به گزارش سلام نو، سابقه ورود کوپن به اقتصاد ایران به ابتدای دهه ۶۰ و پس از آغاز جنگ برمی گردد. در آن سال ها، کوپنهای مرحله اول تا هشتم زیرنظر ستاد بسیج اقتصادی کشور مستقر در نخست وزیری چاپ و با همکاری بانک صادرات توزیع میشد. کوپنهای ارزاق عمومی ۱۰ نوع بود و از آن زمان توزیع شد تا در صورت لزوم کالاهایی که ممکن بود به علل مختلف کم یا گران عرضه شود، سهمیهبندی شود. ده قلم کالایی که با شیوه کوپنی توزیع می شد عبارت بود از: روغن نباتی، قند و شکر، برنج، پودر شوینده، صابون، پنیر، کره، مرغ، تخم مرغ و گوشت قرمز. البته در همان سال های ابتدای انقلاب دفترچه سهمیه خانوار توسط شوراهای محلی منتشر شد که 22 قلم کالا از طریق دفترچه به مردم ارائه می شد.
کوپن تا سال 89 با محدودیت هایی که به مرور اعمال شده بود، در اقتصاد ایران باقی ماند و از این سال به طور کامل حذف شد.
«جمشید پژویان» اقتصاددان ایرانی و رئیس سابق شورای رقابت در گفت و گویی کوتاه با «انتخاب» با گفتن اینکه «چون بسیاری از مردمی که به گذراندن خورد و خوراک خود مثلا با تخم مرغ و پنیر عادت دارند و به دلیل فقط مفرط، گوشت و .. را از سفره های خود حذف کرده اند، در این صورت اقدام به فروش کوپن گوشت خود می کنند و از این طریق دولت به هدفِ قاییِ خود نمی رسد» درباره چرایی و تبعاتِ این طرح احتمالی نقطه نظراتش را اعلام کرد.
*احتمال کوپنی شدن برخی از کالاهای اساسی، چه تبعاتی می تواند داشته باشد؟
این تصمیم نشان از این دارد که شرایط معیشت مردم بسیار وخیم است. معمولا مسئولان زمانی تصمیم به کوپنی کردن کالاها، آنهم بعضی از کالاهای مورد نیاز می گیرند که مثلا کشور درگیر جنگ باشد که در چنین حالتی، ممکن است برخی از اقلام مصرفی احتکار شده و در نتیجه بسیار گران شوند و برای اینکه مردم کم درآمد دست شان از کالاهایی که عمدتا خوراکی هستند، کوتاه نشود و افراد فقیر هم بتوانند مایحتاج اصلی را تهیه کنند.
*یعنی مشکل ضعیف ترها به کل حل می شود؟
نه. چون بسیاری از مردمی که به گذراندن خورد و خوراک خود مثلا با تخم مرغ و پنیر عادت دارند و به دلیل فقر مفرط، گوشت و .. را از سفره های خود حذف کرده اند، در این صورت اقدام به فروش کوپن گوشت خود می کنند و از این طریق دولت به هدفِ غاییِ خود نمی رسد.
*این یعنی بازار سیاه؟
مرسوم است که بازار سیاه شناخته شود. اما ما اقتصاددانان بازار سفید می نامند، چون چنین حالتی، بحث کارایی مصرف و تنظیم عرضه و تقاضا را به نظم مشخصی می رساند.
*می توان این تصمیم را نشانه ای ناتوانی دولت در کنترل قیمت های کالاهای اساسی دانست؟
حتما همینطور است. اگر دولت می توانست کالاهای خوراکی ضروری را که برای بدن مهم است را کنترل کند، قطعا با مشکلات فعلی روبرو نبودیم. ناتوانی دولت هم به عدم تولید یا کاهش واردات ربط دارد که باعث می شود، شرایط از کنترل دولت خارج شود و برای تقسیم کالاهای ضروی بین مردم اقدام به توزیع کوپن کند. چون ممکن است، بعضی از کالاها به قدر لازم در کشور وجود نداشته باشد.
*تکرارِ تجربهِ جنگ می تواند بار روانی ای منفی را موجب شود؟
حتما. همه می دانند، وقتی یک کشوری در جنگ با کشور دیگری است، مشکلات و بحران های زیادی را به جان می خرد. پس، وقتی دولت تصمیم به تکرار اتفاقی می گیرد که در دوران جنگ می افتاد، طبیعی است، مردم احساس ناامنی شدیدی می کنند و به این آگاهی می رسانند که دولت در تنظیم بازار و عرضه برابر تقاضایی که وجود دارد، که این به خودیِ خود یاس و ناامیدی و البته اضطراب را در بین قشرهای مختلف مردم به وجود می آورد./انتخاب