سلام نو – سرویس سیاسی: انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ هر روز نزدیکتر میشود و بسیاری این سوال را میپرسند که آیا واقعا انتخابات ریاستجمهوری بدون نامزد اصلاحطلب و به صورت تک قطبی برگزار میشود؟ هر چند از مهدی چمران تا حسن بیادی و بسیاری دیگر از اصولگرایان بارها گفتهاند که اصلاحطلبان را رقیبی از پیش باخته نمیدانند، اما این حرف تا چه حد جدی و قابل توجه است؟
آن طور که محسن صفایی فراهانی و بسیاری دیگر از فعالین سیاسی اصلاحطلب گفتهاند شرایط اصلاحطلبان با بهار ۹۲ متفاوت است و دشواریهای پیش رو بسیار بیش از مشکلاتی است که در سال ۹۲ پیش روی اصلاحطلبان قرار داشت. این بار عمق و گستره نارضایتی مردم بسیار بیشتر از سال ۹۲ است و اصولگرایان نیز حداقل در ظاهر نگاهی جدیتر به اجماع دارند.
آن چه گذشت؛ از امید تا بیم
اصلاحطلبان هنوز بهار ۹۲ را به خاطر دارند. ۴ سال از حوادث ۸۸ گذشته بود، بسیاری از بزرگان اصلاحات در زندان بودند، بسیاری از استراتژیستهای اصلاحات قائل به عدم حضور در انتخابات بودند و محمد خاتمی کموبیش به علت شرکت در انتخابات مجلس در سال ۹۰ حسابی شماتت میشد.
در زمستان ۹۱ تقریباً هیچ کس امیدی به پیروزی یک نامزد اصلاحطلب نداشت و همه در حال آماده شدن برای حضور قالیباف، جلیلی یا حتی محسن رضایی در پاستور شدند. با همین روند از اواسط زمستان ۹۱ نشانههای اندکی از تغییر آشکار شد.
دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۱ روزنامه اعتماد در گزارشی خبر از دیدار سه چهره ارشد اصلاحطلب با رهبر انقلاب داد. مجید انصاری، عبدالواحد موسوی لاری و اسحاق جهانگیری سه نفری بودند که برای اولین بار پس از حوادث سال ۱۳۸۸ به صورت رسمی و به عنوان نمایندگان جریان اصلاحات با رهبری دیدار کردند.
مجید انصاری تأکید کرد که این دیدار به هیچ وجه انتخاباتی نبوده و صرفاً درباره مسائل جاری کشور در آن گفتوگو شده است. موسوی لاری هم اصل دیدار را تأیید کرد ولی گفت که انتشار جزئیات باید با هماهنگی باشد.
به مرور جوانان اصلاحطلبی که برخی از محورهای اصلی ستادهای انتخاباتی در انتخابات سال ۸۸ و برخی محصول آن دوران بودند وارد گود شدند و با مشورت بزرگان اصلاحات ایده دعوت از آیتالله هاشمی و سید محمد خاتمی را مطرح کردند. گروههای مختلف جوانان یک روز در مجمع تشخیص بودند و یک روز در سهراه یاسر و دفتر خاتمی حضور داشتند.
هاشمی و خاتمی هر دو دعوت را رد میکردند. هاشمی میگفت که نوبت دیگران است و خاتمی میگفت که نمیشود، حداقل با او نمیشود و اگر جوانان میخواهند دنبال کسی بروند آن کس آیتالله هاشمی است. فشارها بالاخره جواب داد رئیس کهنهکار مجمع تشخیص مصلحت نظام در نهایت تسلیم فشارهای مردمی و خواستههای پیدرپی بزرگان شد و رئیسجمهور اسبق ایران در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۲ ثبت نام کرد.
فضای سیاسی ایران با شوک مواجه شد. اصولگرایان تعجب کردند، اصلاحطلبان امیدوار شدند و مردم با حضور هاشمی در انتخابات با هیجان بیشتری فضا را دنبال کردند؛ هرچه نباشد نام هاشمی حتی بعد از ۴ سال فشار سنگین اصولگرایان هنوز مترادف کارآمدی، حل مشکلات و گرهگشایی بود.
اما شورای نگهبان در میان بُهت همگان هاشمی رفسنجانی را رد صلاحیت کرد. اتفاقی کم نظیر در تاریخ ایران که با تعجب مردم و ناراحتی عمیق فعالین سیاسی روبهرو شد. ستادهای هاشمی خاموش شد. مسئولین ارشد ستاد در بُهت و حیرت فرو رفتند و بسیاری انتخابات ۱۳۹۲ را تمام شده فرض کردند، اما اینطور نبود.
در حالی که همه به هاشمی و خاتمی نگاه میکردند، دو نفر دیگر نیز در انتخابات ثبت نام کردند؛ محمدرضا عارف و حسن روحانی. عارف معاون اول دولت خاتمی و حسن روحانی از نزدیکترین یاران هاشمی در جنگ، مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام بود.
با توصیه هاشمی و خاتمی اطرافیان این دو نفر ستاد روحانی و عارف را راه انداختند. رد صلاحیت هاشمی کار خودش را کرد. فضای سیاسی زنده شد و پس از ائتلاف انتخاباتی، حسن روحانی به لطف حمایت هاشمی و خاتمی و تعدد نامزدهای اصولگرا پیروز انتخابات ۹۲ شد.
از امید تا بیم؛ چرا اصلاحطلبان میتوانند به پیروزی امیدوار باشند؟
با وجود تجربه سالهای گذشته بسیاری تأکید میکنند که آش همان آش و کاسه همان کاسه نیست و اصلاحطلبان نمیتوانند دیگر به پیروزی در انتخابات امید داشته باشند. اصلاحطلبان در ۹۲ اعتبار همراهی مردم با آنها در انتخابات ۸۸ را در کنار عملکرد بد احمدینژاد داشتند، اما در ۹۹ کارنامه پر نقص فراکسیون امید در مجلس دهم، کارنامه کم حسن شورای شهر تهران و البته کارنامه پر ایراد حسن روحانی را در اختیار دارند.
در کنار این، تحریمهای پرفشار آمریکا، رخدادهای اعتراضی دی ۹۶ و آبان ۹۸ و برخورد با آن، ساقط شدن هواپیمای اوکراینی به دست پدافند خودی، فسادهای اقتصادی و تبعیض جامعه را بسیار دلسرد کرده است. امروز نه تکرار خاتمی، نه حضور جهانگیری و نه هیچ رخداد خاص دیگری نمیتواند باعث شکست اصولگرایان شود.
اما آیا این به معنی از پیش بازنده بودن اصلاحطلبان است؟ تجربه تاریخی به ما پاسخ منفی میدهد. زمان برای اصلاحطلبان کم و مشکلات بسیار است، اما پیروزی غیرممکن نیست.
بیشتر بخوانید: خاتمی به موقع به بحث انتخابات وارد خواهد شد
در زمستان ۷۵ کسی فکر نمیکرد سید محمد خاتمی سر به زیر بتواند رئیسجمهور ایران شود. حتی در اردیبهشت ۷۶ نیز خود خاتمی چندان امیدی به پیروزی نداشت و بسیاری ناطق نوری را از پیش برنده انتخابات میدانستند، اما شرایط عوض شد، ورق برگشت و ۲ خرداد ۷۶ محمد خاتمی با ۲۰ میلیون رأی پیروز شد. سال آخر دولت هاشمی نیز از نظر اقتصادی وضعیت بسیار بد، فشار اقتصادی بسیار زیاد و مشکلات سیاسی چشمگیر بود.
در زمستان ۹۱ یا حتی بهار ۹۲ نیز اگر به کسی میگفتند که حسن روحانی اصولگرا نه تنها رئیسجمهور ایران بلکه گزینه نهایی اصلاحطلبان میشود کسی این حرف را قبول نمیکرد. در نهایت اما روحانی برآمده از راست سنتی نه تنها رئیسجمهور ایران شد، بلکه از سوی اصلاحطلبان نیز برای دو دوره مورد حمایت قرار گرفت.
هر چند شرایط سال ۱۴۰۰ مثل سالهای ۱۳۷۶ و ۱۳۹۲ نخواهد بود، اما این به معنای از پیش بازنده بودن اصلاحطلبان نیست. تغییر خاص در صحنه بینالملل، نامزدی خاص در داخل یا رخدادی که جامعه را از رخوت خارج کند؛ هر کدام از اینها میتواند فضا را برای پیروزی دوباره اصلاحطلبان مهیا کند.
نظر شما