به گزارش سلام نو به نقل از روزنامه اعتماد، اصلاحطلبان همواره ارتباطی جداییناپذیر با صندوق رای و انتخابات داشتهاند. آنقدر درهم تنیده و وثیق که گاه در این بیش از دو دههای که مشخصا با این عنوان در پهنه سیاست ایرانی شناخته میشوند، متهم شدهاند به اتکای بیش از حد به انتخابات و گاه حتی هدف این اتهام جدیتر قرار گرفتهاند که آنها، مردم و فراتر از آن، مشارکت سیاسی شهروندان را صرفا برای فصل انتخابات میخواهند و فردای انتخابات، عنان کار میافتد به دست «مجاهدان روز شنبه» که اگر این منتخب خوشبخت، اصلاحطلب صددرصدی، ژنتیک یا آنطور که بیشتر مصطلح است «تماما اصلاحطلب» باشد، «نگذاشتند کار کند» و اگر منتخب و کاندیدای اصلاحطلبان، کاندیدای ائتلافی، اصولگرای میانهرو با نگاه مصلحانه یا باز آنطور که بیشتر جا افتاده و آشنای ذهن است «کاندیدای ائتلافی» باشد، هم «نگذاشتند کار کند»، هم برخلاف انتظار اصلاحطلبان، «گردش به راست» کرده و خلاصه، این اصلاحطلبان نیستند که مرتکب خطا شدهاند.
اصلاحطلبان البته طی این بیش از دو دهه از حیات سیاسی تحت عنوان «اصلاحات»، مقاطعی پذیرفتهاند که مرتکب خطا شده و اینطور هم نبوده که هرگز حاضر به پذیرش اشتباهاتشان نشدهاند. اما جالب آنکه این مقاطع معدود هم باز به نحوی به انتخابات مربوط بوده است. چنانکه شاید کمتر اصلاحطلبی باشد که قائل به خطای راهبردی این جریان سیاسی در انتخابات ریاستجمهوری ۸۴ نباشد. آنها همچنین درمورد تجربه ائتلاف و حمایت از گزینه از اردوگاه رقیب که بیشترین قرابت را به لحاظ سیاسی به اصلاحطلبان داشته باشد، معترف به این هستند که دستکم راهبردشان واجد ایرادهایی بوده و اینطور نیست که هیچ عیب و ایرادی به آن وارد نباشد.
اما درحالی طی حدود ۳ سال اخیر، از این خطاها و دستکم کوتاهی در نظارتِ پس از انتخابات، بر عملکرد گزینه مورد حمایتشان میگویند که این تجربه نه صرفا در انتخابات اخیر و در جریان رقابت انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم در ماههای نخست ۹۶، بلکه همچنین در جریان انتخابات ریاستجمهوری یازدهم در سال ۹۲ نیز در دستور کار جریان اصلاحات قرار داشت. البته استدلال اصلاحطلبان این است که حسن روحانی به عنوان اصولگرایی میانهرو که پس از انتخابات دور دوم آرامآرام به سوی راست گردش کرد و دستکم بخشی از وعدههای مصلحانهاش در جریان دو انتخابات ۹۲ و ۹۶ را به فراموشی سپرد، در دولت یازدهم عملکردی قابلقبول داشته و اصلاحطلبان وقتی در جریان انتخابات سال ۹۶، همچنان بر لزوم تداوم حمایتشان از او تاکید میکردند، طبیعتا از آینده بیخبر بودند و همانطورکه نمیدانستند روحانی ممکن است پس از انتخابات گردش به راست کند، از اینکه ممکن است فردی چون دونالد ترامپ در ینگه دنیا به ریاستجمهوری برسد و زحمات چند ساله تیم مذاکرهکنندگان هستهای و دستگاه دیپلماسی دولت روحانی را بر باد دهد، بیاطلاع بودند.
اما نکتهای که در این استدلال محل تامل است، آن است که در فاصله برگزاری این دو انتخابات، انتخابات مهمی دیگر نیز رقم خورد و ازقضا راهبرد ائتلاف در آن انتخابات نیز تجربه شد و چندان موفق نبود؛ انتخابات مجلس دهم که طی آن، اصلاحطلبان با لیست امید چیزی در حدود یکصد و هفتاد کرسی از دویست و نود کرسی پارلمان را به دست آوردند اما وقتی نوبت به کار پارلمانی رسید و مجلس آغاز به کار کرد، ناگهان متوجه شدند که چیزی در حدود یکسوم از کاندیداهایشان -که اغلب از همان اصولگرایان میانهرو و اعتدالیون بودند- مسیری متفاوت از فراکسیون امید پی گرفته و به راه خود رفتند. این شد که اصلاحطلبان در انتخابات شورای شهر پنجم به تاکید از تکرار تجربه ائتلاف سر باز زده و گفتند صرفا با فهرستهای تماما اصلاحطلبانه وارد میدان رقابت میشوند و همین کار را هم کردند. اما همزمان با آن انتخابات، بار دیگر از حسن روحانیِ میانهرو حمایت کرده و تجربه ائتلاف را در انتخابات ریاستجمهوری تکرار کردند. آنها البته چنانچه اشاره شد استدلال میکنند که وقتی دولت روحانی در چهار سال اول عملکردی قابلقبول داشته، دلیلی نداشتند که حمایتشان را ادامه ندهند. استدلالی که اتفاقا آنگاه میتواند موجه باشد که به یاد بیاوریم حسن روحانی در جریان رقابتهای انتخاباتی سال ۹۶، حتی شعارهایی اصلاحطلبانهتر از انتخابات ۹۲ سر میداد و با این حساب، طبیعی بود که اصلاحطلبان وقتی در عمل، عملکرد به نسبت قابلقبول دولت یازدهم را میدیدند و در کلام نیز شاهد بودند که کاندیدای مورد حمایتشان گاه حتی از خودشان هم اصلاحطلبانهتر شعار میدهد، در تداوم حمایت از او تردید نکنند.
نیمه نخست سال ۹۶ که گذشت اما ورق برگشت و روحانی حتی پیش از ورود به فصول سرد سال، در جریان معرفی کابینه دوازدهم، به نحوی عمل کرد که کلیدواژه «چرخش به راست روحانی» به تیتر مطبوعات راه یافت و بعد، چند تکانه اقتصادی و ارزی و البته وضعیت نامساعد موسسههای پولی و بانکی غیرمجاز، شهروندان را به خیابان کشاند و روزگار سخت آقای روحانی آغاز شد. روزگاری که البته وقتی به واقع دشوار شد که اردیبهشت ماه ۹۷ از راه رسید و دونالد ترامپ ضمن خروج از برجام، روند اعمال سنگینترین تحریمهای تاریخ معاصر را علیه ایران کلید زد. مجموعه این شرایط بود که اصلاحطلبان را در راهبرد حضور در انتخابات صرفا با کاندیدای تماما اصلاحطلب مصرتر کرد و نتیجه آنکه در اولین انتخابات پس از این رویدادها، اصلاحطلبان وقتی با فهرست بلندبالای ردصلاحیتشدگان انتخابات مجلس یازدهم مواجه شدند، دیگر حاضر نشدند با حمایت از گزینههای میانهرو و به اصطلاح یارگیری از حریف، فهرستی برای انتخابات اسفندماه ۹۸ دست و پا کنند و راهی میدان شوند. اصلاحطلبان دستکم در پایتخت از هیچ فهرستی حمایت نکردند و کرسیهای مجلس در پایتخت و البته در بسیاری از دیگر شهرهای کشور به دست اصولگرایان افتاد و حالا بار دیگر در آستانه انتخاباتی دیگر، این اصلاحطلبانند و گزینههای به شدت محدودی که روی میز دارند.
اصلاحطلبان حالا میتوانند بار دیگر با حمایت از گزینههایی چون لاریجانی و حتی ظریف - البته درصورتی که این دو و به خصوص دومی عزم کاندیداتوری کنند- دست به تکرار تجربه ائتلاف بزنند. تجربهای که البته چنانچه اشاره شد، چندان هم موفق نبود. آنها همچنین میتوانند بر مشی تماما اصلاحطلب خود اصرار کنند و تنها در شرایطی از مردم برای رای دادن به کاندیدایی مشخص دعوت کنند که آن کاندیدا، اصلاحطلبی تمامعیار باشد که هم معیارهای اصلاحطلبان را دارا باشد، هم معیارهای دشوار شورای نگهبان را.
راهبردی که البته لزوما به حضور کامل در انتخابات نمیانجامد اما نمیتوان انکار کرد که این هم نوعی مشارکت در انتخابات است. مشارکتی مشروط مبتنی بر نحوه عملکرد نهاد ناظر بر انتخابات در بررسی صلاحیت کاندیداها. ضمن آنکه اصلاحطلبان چنانکه پیش از این بارها گفته و در جریان انتخابات مجلس یازدهم نیز در عرصه عمل نشان دادند، حتی اگر از کاندیدایی مشخص حمایت نکنند، به نحوی دیگر دست به مشارکت میزنند و به بیان دیگر، عدم حمایت از کاندیدا، به معنای تحریم انتخابات نیست.
نظر شما