به گزارش سلام نو به نقل از اعتمادآنلاین، یاران غار احمدی نژاد یکی بعد از دیگری از اطرافش پراکنده می شوند. همانها که تا همین چند هفته پیش در کنارش بودند حالا شمشیر را برای او از رو بسته و معتقدند او مسیر تندی را در پیش گرفته است.
در جدیدترین مورد عبدالرضا داوری که تحرکات رسانه ای رئیس جمهور سابق را مدیریت می کرد به اظهارنظر علیه او پرداخته است. او حتی احمدی نژاد را با مسعود رجوی و بنی صدر هم مقایسه می کند.
او در گفتگویی درباره این اختلافات گفت: مهمترین اختلاف نظر بنده با آقای احمدینژاد که از ماهها پیش در جلسات خصوصی یا کاری مطرح میشد شیوه سیاستورزی ایشان است. ایشان قصد کاندیداتوری و بازگشت به قدرت را دارند. در سال ۹۲ تلاش کردند مهندس مشایی را جایگزین خودشان کنند و سال ۹۶ خودشان کاندیدا شدند. به هر حال آقای احمدینژاد از یکسو تمایل دارد که دولتهای نهم و دهم را بازتولید کند اما از سوی دیگر بازگشت به رأس دولت بدون نوعی همگرایی با مجموعه حاکمیت و رفع سوءتفاهم یا رسیدن به تفاهمی کلی بر سر اداره کشور بین آقای احمدینژاد و نهادهای حاکم، ممکن نیست اما تلقی احمدینژاد این است که به صرف اقبال عمومی میتواند حاکمیت را وادار کند که تصمیمش را در قبال موضوع تایید صلاحیتش تغییر دهد.
وی گفت: ولی تجربه چنین چیزی را نشان نمیدهد. آقای احمدینژاد تصور میکند اگر در انتخابات رد صلاحیت شود، مشارکت کاهش خواهد یافت ولی این تصور بسیار نادرست است زیرا انتخابات شوراها و انتخابات ریاست جمهوری با هم تقارن دارند. بنده این موضوع را بر اساس آمار و محاسبات نشان دادهام که انتخابات ۱۴۰۰ به دلیل تقارن دو انتخابات شوراها و ریاست جمهوری، حداقل از مشارکت ۵۵ تا ۶۰ درصد مردم برخوردار خواهد بود. به هر حال نوع سیاستورزی احمدینژاد، که بدون هر نوع تفاهم با نهادهای حاکم میتوان دولتهای نهم و دهم را بازتولید کرد، از اساس خطاست. بنده بارها این نظر را مستدلا در جلسات خصوصی و کاری با خود آقای احمدینژاد بیان کردم اما متاسفانه توجهی به حرفم نشده است. نه تنها توجه نشده، بلکه در یک ماه اخیر، روند حرکت آقای احمدینژاد به سمت افزایش تضادها و تنش با نهادهای حاکمیتی پیش رفته است.
داوری می گوید: من معتقدم در دوران رهبری آیتالله خامنهای، دولتهایی بر سر کار آمدند که آن همگرایی لازم را با نهاد رهبری نداشتند. در دولت آقای هاشمی، که آقای هاشمی وزن خودش را بالاتر از رهبری میدانست، در دولت آقای خاتمی که کشور دچار بحرانهای سیاسی شدیدی بود، در دو سه سال آخر دولت آقای احمدینژاد هم که تنشهای جدیای پیش آمد، در دولت آقای روحانی هم وحدت راهبردی بین دولت و نهاد رهبری وجود ندارد. به نظرم در ۱۴۰۰ با توجه به شرایط کشور، دولتی بر سر کار خواهد آمد که مهمترین ویژگیاش نه تنها هماهنگی بلکه یکآهنگی با نهاد رهبری خواهد بود و کشور وارد یک دوران ثبات خواهد شد. طبیعی است که شخصی مثل آقای احمدینژاد که در دوران ریاست جمهوریاش رفتارهای تنشآلود داشته، اگر میخواهد به این مسیر بپیوندد، باید این تصویر را از خودش ارائه دهد که به ایجاد "جریان ثبات" در کشور کمک خواهد کرد و به نوعی تفاهم و همفکری و همراهی راهبری با نهاد رهبری خواهد رسید.
وی گفت: اما این تصویر از طرف آقای احمدینژاد در سالهای اخیر القاء نشده است. رهبری در سخنرانی ۶ دی ۹۶ صریحا گفتند کسی که سالها امکانات کشور در اختیارش بوده، نباید نقش اپوزیسیون را بازی کند. مخاطب این سخن به طور مشخص آقای دکتر احمدینژاد است. این رویه باعث شکسته شدن همان تفاهم است و باید اصلاح شود. من اعتقاد داشتم آقای احمدینژاد باید طرحهای خودش را برای اداره کشور ارائه و بر سر این طرحها تفاهم میکرد. مثل طرح توزیع ثروت طبیعی یا تداوم طرح مسکن مهر. ایشان باید سر چند پروژه مشخص با حاکمیت تفاهم میکرد و وارد صحنه میشد. اما آقای احمدینژاد این کار را انجام نداد و با گفتارهای رادیکال تصویری از خودش ترسیم کرد که برهمزننده ثبات است. این امر دلایل رد صلاحیت وی را، که قبلا هم صورت گرفته، تشدید کرده است. خود آقای احمدینژاد هم میداند که حتما رد صلاحیت خواهد شد ولی تحلیلش این است که شرایط تغییر میکند و در اثر این تغییر شرایط تا اردیبهشت ماه، نظام ناچار خواهد شد او را تایید صلاحیت کند. اما قطعا چنین اتفاقی نخواهد افتاد.
داوری می گوید: اصولا آقای احمدینژاد، بخصوص از سال ۹۶ به بعد، همواره منتظر یک اتفاق است. البته من ماهیت این اتفاق را نمیدانم ولی ایشان همیشه به ما میگفتند در ماههای آینده اتفاقاتی میافتد و شرایط تغییر میکند. اما هیچ وقت آن اتفاق رخ نداد و شرایط تغییر نکرد. من دقیقا نمیدانم ایشان منتظر چه نوع اتفاق یا بحرانی است که به وسیله آن اتفاق یا بحران، زمینه حضور مجدد ایشان در راس دولت فراهم شود.
وی درباره ترور احمدی نژاد هم گفته است: اصل این احتمال که آقای احمدینژاد سوژه یک عملیات تروریستی باشد، منتفی نیست. اگر منتفی بود، نظام جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران قویترین تیم حفاظتی را در اختیار ایشان نمیگذاشت و در کنار منزل ایشان مستقر نمیکرد. نیروهای انتظامی و امنیتی در کوچه محل اقامت ایشان مستقرند و تیم حفاظت آقای احمدینژاد با تجهیزات حفاظتی لازم و تسلیحات کامل در کنار ساختمان محل سکونت ایشان حضور دارند. اینکه از احمدینژاد حفاظت میشود، دلیلش این است که به طور کلی احتمال ترور ایشان وجود دارد. اما درباره این بحث اخیر باید بگویم هیچ تروریستی اعلام نمیکند که قصد انجام عملیات تروریستی دارد. معمولا بعد از انجام چنین عملیاتی است که کسی یا کسانی مسئولیتش را بر عهده میگیرند. اینکه ما به استناد مطالب بعضی کانالهای تلگرامی، که اصلا معلوم نیست به کجا وابستهاند و از طرف چه کسانی اداره میشوند، احتمال کلی ترور را بزرگنمایی کنیم، صحیح نیست. یعنی به نظر من استنادات اخیر درباره احتمال ترور ایشان، استنادات قویای نبودند.
وی می گوید: آقای احمدینژاد عضو مجمع تشخیص مصلحت است و فرد ساختارشکنی هم نیست. تجربه این را نشان داده است. شاید مواضع ساختارشکنانه بگیرد اما رفتارهای ساختارشکنانه ندارد و به سمت تحریک مردم نخواهد رفت. اصولا آقای احمدینژاد به لحاظ رفتاری، فرد محافظهکاری است. شاید در گفتار رادیکال یا ساختارشکن باشد ولی در رفتار کنشهایی از این دست نخواهد داشت. احمدینژاد مشغول زندگی و فعالیتهای دانشگاهیاش است و بعد از رد صلاحیتش در انتخابات ۱۴۰۰، با توجه به سنش، که دیگر ۶۵ ساله شده است، و نیز با توجه به نوع سیاستورزیاش که فارغ از تعامل با نهادهای قدرت است، به تدریج موج احمدینژاد هم فروکش خواهد کرد.
نظر شما