سلام نو – سرویس اقتصادی: حال بورس خوب نیست و ظاهرا قرار هم نیست به این سادگی خوب شود. ارزش سهامها ۵ درصد، ۵ درصد سقوط میکند تا سرمایهگذاران خرد هر لحظه آب شدن سرمایه خود را به چشم ببینند. دلار بالا برود بورس میریزد، دلار پایین بیاید بورس میریزد، طلا افزایش یابد بورس میریزد و طلا پایین برود باز هم بورس میریزد.
این وضعیت بازاری است که تا چند ماه پیش تمام مسئولین ارشد کشور مردم را تشویق به ورود به آن میکردند. از جمله حامیان جدی بورس علی آقامحمدی، عضو مجمع تشخیص مصلحت بود که بارها از بازار سرمایه حمایت کرد. او در اردیبهشت ماه تأکید کرد که سود بلندمدت بورس از همه بازارها بیشتر است و مردم نباید به اظهار نظرهای منفی درباره آینده بورس توجه کنند.
او در برنامه گفتوگوی ویژه خبری با بیان اینکه بورس در بلند مدت ۳۲ درصد سود دارد تصریح کرد: ذکر مصیبت خوانها در بورس باید کنار بروند، زیرا ایام شادی مردم است به مردم توصیه میکنیم، به تدریج سرمایه زندگی را وارد بورس کنند.
او که رئیس کارگروه ارزیابی فرصتهای مدیریت کرونا نیز هست در مرداد ماه بار دیگر بر حمایت از بورس تأکید کرد و با بیان اینکه باید فضایی در بازار بزرگ بورس ایجاد کنیم که مردم صرفاً به سراغ خرید سهام ۶۲۸ شرکت بزرگ نروند، گفت: برای این کار باید شرکتهای جدید وارد بازار بورس شوند تا قدرت انتخاب مردم و همچنین امنیت سرمایهگذاری بالا برود.
اما آقامحمدی در حمایت از بورس تنها نبود و حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور نیز یکی از جدیترین حامیان بورس بود. روحانی در جلسه ۴ تیر هیئت دولت به شکل ویژه از بورس حمایت کرد و گفت: بورس را باید محکم و مستحکم نگه داریم؛ امروز بزرگترین مسئولیت وزارت اقتصاد در کنار سایر مسئولیتهای مهمی که دارد، مسئله بورس و تقویت و حفاظت و نگهداری بورس است و باید سهام عرضه شود؛ باید همه دستگاهها سهام جدید در بورس عرضه کنند و امروز شرایط خوبی است که هم مردم بتوانند استفاده کنند و هم دولت از بنگاهداری فاصله بگیرد.
روزهای سرخ بورس؛ مشکل چگونه حل میشود؟
با تمام این حمایتها و با تمام اظهارات وزیر اقتصاد و نفت، رئیس دفتر رئیسجمهور و دیگر مسئولان کشور، در نهایت بورس سقوط کرد، آن هم نه یک بار و یک باره! بلکه با احتساب سقوط اخیر سقوطی دوباره و ادامهدار داشته است. شاخص کل بورس تهران دیروز ۱.۳ درصد دیگر افت کرد و ضمن ثبت کاهش حدود ۴۰ هزار واحدی به سطح یک میلیون و ۱۴۹ هزار واحد رسید. این شاخص در کنار کاهش حجم معاملات نشان میدهد بورس دیگر جذابیت سابق را برای سرمایهگذاران حقیقی ندارد. در مقابل این سرمایهگذاران حقوقی هستند که در حال جمع کردن سهمها هستند.
اما چرا سرمایهگذاران در حال ناامید شدن از بورس هستند؟ دلایل این مسئله متفاوت است. یکی از مهمترین دلایل را میتوان ظهور جو بایدن دانست. با نزدیک شدن به موعد تحلیف بایدن فشار روانی روی ریال کم شد و بالاخره توانست کمی خودش را بالا بکشد. همین مسئله یکی از عوامل مهم در تغییر نگاه سرمایهگذاران خرد به بورس است.
نکته دیگر اما وعدههای غیر صادق سیاستگذاران و مسئولین کشور در چند ماه گذشته است. از رئیسجمهور تا وزیر و نماینده مجلس بارها از حمایت از بورس و نجات آن سخن گفتند، اما عملاً هیچ حمایتی رخ نداد و شرایط بازار هیچ تغییر اساسی و مهمی نکرد. همین مسئله باعث شده تا بازار اعتماد خود به سیاستگذاران را عملاً از دست بدهد و به طور مجازی و میدانی اعتراض خود را اعلام کند.
در این شرایط مشکل بورس چگونه حل میشود؟ به جز اصلاحات فنی در حوزه بازار بورس، به نظر میرسد پیش از همه چیز باید اختلاف نظر سیاستگذاران در مجلس و دولت را حل کرد. مجلس دنبال استیضاح وزیر اقتصاد به عنوان رئیس شورای بورس است، وزیر صمت دنبال قیمتگذاری دستوری است و دولت هیچ سیاست مشخص و مدونی برای حمایت از بورس ندارد.
تا این مسائل حل نشود و نظام تصمیمگیری کشور به تصمیم مشخصی درباره بورس نرسد نمیتوان به بهبود شرایط بازار سرمایه امیدوار بود. بورس امروز بیش از حرف و سخن دلگرم کننده به تصمیم درست نیاز دارد.
نظر شما