سلام نو – سرویس فرهنگ و هنر: در روزهای برگزاری جشنواره فجر زیر سایه کرونا و مرگ تلخ علی انصاریان که اولین فیلمش را در این جشنواره داشت، یک انتقاد ناجوانمردانه و یک واکنش پخته نام پژمان جمشیدی را به صدر اخبار برد.
ماجرا از جایی شروع شد که در نشست خبری فیلم «خط فرضی» که پژمان جمشیدی در آن نقش آفرینی کرده، یکی از خبرنگاران به شدت از جمشیدی انتقاد کرد و گفت که نه در فوتبال و نه در سینما موفق نبوده است و از او پرسید که بهتر نیست برای دیده شدن جایی به جز سینما را انتخاب کند؟
اینجا آزیتا حاجیان وارد شد و با تعجب از خبرنگار پرسید که چطور میتواند بازی درخشان جمشیدی در این فیلم را نادیده بگیرد؟ اما خبرنگار کوتاه نیامد و با تأکید بر لحن و ادبیات ناخوشایند خود گفت: این که فردی مثل پژمان جمشیدی در یک میهمانی با پیمان قاسم خانی آشنا شده باشد، برای بازیگری او کافی نیست و باید در این زمینه تمرین بیشتری انجام دهد.
البته نه خبرنگار و نه پرسشهایش برای اهالی رسانه ناشناخته نیستند و او سابقه چنین پرسشهای جنجالی، بیادبانه و شایعه محور را بسیار دارد. شاید همین سابقه باعث شد که واکنش پژمان جمشیدی بیشتر به چشم بیاید.
جمشیدی بدون استرس و بدون اینکه به دنبال دفاع از خود باشد گفت که اصلاً زندگی آن طوری که آن خبرنگار فکر میکند برایش اهمیت ندارد و او در سینما به دنبال دیده شدن نیست بلکه به دنبال سرگرمی است.
جمشیدی مارادونا یا دایی نبود، اما فوتبالیست موفقی بود
اما بیایید ادعای خبرنگار جنجالی را بررسی کنیم. آیا واقعاً پژمان جمشیدی در فوتبال به جایی نرسید؟ پژمان جمشیدی فوتبال را از کشاورز شروع کرد و بعد به سایپا رفت. در سایپا اینقدر خوب بود که چشم علی پروین را گرفت و برای یک دوره پنج ساله به پرسپولیس رفت، آن هم در دورانی که سمت راست پرسپولیس در اختیار غولی به نام مهدی مهدویکیا بود.
با این همه جمشیدی در پرسپولیس خوش درخشید. چیزی در حدود ۱۰۰ بازی برای سرخپوشان پایتخت انجام داد، اولین جام لیگ برتر را با آنان کسب کرد و دو گل هم برای پرسپولیس به ثمر رساند. او به تیم ملی هم رسید و در ۱۴ بازی خود ۱ گل برای ایران به ثمر رساند. اگر سربازی و اجبار به حضور در تیمهای نظامی نبود، احتمالاً جمشیدی از پرسپولیس نمیرفت و سرنوشتی متفاوت پیدا میکرد.
بعد از پرسپولیس دو فصل در پاس، یک فصل در استیل آذین و یک فصل در ابومسلم بازی کرد و در نهایت پس از ۱۵ سال بازی در سطح اول فوتبال ایران کفشهایش را آویزان کرد، آن هم در حالی که میتوانست در تیمهای دیگر یا حتی لیگهای پایینتر با پول خوب به بازی خود ادامه دهد.
نگاهی به کارنامه جمشیدی در فوتبال به ما نشان میدهد که او هر چند مارادونا یا علی دایی نبوده است، اما عملکرد خوبی در فوتبال ایران داشته و اتفاقاً به جاهای خوبی از جمله پیراهن تیم ملی، حضور در یکی از دو تیم اول ایران برای پنج فصل پیوسته و قهرمانی در لیگ برتر رسیده است. بسیاری از چهرههایی که امروز اسم و رسمی در فوتبال ایران دارند کارنامهای ضعیفتر از جمشیدی دارند، هرچند پرحاشیهتر و پرهیاهوتر هستند.
پژمان جمشیدی؛ بازیگری قابل قبول و مستعد اما پرتکرار
در سینما و تلویزیون هم جمشیدی وارد هشتمین سال فعالیت جدی خود میشود. او پس از حضور کوتاه در ساختمان پزشکان در سال ۹۰ کمی بعد و در سال ۹۲ با سریال پژمان خوش درخشید، سریالی که نام و بخشی از زندگی او را یدک میکشید. بسیاری فکر میکردند جمشیدی بعد از آن سریال یا بیخیال سینما شود یا به تکرار همان پژمان راضی شود، اما چنین نشد.
جمشیدی هرچند نقش پژمان را در خوب، بد، جلف ادامه داد، اما در پژمان متوقف نشد. در سالهای ابری با مهدی کرمپور و در دیوار به دیوار با سامان مقدم کار کرد. در سینما هم تلاش کرد به جز کمدی، ژانرهای دیگری را هم تجربه کند. او به سینما و تلویزیون سراغ تئاتر رفت و تا همین امروز به کار خود در تئاتر ادامه داده است.
پژمان جمشیدی آلن دلون، خسرو شکیبایی یا امین تارخ نبود و نیست، اما میتوان گفت در حد متوسط بازیگران سینما و تلویزیون ایران قرار دارد و حتی از بسیاری از آنان عملکرد بهتری دارد. پژمان جمشیدی از بسیاری از بازیگران سینمای ایران بازیگر بهتری است و کارنامه قابل دفاعتری دارد. کافی است کارنامه چهرههایی چون سحر قریشی یا برخی دیگر از چهرههای دیگر را به خاطر بیاوریم. چهرههایی که نه سواد خاصی دارند، نه کلاس خاصی رفتهاند و نه سطح خاصی از بازیگری را ارائه میدهند.
البته این نقد به پژمان جمشیدی وارد است که در نقش طنز و جدی در حال تکرار خود است و سرعت پیشرفت شخصی و افزایش توانمندیهایش در سینما کم است و این مسئله نباید پشت موج حمایتی از او از خاطر برود. با این همه، حتی با وجود این نقد پژمان همچنان بازیگر موفقی است، چنانچه فوتبالیست موفقی هم بود.
نظر شما