فردریک لیست آلمانی را باید از اثرگذارترین چهره های بحث رایج "حمایت از تولید ملی" دانست، در مقدمه کتاب او با نام اقتصاد ملی و اقتصاد جهانی می خوانیم: "راه های گوناگونی که لیست برای تقویت بنیه تولیدی کشورها توصیه می کرد، مستلزم از خودگذشتگی مردم بود، منع ورود محصولات خارجی یا وضع عوارض گمرکی بر آنها، به هر حال به این معناست که مردم به ناچار به جای کالای ارزان و مرغوب خارجی باید کالا مرغوب را به بهای گران بخرند. مردم ناگزیر خواهند بود برای تامین هزینه ساخت جاده ها و کانال ها، تاسیس آموزشگاه های فنی و برپایی نمایشگاه های صنعتی مالیات بیشتری بپردازند.
لیست تصور می کرد به "حکم عقل" می توان از مردم انتظار داشت این نوع فداکاری های مالی را انجام دهند، تا رونق اقتصادی آینده کشور را تسریع نمایند. شهروندان عادی کشور به خاطر فرزندان و نوادگان خویش فداکاری خواهند کرد. مالکی برای فرزند خود تحصیلات خوبی فراهم می کند و او را به خارج می فرستد تا فنون کشاورزی را یاد بگیرد. برای این پول خرج می کند که ملک او بعد از بازنشستگی وی خوب اداره شود. کشاورزی که باغ را احداث می کند، ممکن است خودش میوه های آن را نچیند، فرزندان و نوادگان او نسبت به تلاش او حق شناس خواهند بود ".
یک لحظه صبر کنید، بزرگوار برای موفقیت "حمایت از تولید ملی" به چیزی به نام "حکم عقل" اشاره دارد که ملت سختی های کوتاه مدت را برای منفعت بلندمدت تحمل کنند، این دقیقا همان چیزی است که ما در ایران با آن مشکل داریم، سوال اصلی می توان این باشد: اساسا چرا حمایت کنیم؟ از قضا "حکم عقل" در اینجا که ما هستیم چیزی در مایه اینست که طوری عمل کن که انگار "وای اگر از پس امروز بود فردایی". در کشوری با مردم با تردیدی همیشگی به اهالی قدرت امید به فردای مطلوب ساده نیست. وقتی تصور فرداها و آینده آسان نباشد، اساسا کسی سراغ دوراندیشی و کار برای نسل آینده و مانند آن نمی رود، بیشتر سعی می کند اگر دستش می رسد به جایی برود که بتواند برای فردای خودش و خانواده اش کاری بکند.
ما در وضعیت غم انگیزی به سر می بریم، برای فرار از بی ثباتی روزافزونی که دونالد شیردل و رفقا با قدرت تمام به ذهن و روان ما تحمیل می کنند، می خواهیم روی پای خودمان بایستیم، ولی این روی پای خود ایستادن نیازمند درجاتی از ثبات و امید به آینده است! اوضاعمان خوب نیست و خوب هم نخواهد شد، بهترین راه شاید پایین کشیدن فیتیله و حاکم کردن ثبات در اداره مملکت باشد، مثلا کار وزیر خارجه مان گرد و خاک جلوی روزنامه نگاران اجنبی و صحبت های تکراری از چیزی مناقشه برانگیز به نام حقانیت و مظلومیت ملت نیست، این کارها را اهالی اندیشه باید انجام دهند، آن عزیز و دیگر اهالی سیاست بیشتر باید کاری کنند اسم ما کمتر در صفحه اول روزنامه های جهان بیاید و آب در دل مردم به دلایل غیرضروری کمتر تکان بخورد، والله اعلم.
*کانال اکونومیست فارسی