کافی است سری به بازار تهران یا نقاطی مثل هفت تیر بزنید تا ببینید دستفروشان لباس فروش چطور مشتری لباس فروشی‌ها را شکار می‌کنند و مردم را از رفتن به مغازه پشیمان می‌کنند.

دستفروشی و معضلات بی‌پایانش / دستفروشان چطور مغازه‌ها را تعطیل می‌کنند / ساماندهی دستفروشان؛ وعده‌ای بی‌سرانجام

سلام نو سرویس اقتصادی: هفت تیر، تهرانپارس، صادقیه یا وسط بازار تهران چندان فرقی ندارد، هر جایی که چشم بچرخانید این روزها دستفروش‌ها را می‌بینید که به «مالشان آتش زده‌اند» و «چوب حراج» در دست گرفته‌اند تا در هفته آخر سال بیشترین فروش ممکن را داشته باشند و جبران عدم رونق ماه‌های قبل را بکنند.

از جوراب اپل تا کفش فیفا و از شلوار پلی استیشن تا ساعت پرسپولیس همه چیز در بساط دستفروشان پیدا می‌شود، چیزهایی که گاهی حتی فکر نمی‌کنید وجود خارجی داشته باشند.

با دستفروش‌ها که حرف می‌زنید می‌گویند که همین «آخر سالی» برای آن‌ها مانده تا خرج زن و بچه را در بیاورند و با قیمت‌های مناسب خود کمکی هم به مردمی بکنند که این روزها توان مالی سال‌های قبل را ندارند.

اما همه چیز به همین سادگی نیست و در بسیاری از موارد رونق گرفتن کسب‌وکار دستفروشان مساوی است با کسادی بازار مغازه‌دارانی که آن‌ها هم چشم به همین شب عیدها دارند تا حساب و کتاب‌ها را صاف کنند. مغازه‌دارانی که تمام سال مالیات، عوارض، قبوض مختلف، اجاره مغازه و حق عضویت در اتحادیه را می‌دهند تا فروشنده‌ای معتبر باشند، اما در نهایت بازی را در برابر قیمت نازل دستفروشی و شرایط بد اقتصادی می‌بازند.

همین مسئله باعث دو اتفاق شده است. نخست این که بخشی از مغازه‌داران- که جوان هستند و کسب‌وکاری نوپا دارند- در برابر دستفروشان شکست می‌خورند و با تعطیلی مغازه مجبور به دستفروشی می‌شوند. دیگر آن که بخشی از تامین کنندگان سودجو اجناس بی‌کیفیت خود را به دستفروشان می‌دهند. این مسئله هم باعث سود دو چندان تامین کننده می‌شود چون هم حاشیه سود بیشتری از فروش خواهد داشت و هم جنسی را که به علت برگشت خوردن از در مغازه باید کنار می‌گذاشت، به مردم می‌فروشد.

دستفروشی؛ از شغل اقشار ضعیف تا کسب‌وکاری پر سود برای سود جویان

از روزگار قدیم دستفروشی شغل آن‌هایی بود که سرمایه‌ای برای کسب‌وکار نداشتند و از سرِ ناتوانی مالی، مهارتی یا جسمی مجبور به دستفروشی می‌شدند. این قشر دستفروشان به علت قیمت پایین‌تر خود و اجناس خاصی که داشتند نه تنها مشتریان خاصی داشتند بلکه مورد حمایت و توجه مغازه‌داران نیز بودند و صاحبان کسب‌وکار اجناس آن‌ها را نگهداری می‌کردند یا حتی کنار مغازه خود به آن‌هایی جایی می‌دادند.

دستفروشی و معضلات بی‌پایانش / دستفروشان چطور مغازه‌ها را تعطیل می‌کنند / ساماندهی دستفروشان؛ وعده‌ای بی‌سرانجام

مشکل از آن‌جا شروع شد که در نتیجه از دست رفتن سایر مشاغل‌ روز به روز بر تعداد افراد دستفروش افزوده و همین امر به مشکلی کسب‌وکارها، مدیران شهری و شهرداری‌ها و حتی شهر و مردم تبدیل شد.

با اوج گرفتن مشکلات اقتصادی توجه سودجویان اندک اندک به پیاده‌رو به عنوان محل کسبی مجانی- یا حداقل کم هزینه- جلب شد. کاسبی در پیاده‌رو پول آب، برق و گاز ندارد. حق عضویت در اتحادیه ندارد. از اجاره دادن در پیاده‌رو هم خبری نبود. به جز این پیاده‌رو یک مزیت دیگر هم دارد و آن جلب مشتری است. مغازه دار باید منتظر ورود مشتری بماند یا برای جلب مشتری داد زن استخدام و تراکت پخش کند ولی دست فروش خود را بر سر راه مشتری قرار می‌دهد.

چه چیزی از این بهتر؟ بسیاری نتوانستند از این مزیت دست فروشی چشم پوشی کنند. آن‌هایی که توان رقابت با کسب‌وکارهای با کیفیت را نداشتند مغازه را پس دادند و راهی پیاده‌رو شدند. تامین کننده‌ هم با تشخیص این فرصت هر چه را که مغازه‌دار برگشت می‌زد به کنار خیابان می‌فرستاد تا نه تنها ضرر نکند، بلکه سودی دو برابری کند.

در این چرخه آن دستفروشی که متعلق به اقشار ضعیف است روز به روز به حاشیه‌تر می‌رود. نه می‌تواند با تامین کننده سودجو ارتباط برقرار کند، نه زورش به دستفروشان قُلدر می‌رسد و نه تنوع جنس آن‌ها را دارد.

«سیمین» یکی از همین دستفروشان واقعی است. زنی حدوداً ۵۹-۵۸ ساله که مشغول باز کردن کیسه‌های پلاستیکی بزرگی است که داخلشان شال و روسری چیده. سیمین تقریباً ۴-۳ سال است که دستفروشی می‌کند. آن طور که در گزارش روزنامه ایران هم آمده است قدیمی‌ترها هوایش را دارند، اما به قول خودش جدیدترها بویی از مرام و معرفت نبرده‌اند. برایشان فرقی نمی‌کند زن باشی یا مرد، پیر و جوان هم ندارد. کسی زورش برسد، بیرونت می‌کند، اگر هم که نه باید باج بدهی تا کسی مزاحمت نشود.

قدرت‌الله محمدی،مدیرعامل شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران با ارائه آماری می‌گوید: بیش از ۷۰درصد دستفروشان دغدغه و مشکلات معیشتی ندارند. فردی که برای امرار معاش زندگی خود به دستفروشی روی آورده می‌تواند در روزبازار هم فعالیت کند؛ ضمن اینکه دستفروشان واقعی اتفاقا از فعالیت در روزبازارها استقبال می‌کنند.

دستفروشی و معضلاتش؛ از جنس‌های تقلبی تا کسادی کسب‌وکارها

باید اعتراف کرد که این روزها دستفروشی تبدیل به دردسری چند جانبه شده. از ضربه کسب‌وکارها و مغازه‌دارن، تا فروش اجناس فوق‌العاده بد کیفیت و از رد و بدل شدن باج بین دستفروشان و برخی نیروهای پیمانی شهرداری تا رویای ساماندهی دستفروشان هر کدام معظل و آسیبی است که به نظر قصد حل شدن ندارد.

دستفروشی و معضلات بی‌پایانش / دستفروشان چطور مغازه‌ها را تعطیل می‌کنند / ساماندهی دستفروشان؛ وعده‌ای بی‌سرانجام

کافی است سری به بازار تهران یا نقاطی مثل هفت تیر بزنید تا ببینید دستفروشان لباس فروش چطور مشتری لباس فروشی‌ها را شکار می‌کنند و مردم را از رفتن به مغازه پشیمان می‌کنند. کافی است سری به چند مغازه بزنید و پرس‌وجو کنید ببینید چند لباس فروشی تغییر کاربری داده‌اند و چند نفر دیگر به خاطر عدم تناسب هزینه و فایده دُکان را رها کرده و دستفروش شدند.

مسئله دیگر اجناس فوق‌العاده بی‌کیفیتی است که این روزها در دستفروشی‌ها به چشم می‌خورد. از جوراب نانو اپل تا شلوار اصلِ کوکاکولا و کلاه درجه یک فیفا که فقط در دستفروشی‌های ایران پیدا می‌شود. اگر روزی دستفروشی محل اجناس کم‌کیفیت اما کمتر پیدا بشو در مغازه‌ها بود امروز محل اجناس مطلقا بی‌کیفیتی است که بعد از یک یا دو بار پوشیدن به جای ماشین لباس شویی باید روانه سطل آشغال شوند.

دردسر دیگر هم باج و باج‌گیری است. باندهای دستفروشی یا دستفروشان قلدری که از نوجوانان، جوانان و زنانی که توان دفاع از خود ندارند باج می‌گیرند. از سوی دیگر برخی نیروهای پیمانی هم که طرف قرارداد با شهرداری هستند با استفاده از قدرت خود باج‌گیری می‌کنند و پیاده‌رو را به صورت غیر رسمی اجاره می‌دهند.

ساماندهی دستفروشان؛ راه چاره‌ای که تبدیل به بحران شد

دستِ آخر مسئله ساماندهی دست فروشان است که تبدیل به رویایی دست نیافتنی شده است. واقعیت این است که دستفروشی حذف شدنی نیست و باید به فکر ساماندهی آن‌ها در روزبازارها و نقاط مناسبی بود که هزینه‌ چندانی هم به آن‌ها تحمیل نکند، اما در تمام این سال‌ها اراده‌ای جدی در این رابطه مشاهده نشده است.

دستفروشی و معضلات بی‌پایانش / دستفروشان چطور مغازه‌ها را تعطیل می‌کنند / ساماندهی دستفروشان؛ وعده‌ای بی‌سرانجام

در تمام این سال‌ها تمام تلاش‌های شهرداری‌ها برای ساماندهی دست فروشان به تاسیس چند روز بازار و بعد برخورد خشن با دستفروشان خلاصه شده است. تنها کافی است به حافظه خود مراجعه کنید تا خودسوزی دست فروش‌ها، درگیری با دستفروش معلول، درگیر با زن دستفروش و انواع دیگر درگیری‌های نیروهای سد معبر شهرداری‌ها با دستفروشان را به خاطر بیاورید.

یکی از دستفروشان درباره طرح انضباط شهری و جمع آوری دستفروشان در آذر ۱۴۰۰ می‌گوید: شهرداری گفته بود اول ساماندهی بعد جمع آوری. مگر ساماندهی را اجرا کرده اید که جمع آوری می کنید . من اینجا نباشم کجا باشم.

این برخوردهای ضربتی، بدون برنامه و خشن شهرداری‌ها نه تنها معظل را حل نمی‌کند بلکه آن را بدتر می‌کند چون این برخوردها شان دستفروش به عنوان یک انسان را نیز زیر سوال می‌برد که مورد موافقت هیچ کس از جمله مغازه‌دارنی که آسیب دیده‌اند نیست.

به نظر می‌رسد امروز وقت آن رسیده که شهرداری‌ها با همکاری متخصصان حوزه آسیب‌های اجتماعی و شهری به فکر ساماندهی واقعی دستفروشان و استفاده از تجارب دنیا در این حوزه باشند تا هم از اقشار ضعیف حمایت شود و هم به کسب‌وکارهایی که برای کار قانونی انواع هزینه‌ها را می‌دهند بیش از این آسیب وارد نشود.

آخر سال برای همه آخر سال است و مغازه داران مانند دستفروشان- و حتی بیش از آن‌ها- روی فروش آخر سال حساب باز کرده‌اند. از دست دادن مشتری در این دوران چیزی نیست که بتوان به سادگی از آن عبور کرد و چشم بر آن بست. باید با اقدامات عاقلانه، ریشه‌ای و جدی از این تضاد منافع و آسیب‌های چند سویه جلوگیری کرد.

کد خبرنگار: ۹
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • پربازدید

    پربحث

    اخبار عجیب

    آخرین اخبار

    لینک‌های مفید