگر به خاطر داشته باشید که اگرچه ممکن است خواهر یا برادر تنی یا ناتنی کوچکی داشته باشم، امّا پرستار بچّه نیستم.