سلام نو – سرویس سیاسی: دیروز و در صحن علنی مجلس شورای اسلامی بار دیگر دوگانه سرهنگ-دیپلمات به گونهای دیگر باز تولید شد و حمیدرضا صباغیان، نماینده اصولگرای بافق و مهریز، محمدباقر قالیباف را به اداره پادگانی مجلس و تنگ کردن فضا بر منتقدان متهم کرد.
صباغیان در بخشی از صحبتهای خود خطاب به قالیباف گفت: آقای قالیباف بگذارید حرفم را بزنم. یک رویهای ایجاد کردهایم که پیشنهاددهنده باید در جایگاه هیئترییسه حاضر شده و نامش را بنویسد و به شما بگوید تا اجازه طرح پیشنهاد را بدهید. این ذلت و خواری نمایندگان است که باید به شما التماس کنند.
او ادامه داد: آقای قالیباف اینجا مجلس است و پادگان نظامی نیست. همه ما نماینده مردم هستیم، شما هم نماینده مجلس هستید و نماینده برتر نیستید. قالیباف شما در مجلس یک حزب، یک فراکسیون تشکیل دادهاید که کسی نمیتواند حرف بزند.
حرفهای دیروز صباغیان هرچند اولین انتقادات به رییس مجلس نیست، اما شاید بتوان گفت تندترین و مهمترین انتقادات یک نماینده به شیوه مدیریت قالیباف در بهارستان است. این انتقادات در حالی به قالیباف بیان میشود که پیش از این برخی از یاران امروز رییس مجلس، در دوره قبل انتقادات بسیاری را به لاریجانی در مجلس وارد میکردند. این در حالی بود که منتقدان رییس سابق مجلس، آزادی بیشتری نسبت به منتقدان رییس فعلی مجلس داشتند.
آیا ریاست قالیباف بر مجلس آنطور که صباغیان میگوید پادگانی است و او با نمایندگان حامی خود مخالفانش را در گوشه رینگ گیر میاندازد و اجازه اظهارنظر یا آزادی عمل را به آنها نمیدهد؟ موافقان قالیباف مخالف این نظر هستند و اظهارنظر صباغیان را دلیلی بر خلاف بودن ادعای او میدانند، اما رفتار قالیباف و هیئترییسه مجلس و واکنشهای نمایندگان خلاف این را ثابت میکند.
چند ماهی میشود که نمایندگان از عملکرد هیئترییسه مجلس انتقاد میکنند و حتی برخی با صراحت میگویند که این هیئترییسه با وضعیت و عملکرد فعلی برای سال دوم رأی نخواهد آورد.
دلیل این ضعف عملکرد را میتوان در دو چیز جستوجو کرد؛ نخست شخصیت و اهداف شخص محمدباقر قالیباف و دوم ضعف عمومی و کمتجربگی اعضای هیئترییسه.
واقعیت این است که محمدباقر قالیباف فرمانده عملیات، مدیر پروژه و آدم کار میدانی است. از سپاه تا نیروی انتظامی و از نیروی انتظامی تا شهرداری تهران او مرد اجرای پروژه بود. بهترین عملکردش هم به نیروی انتظامی باز میگردد، جایی که تناسب خوبی با شخصیت، منش و تجربه او داشت.
هر چقدر وزن برنامهریزی و مدیریت مجموعه افزایش یافت عملکرد قالیباف هم با مشکل بیشتری مواجه شد، آنچنان که شهرداری تهران هم در دوران او در تولید برنامههای مدیریت شهری ضعف داشت و در مقابلش پر از پروژههای اجرایی بود.
این مشکل در پستی مثل ریاست مجلس بیشتر هم میشود. رییس مجلس مثل رییسجمهور، رییس قوه قضاییه یا شهردار تهران واقعاً رییس یک مجموعه نیست، بلکه اداره کننده جلسات و پیش برنده امور بروکراتیک است. رییس در مجلس شورای اسلامی وزنی بیش از دیگر اعضا ندارد بلکه صرفاً مسئولیتهای بیشتری دارد. این به آن معنا است که در مجلس بین محمدباقر قالیباف به عنوان رأی اول پایتخت با نماینده یک شهر کوچک مطلقاً هیچ تفاوتی وجود ندارد.
مسئله دیگر این است که حداقل تا این لحظه هدف قالیباف و تیم اطرافش از حضور در کرسی ریاست مجلس پرش به سمت پاستور است. از حضور میدانی در اقصی نقاط کشور و دستور دادن به این و آن گرفته تا مانور فوقالعاده تیم قالیباف روی سفر به روسیه، همه و همه در چارچوب همین تلاش است. این مسئله باعث میشود قالیباف عملاً ریاست مجلس را ویترین خود ببیند.
اما حتی فارغ از پادگانی بودن یا دموکراتیک بودن شیوه مدیریت قالیباف - که بسیار محل نقد است - مشکل دیگر اینجا است که شیوه قالیباف، هر چه که هست، کارآمد نیست.
شاهد این موضوع نیز مسائل مختلفی است. رییس مجلس سفری دیپلماتیک به روسیه داشت. تیم او برخلاف تأکید چند باره وزارت خارجه اعلام کرد که قرار است قالیباف پیام رهبری را به رییسجمهور روسیه برساند. وقتی چنین نشد نیز ماجرا به عزت ملی و نپذیرفتن پروتکلهای کرونایی روسیه ربط داده شد. مانور تیم قالیباف بر روی پیام رهبری چنان زیاد بود که در نهایت حسین شریعتمداری، مدیر مسئول و نماینده رهبری در کیهان، در یک برنامه تلویزیونی صراحتاً گفت که هدف سفر قالیباف رساندن نامه رهبری نبوده و این موضوع به برنامه سفر اضافه شده است.
ماجرای دیگر رد عجیب و غریب کلیات بودجه پس از دو ماه کار کمیسیون تلفیق مجلس بر روی آن بود، اتفاقی که بیسابقه بود و بسیاری از کارشناسان معتقد بودند این اتفاق بدون دو ماه اتلاف وقت میتوانست در همان روزهای نخست صورت بگیرد.
سومین پرونده اما اعتراض شدید نمایندگان به تفاهمنامه ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود که مورد موافقت شورایعالی امنیت ملی بود و رییس مجلس هم ظاهراً در جریان آن قرار داشت اما یا نخواست یا نتوانست جلسه مجلس را مدیریت کند و نمایندگان را در جریان ماجرا قرار دهد.
این سه نمونه تنها سه مورد مشهور از ضعف مدیریت محمدباقر قالیباف هستند. تنها نگاهی کوتاه میتواند ضعف مدیریت او در اداره امور جاری مجلس یا مسائلی مانند سیلی عنابستانی را عیان کند. پرسش این جا است که این وضعیت تا کی قرار است ادامه پیدا کند و آیا راه چارهای برای آن هست؟
نظر شما