مدتهاست حسن روحانی روزهای خوبی را پشت سر نمیگذارد. از سویی جناح چپ در هیاهو انتخابات ۱۴۰۰ و اینکه عملکرد رئیسجمهوری که حامی او بودهاند مردم را از آنها دور کرده است، در حال تبری جستن از وی هستند و ... از اینکه وی گزینه واقعی اصلاحطلبان نبوده میگویند و تنها دلیل حمایت از روحانی را ناگزیریشان در ۹۲ و ۹۶ و ائتلاف عنوان میکنند و تلاش دارند از او فاصله بگیرند تا بلکه با این کار پایگاه اجتماعی ازدسترفته خود را بازسازی کنند و از سمتی دیگر جناح اصولگرا که از همان ۹۲ تا به امروز او را از جرگه خود جدا کردهاند و این روزها بهترین موقعیت را یافتهاند تا بر او بتازند و همه بلاهایی که بر سر این کشور آمده را از چشم او بدانند.
انگار نه انگار خودشان یکی از بانیان تنش در کشور و جامعه بینالملل برای تحت فشار قراردادن ایران به شمار میآیند. البته جناح اصولگرا درصدد این است که بتواند بیشترین حملات را به روحانی داشته باشد حتی نقش تحریمها در کشور و ترامپ را نیز انکار کرده و درحالیکه از سویی میگویند تمام مشکلات کشور از پاستور میگذرد و نه ایالت میشیگان، به محض انتخاب شدن بایدن بهعنوان رئیسجمهور آمریکا همه کاری کردند تا مبادا بازگشت به برجام از سوی بایدن بهسرعت کلید بخورد و شاید نتایج بهبود نسبی اوضاع نسبت به آنچه اکنون در آن گرفتار آمدیم، نصیب حسن روحانی شود.
در چنین شرایطی است که مجلس یازدهم همه کاری کرد. از تهدید به خروج از NPT گرفته تا مصوبه اخیری که به دولت ابلاغ کرد تا قوه مجریه را مجاب به غنیسازی ۲۰ درصد اورانیوم کرده و از سویی اعلام کند اگر تا پنجم اسفندماه تحریمها رفع نشود از پروتکل الحاقی نیز خارج خواهیم شد تا با این مصوبه در عصر بایدن نیز با تنشها و اما و اگرها باقی بماند. اما این پایان کار نیست حسن روحانی که این روزها با انواع و اقسام ناسزاها، گاه در صداو سیما، گاه در پشت تریبونهای رسمی، گاه هم در ۲۲ بهمن روبهروست (!) و البته آنطور که سخنگوی قوه قضائیه گفته برای پیگیری اهانتهای علیه خودش باید به عنوان شاکی خصوصی اقدام کند (!) اکنون با بازی جدید دیگری روبهرو شده و آن خبر اعلام وصول شکایت ۲۲۰هزار نفر از مردم به مجلس یازدهم است.
داستان شکایت
ماجرا از این قرار است که سخنگوی کمیسیون اصل نود مجلس از اعلام وصول شکایت از رئیسجمهور در این کمیسیون خبر داد. علی خضریان با اعلام خبر وصول شکایت اقشار مختلف مردم از رئیسجمهور در کمیسیون اصل ۹۰ مجلس گفت: ۲۲۰هزار نفر از آحاد مختلف مردم شکایتی از رئیسجمهور مشتمل بر ۱۶ بند پیرامون موضوعات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را تقدیم کمیسیون اصل ۹۰ مجلس کردهاند. وی افزود: موضوع افزایش تعمدی نرخ ارز، بیتوجهی به تولید داخلی و واردات بیرویه، استفاده از افراد با تابعیت دوگانه در مسئولیتهای کلیدی دولتی، عدم تحقق وعده رفع تحریم، عدم توجه به ترویج سبک زندگی ایرانی- اسلامی و راهاندازی شبکه ملی اطلاعات، بیتوجهی به مدیریت بورس و از بین رفتن سرمایههای مردم در این بازار و اجرای غلط قانون هدفمندی یارانهها برخی از موضوعاتی است که در این شکایتنامه تقدیم کمیسیون شده است که نیازمند بررسی دقیق حقوقی و اثبات ادعاهای مطروحه است. این نماینده مجلس بیان کرد: با توجه به تنوع موضوعات مطرحشده در این شکواییه به فراخور موضوعات، کمیتههای مختلف کمیسیون در این خصوص تشکیل جلسه داده و موضوع را بررسی خواهند کرد و سیر قانونی طی خواهد شد و کمیسیون اصل نود مجلس با توجه به وظیفه ذاتی خود در چارچوب قانون اساسی به این موضوع ورود کرده و به طرز کار آن رسیدگی خواهد کرد.
حرف دل مردم هست اما ...
اینکه مجلس حرف دل مردم را دنبال کند بسیار هم قابل تحسین است. مردم این روزها پر شدهاند از مشکل و گلایه و... اما درد آنجایی است که پارلمان یازدهم از این نمد به دنبال دوختن کلاهی برای خود است. دراین بین پرسشهای اساسی دیگری نیز پیش میآید اینکه اساسا چه سازوکاری برای تهیه این تعداد از شکایتها وجود داشته است و برچه مبنایی به دست مجلسیان رسیده؟ این ۲۲۰هزار نفر در کجا تجمیع شدهاند و آیا اقشاری از همه مردم بودند؟ یا همانهایی که در ۲۲ بهمن شعار دادند؟ چه کسانی آن متن را نوشتهاند؟ حکم شکایت از رئیسجمهور در چنین شرایط چیست و قرار است برخی نمایندگان در اقدام یا نمایش جدید خود چه بکنند؟ استیضاح و استعفا یا چیزی شبیه به این؟
معلوم است که باز هم پای سیاسیکاری در میان است. اقدام اخیر مجلس نمایش و نمادی دیگر از تقابل دولت و پارلمان با یکدیگر است؛ اتفاقی که البته از همان ابتدای تشکیل مجلس یازدهم بهوضوح مشخص بود. تقابل با دولت خیلی با سرعت کلید خورد. در چنین پارلمانی که پیشتر نمایندگان آن «روحانی باید برود» را شعار انتخاباتی خود کرده بودند، خوب معلوم بود که قرار نیست پارلمان بگذارد آب خوش از گلوی دولتی پایین برود که به خودیخود با هزاران مشکل و معضل دستبهگریبان است. نیت مجلس زمانی مشخص شد که برخی نمایندگان اعلام کردند طرح سوال از رئیسجمهور کلید خورده است و اما نمایندگان به سوال از رئیسجمهور قناعت نکردند و ناگهان موضوع استیضاح وی را پیش کشیدند تا شعار روحانی باید برود به تحقق بپیوندد. استیضاح روحانی بهجد دنبال میشد و امضاهای کافی را نیز داشت اما با سخنان صریح رهبری و بیان اینکه یک رئیسجمهور باید تا پایان دوره و با قدرت به کارش ادامه دهد، ماجرا منتفی شد. بعدها بودند چهرههای مجلسی از جمله یکی از اعضای ارشد کمیسیون امنیت ملی که خواهان اعدام حسن روحانی شدند. مجلس، فشارهای خود را بر دولت به طرق دیگر نیز وارد میساخت، مثل فشار بر وزرای دولت. یکبار ظریف را در مجلس خائن میخواندند و سخنانش را ناتمام میگذاشتند. یکبار به صلاحیت وزیر پیشنهادی حسن روحانی رای نمیدادند، یکبار در نامهای به امضای ۱۱۴ نماینده به روسای قوا خواهان عزل وزیر نفت میشدند، یکبار وزیر ارتباطات را به زیر تیغ تیز انتقاد میبردند و حتی به وزرای سابق روحانی نیز رحم نکرده و طرح شکایت از عباس آخوندی وزیر راه سابق و کشاندن وی به محاکم قضایی را در دستورکار قرار دادند. البته که غیر از اینها، سنگاندازیها را همانطور که گفته شد نباید از یاد برد اینکه برخی تلاش میکردند تا سدی برای دولت در این مسیر بهخصوص گفتوگوی با بایدن باشند، بر کسی پوشیده نیست. بعدهم که با مصوبه برجامی، دولت را در سراشیبی شدت عمل قرار داده و امروز شکایت از رئیسجمهور را مطرح میکنند که معلوم نیست قرار است به کدام سمت و سو کشیده شود.
نظر شما