آتشبسی که با واسطه گری سازمان ملل در بندر حدیده یمن ایجاد شده، اولین اقدام محسوس در جهت پایان دادن به جنگ است. جامع بین الملل باید هرچه سریع تر از این اقدام سازمان ملل حمایت کند و با حضور در یمن شروع به نظارت بر مبادله زندانیان، شکستن محاصره شهرها و آتش بسی جامع و وسیع کند.
حکومت عربستان همانطور که در حال ایجاد تنوع و تغییر در اقتصاد، توسعه و مدرنیزاسیون فضای اجتماعی، کاهش تبعیض های جنسی و ایجاد دگرگونی ای بزرگ در حاکمیت کشور است، با چالش های زیادی دست و پنجه نرم میکند. در عین حال قتل خاشقچی هم این وضعیت را دشوارتر کرده است. رژیم سعودی برای غلبه بر مشکلاتش مجبور است تا جنگ با یمن را تمام کند و انعطاف پذیری بیشتری از خود نشان دهد./انتخاب
به گزارش سلام نو ، در سال ۲۰۱۹ انتظار میرود کویت تحت رهبری شیخ صباح، به همکاری نظامی با ترکیه روی بیاورد. این اقدام نه تنها ادامه تلاشهای اخیر رجب طیب اردوغان برای نفوذ در مناطق تحت سیطره عربستان است، بلکه منعکسکننده نگرانیهای کشورهای میانهرو این منطقه نیز میباشد.
اقدام عجولانه ترامپ در حمایت از تحریم قطر توسط سعودیها و نادیده گرفتن قضیه قتل خاشقجی، باعث بروز این نگرانی شده که اگر روزی سعودیها وسوسه شوند که میادین نفتی کویت را تصرف کنند، چه کسی از آنها حمایت خواهد کرد؟ دو سال محاصره اقتصادی قطر توسط سعودیها مانع از میانجیگری موثر کویت در اختلافات شورا شده و اسلام معتدل، دموکراسی دست و پا شکسته و ثبات رهبری در ترکیه، این کشور را به جایگزین مطلوبی برای رهبری خاورمیانه تبدیل کرده است.
توانایی های ترکیه در صنایع گسترده فرهنگی و تفریحی، اتخاذ اسلام میانهرو، سیاست خارجی تهاجمی و تأثیرگذاری بر هر دو سوی جبهه تقابل غرب با روسیه، موجب جذب متحدان بالقوه در سرتاسر منطقه میشود. شورای همکاری خلیجفارس تاسیس شد تا به کشورهای کوچک منطقه که قادر به دفاع از حق حاکمیت خود نبودند، کمک کند. تلاش برای یافتن یک متحد قدرتمند در قالب برادر بزرگتر، از سوی این کشورهای کوچک اجتنابناپذیر است. این کشورهای ضعیف اما ثروتمند به دنبال یک رهبر در اسلام سیاسی هستند که آیندهای روشن در پیش داشته باشد.
ترکیه به خوبی موفق شده خود را به عنوان جایگزین مناسبی برای عربستان سعودی مطرح کند. اعزام نیروهای نظامی به قطر در محاصره، پیامهای متعددی در بر داشت. نخست اینکه اقدامات سعودیها در این منطقه، در جهان خارج نادیده گرفته نمیشود. دوم اینکه استقلال کشورهای کوچک منطقه، صرفنظر از روابطی که باهم دارند، به رسمیت شناخته میشود. سوم اینکه یک کشور مسلمان وجود دارد که حاضر است در به دست گرفتن رهبری جهان اسلام، با عربستان رقابت کند. این پیامها زمانی به خوبی گسترش یافتند که ولیعهد عربستان، بن سلمان، میدان اخلاق را نیز به ترکیه باخت. بحران قطر باعث شده کشورهای کوچک مانند کویت به فکر محافظت از امنیت مبتنی بر ثروت نفتی خود بیفتند. کشورهایی مانند کویت که جمعیت کمی دارند، وابسته به نیروی کار خارجی خود هستند و اکنون با چالش اعطای حقوق بیشتر به این مهاجران بدون نگران کردن جمعیت بومی خود مواجه هستند. اینگونه کشورها به حمایت خارجی نیازمندند.
کویت تنها کشوری نیست که به دنبال رویکردی مخالف با محور اتحاد سعودی-اماراتی و بحرینی است. کشور دیگر عمان است که سلطان قابوس، حاکم آن اخیرا حجم تجارت با قطر را دو برابر کرده است. عمان که فارغ از نقش میانجیگرانه کویت در شورای همکاری است، تلاشهایش برای استقلال مانند اتحاد با انگلستان و دعوت از نخستوزیر اسرائیل چندان به چشم نمیآید. هم عمان و هم کویت با سکوت نسبت به جنایت خاشقجی، نقش خود را در شورای همکاری به خوبی بازی میکنند اما این به معنای عدم نگرانی آنها نیست.
قطر نیز مانند کویت کشور کوچکی است و به غذا و آینده خود پس از اتمام منابع فسیلی محتاج است. علیرغم محاصره اقتصادی، قطر به سرمایهگذاری ۱۵ میلیارد دلاری در ترکیه متعهد شده و ضمن خروج از اوپک، با اعزام نمایندهای دون پایه به نشست شورا، احترام اعضای دیگر را نادیده گرفته است.
همانند تعهد به سرمایهگذاری اعضای شورا در بحرین و سایر کشورها، تعهد قطر به ترکیه نیز با توقعاتی انجام شده است. بیتردید شورای همکاری خلیج فارس، آیندهای توام با فجایع اقتصادی و انسانی در پیش دارد. عربستان سعودی با استفاده ابزاری از میراث اسلامی خود، ادعای فرهنگی دارد که میخواهد آن را صادر کند. اما ترکیه فرهنگی بازتر و جهانیتر عرضه میکند.
طرح ایده شورای همکاری خلیجفارس از سوی خاندان حاکم کویت، صباح انجام شد و گامی منطقی برای تضمین امنیت کشورهای کوچک عرب در منطقه با حمایت ایالات متحده آمریکا بود. واکنش کویت پس از تهاجم عراق برای تامین امنیت به واسطه همکاری، در تلاشهای قطر پس از محاصره و کویت پس از قضیه خاشقجی بار دیگر متبلور شده است. حتی با وجود منابع محدود و جمعیتی که آماده مواجهه با اقتصاد پسانفتی نیستند، کویت و عمان گزینههای متعددی دارند که بدون گره زدن سرنوشت خود به خاندان سعود، متحدان راهبردی در داخل و خارج از شورا بیابند.
"پس از چهار سال سلطه سلمان بر عربستان، این کشور از هر زمانی غیر قابل پیشبینی تر شده است"
چهار سال پیش در چنین ماهی بود که شاهزاده سلمان، به پادشاهی عربستان رسید. حکومت او موجب تحولات عمیقی در این پادشاهی شده است: سرکوب از همیشه بیشتر شده، به طرز بیسابقهای پیشبینی ناپذیر شده و احتمالا بیثباتی بیسابقهای در پنجاه سال گذشته را تجربه میکند. این کشور در بحبوحه تحولات مهم و چالشزایی قرار دارد. قبل از اینکه برادر ناتنی سلمان، یعنی عبدالله وی را به ولیعهدی منصوب کند، او به مدت پنجاه سال حاکم ریاض بود. وی در مقام فرماندار پایتخت، ریاض را از یک شهر بادیه نشین دورافتاده به مرکزی مهم و مدرن در کشور تبدیل کرد. البته او این هدف را با رعایت دقیق اعتقادات فرقه وهابیت دنبال میکرد. سلمان محافظ خانواده سلطنتی نیز محسوب میشد چراکه حدود نیمی از اعضای خاندان سعودی در حوزه استحفاظی او سکونت داشتند.
برای نیم قرن(قبل از ولیعهد شدن سلمان) ترتیب جانشینی در خانواده سلطنتی کاملا مشخص بود: فرزندان ابن سعود با بالا رفتن سن، به دستیابی به تاج و تخت نزدیک می شدند. مسأله جانشینی، پاشنه آشیل حکومت های مطلقه سلطنتی تلقی میشود. سلمان تا به حال دو بار بدون هیچ توضیحی ترتیب جانشینی را به هم ریخته است. دو ولیعهد قبلی به منظور باز کردن راه برای بن سلمان، پسر پادشاه کنار زده شدند. ولیعهد پیشین، محمد بن نایف تحت بازداشت خانگی است، وی در قرنطینه است و حتی اجازه دیدار اعضای خانواده اش را هم ندارد. قضیه از این قرار است که پادشاه و ولیعهد عربستان، محمد بن نائف را رقیبی جدی و خطرناک برای خانواده سلطنتی می بینند. سرنوشت محمد بن نائف سندی بر تمایل شدیدخاندان سلطنتی به سرکوبگری است. حکومت عربستان هیچ گاه سردمدار حمایت از حقوق بشر، بالاخص حقوق زنان و شیعیان نبوده است. ولی در چهارسال اخیر به سرکوبگری های خود دامن زده و به حکومتی جلاد و دیکتاتور پرور تبدیل شده است. مزدوران ولیعهد عربستان مانع از مطالبه گری و ادامه کار فعالین حقوق زنان شده اند و آن ها رامورد شکنجه و آزار و اذیت قرار داده اند.
فعالیت صدها تن از تجار عرب، من جمله اعضای خاندان سلطنتی در سال ٢٠١٧ به خاطر توقیف پول و دارایی شان متوقف شده است و ده ها تن از آن ها هنوز در زندان هستند. معروف تر از همه، جمال خاشقجی، روزنامه نگار معروف است که به دستور ولیعهد در استانبول به قتل رسید. البته پادشاه عربستان از پسرش در این ماجرا جانبداری کرد.
سلمان در سه سال اول حکومتش سفرهای زیاد و طولانی ای به مراکش و شرق آسیا داشت ولی در ٢٠١٨ به هیچ جا سفر نکرد. شاید مطرح کردن سلامت جسمانی ولیعهد، بهانه و دلیل خوبی برای نرفتن به سفرهای رسمی و سیاسی باشد، ولی بهانه خوبی برای این نیست که وی حتی برای تعطیلات هم سفر نمی کند. شاید تردید پادشاه در جانشینی پسرش برای حکومت، به او اجازه نمیدهد تا برای سفر از کشور خارج شود. قرار است در ماه آینده ولیعهد از پاکستان دیدار کند.
قابل ذکر است که سلمان به تازگی در کابینه اش تغییرات اساسی ایجاد کرده و جالب ترین تغییر در گارد ملی عربستان اتفاق افتاده است. وظیفه این گارد حفاظت از خاندان سعودی در مقابل تهدیدات داخلی است. این سمت در اصل متعلق به کسی که سلمان جایگزین او شد، یعنی عبدالله بوده که برای دهه ها فرمانده گارد امنیتی بوده است. او این سمت را به پسرش میتاب واگذار کرد.
شاهزاده میتاب سال ٢٠١٧ به دنبال بازداشت در هتل ریتز کارلتون ریاض، از این پست برکنار شد. هم اکنون پادشاه عربستان، شاهزاده عبدالله بن بندر بن عبدالعزیز را به سمت وزارت امور گارد ملی منصوب کرده است. وی قبلا جانشین فرماندار شهر مکه بود.
عبدالعزیز هیچ تجربه ای در زمینه امور نظامی ندارد، همانطور که ولیعهد کنونی با وجود اینکه وزارت دفاع را در دست دارد، هیچ تجربه ای در امپر دفاعی و جنگی ندارد.برجسته ترین دستاورد سیاستهای ولیعهد، جنگ فاجعهبار یمن تلقی میشود. این جنگ فقیرترین کشور عربی را نابود کرده و یک فاجعه تمام عیار ساخته است. عرب ها برای شکست شورشیان حوثی که حمایت مالی مختصری از جانب ایران دریافت میکنند، هزینه گزافی پرداخت کرده اند.