شاید بتوان مثلث اجماع اصول‌گرایان را مبتنی بر ضلع قدرت، رقیب و توصیه دانست. قدرت عاملی است که برخی نامزدهای ضعیف را حذف می‌کند و مهم‌تر از آن سهم هر جریان یا محفل را از اجماع مشخص می‌کند. رقیب و توصیه هم دو عاملی هستند که اجماع را می‌سازند.

وحدت اصولگرایان؛ عملیات غیرممکن یا هدف در دسترس؟

سلام نو – سرویس سیاسی: این روزها اصول‌گرایان فاتح بی‌چون و چرای بهارستان هستند. رئیس جمهور را زیر تیغ نقد خود می‌گیرند، قوانین انتخابات را زیر و رو می‌کنند و از مجلس برای عدم تصویب FATF تلاش می‌کنند. بسیاری گمان می‌کردند این پیروزی قاطع اصول‌گرایان در مجلس راه آنان را برای ریاست جمهوری باز کند، اما بعید است این چنین باشد.

هر چند با ادامه وضعیت فعلی بعید است که خبری از رقیب اصلاح‌طلب در انتخابات باشد، اما اجماع در میان اصول‌گرایان نیز دشوار به نظر می‌رسد. از مدت‌ها پیش برخی کهنه‌سواران اصول‌گرا نسبت به این مسئله هشدار داده بودند. آن‌ها معتقد بودند غیبت رقیب اصلاح‌طلب در انتخابات پیش رو به ضرر اصول‌گرایی تمام می‌شود و رقابت را درون جریانی می‌کند.

این رقابت درون جریانی به هیچ وجه دلخواه سابقون جریان اصول‌گرا نیست. آن‌ها یک بار در انتخابات ۹۲ رقابت داخلی را تجربه کردند و به همین خاطر قافیه را به حسن روحانی باختند. بعد از آن در سال ۹۶ با اجماع نسبی توانستند یک سبد رأی ۱۶ میلیونی درست کنند که بهترین شکست یک نامزد ریاست جمهوری از رئیس جمهور مستقر بود.

 اجماع اصول‌گرایان در انتخابات ریاست جمهوری ممکن است؟

در وضعیت فعلی سؤال مهم این است که اساساً اجماع اصول‌گرایان برای انتخابات ریاست جمهوری ممکن است؟ آن هم در غیبت رقیبی که از دلایل اصلی اتحاد این جریان است؟

امیر محبیان، روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر شناخته شده اصول‌گرا مدتی پیش به آرمان ملی گفته بود: بر این باورم که دیگر هویت جریانی به نام اصول‌گرایی وجود خارجی ندارد؛ مجموعه‌ای از قرائت‌ها از مفهوم اصول‌گرایی داریم که آن‌چنان با هم فاصله دارند که نمی‌توان آن‌ها را زیر چتر واحد اصول‌گرایی گرد آورد. ما «اصول‌گرایانی» داریم که دشمن‌های بیرونی مشترکی دارند و چه بسا که در درون خویش بعضی خصومت‌هایشان با هم کمتر از خصومت با دشمنان بیرونی نباشد.

حرف‌های محبیان تحلیلی با داده‌های پشت پرده نیست. حال و روز جریان اصول‌گرا امروز چنین است. در یک سوی آن جبهه پایداری قرار دارد که ضد برجام است و در سوی دیگر آن علی لاریجانی و دوستانش که به هر شکل حامی برجام هستند. یک طرف اصول‌گرایی امثال حسین شریعتمداری و یک طرف دیگرش امثال محمد مهاجری و مهدی نصیری هستند که هر دو نیز سابقه حضور در کیهان را دارند.

در میدان عمل هم مشکلات فقط دوگانه به رادیکال و میانه رو خلاصه نمی‌شود. در ماجرای انتخاب رئیس مجلس میرسلیم چنان قالیباف را هدف قرارداد که کمتر اصلاح‌طلبی جرات داشت به آن شکل عمل کند. در پاسخ نیز حامیان قالیباف چنان جایگاه ضعیف میرسلیم را به چشمش آوردند که کمتر کسی آن را از یاد می‌برد.

در این شرایط پایداری با لاریجانی اجماع می‌کند یا یاران قالیباف با میرسلیم کنار می‌آیند؟ اصلاً چرا اصول‌گرایان به فکر اجماع هستند؟ به طور خلاصه دشمنی با اصلاح‌طلبان، در کنار حفظ حرمت ساختار نظام باعث اتحاد اصول‌گرایان است. وگرنه برخی دشمنی اصول‌گرایان با هم دست کمی از دشمنی با اصلاح‌طلبان ندارد. همین مسئله، اجماع را فارغ از ساختارش به امری دشوار بدل می‌کند.

سخت و دشوار، اما اجماع ممکن است

با تمام این‌ها اجماع در جریان اصول‌گرایی ناممکن نیست، هرچند این اجماع مطلق نباشد. روز گذشته دبیر کل انجمن‌های اسلامی اصناف و بازار اعلام کرده جلساتی در مدت اخیر با محوریت جامعتین برای رسیدن به وحدت برگزار شده و خروجی ملموسی نیز داشته است. این خروجی رسیدن به هیئت ۱۷ نفره اجرایی و تدوین منشور انتخاباتی اصول‌گرایان بوده است.

اما آیا چنین منشورها، سندها و هیئت‌ها است که اجماع اصول‌گرایان را قطعی می‌کند؟ به طور قطعی می‌توان به این سؤال جواب منفی داد. ساز و کار داخلی اصول‌گرایان از روز نخست مبتنی بر ریش سفیدی بوده است. یک روز مرحوم مهدوی کنی و یک روز مرحوم عسگراولادی این اجماع را شکل می‌دادند.

پس از درگذشت این وزنه‌ها، سازوکار اجماعی اصول‌گرایان از معنا و کارآمدی تهی شده و ماشینی است که برای هیچ فعالیت می‌کند. ساختارهایی مثل جمنا یا شورای وحدت هم عملاً کارایی ندارند. اینجا این سؤال ایجاد می‌شود که اجماع‌های نصفه و نیمه اصول‌گرایان تا امروز چگونه شکل گرفته است؟

شاید بتوان مثلث اجماع اصول‌گرایان را مبتنی بر ضلع قدرت، رقیب و توصیه دانست. قدرت عاملی است که برخی نامزدهای ضعیف را حذف می‌کند و مهم‌تر از آن سهم هر جریان یا محفل را از اجماع مشخص می‌کند. رقیب و توصیه هم دو عاملی هستند که اجماع را می‌سازند. رقیب باعث می‌شود از لاریجانی تا پایداری اندکی از مواضع خود کوتاه بیایند و توصیه باعث می‌شود تا شکل و المان اجماع مشخص شود.

اما این توصیه از سوی چه کسانی است؟ توصیه کنندگان می‌توانند شامل افراد متفاوتی از جمله حامیان برجسته مالی و سیاسی اصول‌گرایان یا برخی شخصیت‌های خاص باشند. در این میان عامل اصلی و مهمی که چهره‌های نهایی اجماع را مشخص می‌کند، قدرت و جنگ اطراف آن است. به لیست تهران مجلس شورای اسلامی نگاه کنید، هنر جنگ قدرت صادق محصولی است که سهم پایداری در لیست قالیباف را افزایش داد.

در شرایط فعلی و با فقدان رقیب به نظر می‌رسد جنگ قدرت بین طیف‌های مختلف اصول‌گرا تقویت شود، مخصوصاً حالا که صادق محصولی از پشت پرده بیرون آمده و روی صندلی دبیرکلی پایداری نشسته است. آیا ضلع توصیه می‌تواند تعادل و توازن را در روند اجماع‌سازی اصول‌گرایان برقرار کند یا جنگ قدرت کار دست آن‌ها می‌دهد؟ باید صبر کرد و دید.

کد خبرنگار: ۹
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • پربازدید

    پربحث

    اخبار عجیب

    آخرین اخبار

    لینک‌های مفید