سلام نو – سرویس سیاسی: محمد باقر قالیباف هنوز که هنوز است از زمین و زمان طلبکار است و برای طلبکاری خود این روزها تریبون خوبی در صدا و سیما پیدا کرده تا نه تنها خود را ستاره درخشان آسمان مدیریت ایران معرفی کند، بلکه با آه و ناله فراوان از مظلومیت خود و جفای رسانهها بگوید.
به گزارش سلام نو، فرمانده جوان دوران جنگ این روزها در حالی میان سالی را میگذراند که سابقه سه بار شکست در انتخابات ریاست جمهوری را در کارنامه دارد، سه باری که دو بار به وضوح طمع تلخ بی محلی را از سوی دوستانش چشید.
قالیباف این روزها در حالی از اعضای شورای شهر به خاطر انتقاد از دوران مدیریتش ناراضی است و تلاش دارد تا خود را تطهیر کند که قائم مقامش در دوران شهرداری با اتهامات جدی مواجه است و اثبات همین اتهامات برای زیر سوال بردن دوران مدیریت او کفایت میکند.
با این حال شهردار سابق تهران، که ظاهرا هنوز برای صدا و سیما شهردار واقعی تهران به حساب میآید، تحمل آمار رسمی موجود از دوران مدیریتش را هم ندارد و با کوچکترین انتقادی شدیدترین واکنش را نشان میدهد.
چه کسی دروغ میگوید؟
به طور نمونه قالیباف در برنامه اخیر بدون توقف، تخلفات مالی و بدهی ٥٤هزار میلیاردتومانی شهرداری تهران را به شدت تکذیب کرد و گفت: «وقتی شورای شهر چهارم تمام شد، گزارش داراییها و بدهیها را در شورا مصوب کرده که بدهیها چقدر است و داراییها چقدر و این مصوبات را تحویل شورای پنجم داده و مصوبه علنی شورای شهر است. جالب است بدانید بدهیهای ما حدود ۱۶هزارمیلیارد تومان بود که ۱۴هزارمیلیارد در دوره آقای نجفی خودشان تایید کردند که طلب قطعی از دولت است، غیر از آن یکمیلیارد دلاری که دولت دهم به ما نداد و مصوبه مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام بود که باز هم آن را ندادند و خود آنها گفتند ۲۵هزارمیلیارد تومانش مربوط به اتمام پروژههای آینده است، مگر پروژه آینده جزو دیون است، دیون به پولی گفته میشود که کاری انجام شده و پرداخت نشده است.»
بیشتر بخوانید: ریاست مجلس و چالشهای بی پایان محمدباقر قالیباف
در همان برنامه شهردار سابق تهران مجموعه بدهیهایی که از سوی اعضای شورای شهر به دوره او نسبت داده میشود را دروغ بزرگ خواند، حرفی که واکنش رییس شورای شهر و شهردار فعلی تهران را در پی داشت.
محسن هاشمی که عموما در پی واکنش به اظهارات دیگران نیست و مایل است کمترین واکنش ممکن را به این دست اظهارات نشان دهد این سخنان قالیباف و تریبون دادن یک طرفه صداوسیما به وی را غیرمنصفانه و ظلم به شهرداری تهران دانست و گفت هم صداوسیما باید فرصت پاسخگویی به شورا و شهرداری بدهد و هم محمدباقر قالیباف باید اظهارات خود را اصلاح کند، دو اتفاقی که هیچ کدامش نیافتد.
حناچی، شهردار تهران هم در واکنش به اظهارت قالیباف به یک بیت شعر بسنده کرد و ترجیح داد واکنش به سخنان شهردار سابق را به اعضای شورای شهر محول و از حاشیههای احتمالی دوری کند.
قالیباف؛ همچنان تشنه ریاست جمهوری
اما تمام این کش و قوسها و دعواهای کلامی و تریبونهای یک طرفه یک تصور را به ذهن متبادر میکند و آن تلاش دوباره قالیباف برای کسب کرسی ریاست جمهور و ورود به پاستور است.
قالیباف در سه دوره حضورش در انتخابات ریاست جمهوری سه بار سه نوع شکست را تجربه کرد که دوبار آن برآمده از بیاعتنایی جریان اصولگرایی به او بود.
او در سال 84 در حالی که گمان میکرد با رای سازمان یافته دوستانش در نیروهای نظامی و حمایت بخشی از جریان اصولگرا به دور دوم میرود و اکبر هاشمی رفسنجانی را شکست میدهد با حیرت تمام یک شکست کم نظیر را تجربه کرد تا اولین تجربهاش از حضور در انتخابات ریاست جمهوری تجربهای تلخ باشد.
قالیباف پس از این که به توصیه مقامات ارشد نظام یک دوره استراحت در سال 1388 را تجربه کرد در سال 1392 در حالی به رقابت با حسن روحانی، محمدرضا عارف و سعید جلیلی برخواست که در نهایت باز هم حمایت نیروهای اصولگرا را با خود به همراه نداشت و ائتلافش با ولایتی و حداد هم بینتیجه ماند و ولایتی در نهایت به نفع حسن روحانی نقش آفرینی کرد.
در سال 1396 اوضاع برای قالیباف از همیشه بدتر شد و اصولگرایان رسما او را برای برد ابراهیم رییسی ذبح کردند تا آقای همیشه نامزد دلخورتر از همیشه از صحنه انتخابات کنار بکشد.
1400 اما صحنه جذاب و متفاوتی برای قالیباف خواهد بود و او امید دارد با تبلیغ کارنامه شهرداریاش و فاصله گرفتن از اصولگرایان بتواند مردمی را که از اصولگرا و اصلاح طلب دلزده هستند را به خود جلب کند. آیا او در نهایت موفق به این کار میشود و اصلا قانع به حضور در این انتخابات میشود تا شمایل یک نظامی مقتدر را برای مردم بازسازی کند؟ باید صبر کرد و منتظر ماههای آینده بود و دید مرد همیشه حاضر در انتخابات ریاست جمهوریهای ایران بار دیگر با نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری طعم باخت را میچشد یا خیر؟