به گزارش سلام نو به نقل از روزنامه شرق، دو مرد که دختری را به خانه کشانده و به او تجاوز کرده بودند، بعد از چندین جلسه بازجویی و محاکمه به اعدام محکوم شدند. دختری سال ۹۷ با ارائه شکایتی به مأموران پلیس مدعی شد از سوی دو مرد مورد تجاوز قرار گرفته است. او گفت: دو مرد جوان که گفتند دایی و خواهرزاده هستند، اعتماد من را جلب کردند. وقتی سوار ماشینشان شدم مقابل یک خانه توقف کردند، به محض اینکه پیاده شدم، من را به زور وارد خانه کردند و مورد ضرب و جرح قرار دادند و بعد تجاوز کردند.با توجه به شرایط ویژه جسمیای که این دختر داشت، بلافاصله بازپرس کشیک او را به پزشکی قانونی معرفی کرد و در همین حین پرونده با توجه به مطرحشدن جرم تجاوز به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.با توجه به نامهای که بازپرس برای پزشکی قانونی نوشته بود، دختر معاینه پزشکی شد. پزشکی قانونی اعلام کرد جراحاتی روی بدن دختر جوان وجود دارد که نشان میدهد او درگیر شده و قصد مقاومت داشته است. دستهای دختر جوان خراشیده شده و در قسمتی از پاهایش هم زخمهای عمیق وجود دارد. همچنین آثاری روی بدن این دختر وجود دارد که نشان میدهد احتمالا به او تعرض شده است؛ اما بهدلیل اینکه دختر جوان دیر مراجعه کرده، آثار قطعی از بین رفته است. بااینحال شرایط جسمی او تعرض را تأیید میکند.با توجه به این نظریه بود که دختر جوان مورد سؤال قرار گرفت. او این بار در برابر قضات شعبه ۷ دادگاه کیفری استان تهران ایستاد و گفت: من در تلگرام با جوانی به نام نیما آشنا شدم. او بعد از آشنایی به من زنگ زد و قرار گذاشتیم همدیگر را ببینیم. روز قرار با ماشین دنبال من آمد، بعد گفت داییاش رامین هم میخواهد با ما بیرون بیاید. سر راه داییاش را سوار کرد و همینطور که داشتیم با هم صحبت میکردیم تا بیشتر آشنا شویم، رامین گفت باید به خانه برود و لباسش را عوض کند، بعد به رستوران برویم.
این دختر در ادامه گفت: من گفتم دیرم میشود و باید زود برگردم، اما رامین اصرار کرد و گفت سر کار بوده و نمیتواند با لباس کار به رستوران برود. گفت خیلی زود حاضر میشود. وقتی مقابل در خانه رسیدیم، رامین پیاده شد. در را باز گذاشت و یکدفعه نیما به داخل پارکینگ پیچید، من ترسیدم و پرسیدم کجا میروی، گفت نترس بیا. بعد بازوهایم را گرفتند و به زور به داخل خانه هل دادند.رامین من را مورد تعرض قرار داد و بعد نیما آمد و او نیز به من تجاوز کرد. من خیلی حالم بد بود که رامین دوباره به من تجاوز کرد. آنها تهدید کردند اگر شکایت کنم، من را میکشند و به خانوادهام آسیب میزنند. همان لحظه تصمیم گرفتم به رابطهام با نیما ادامه دهم، چون دیگر برایم مهم نبود که کشته شوم. فقط میخواستم شکایت کنم و کسی به دادم برسد. رابطهام را با نیما ادامه دادم تا او خیالش راحت شود من شکایت نمیکنم و از این طریق پلیس بتواند او را گیر بیندازد.
بازداشت متهم اول
با توجه به ردی که دختر جوان به دادگاه داد، قضات از پلیس خواستند تا دستگیری نیما را بهطور خاص در دستور کار قرار دهد. مدت کوتاهی بعد از این شکایت بود که نیما بازداشت شد. او در بازجوییها انکار کرد که نامش نیماست. وقتی مأموران بررسی بیشتری کردند متوجه شدند او درباره اسمش به دختر جوان دروغ گفته و نام واقعی او سیامک است. او گفت من نامم را دروغ گفتم تا اگر دختر جوان شکایت کرد، بتوانم هویتم را انکار کنم، اما پلیس متوجه شد.او همچنین گفت نمیداند مردی که دختر جوان از او بهعنوان دایی سیامک صحبت میکند کیست. بعد از یک هفته بازجویی سرانجام سیامک لب به اعتراف گشود و گفت: رامین دایی من نیست. او را از مدتها قبل میشناسم. من متولد ۷۸ هستم و تفاوت سنی من و رامین ۲۰ سال است، اما با هم دوستان خوبی بودیم.
متهم گفت: رامین با تهدید من را وادار کرد با دختر جوان که بهتازگی با او آشنا شده بودم، سراغ او بروم. رامین آدم خلافکاری بود و من از او میترسیدم. وقتی به زور از من چنین کاری را خواست، چارهای نداشتم بهجز اینکه قبول کنم. روز حادثه با دختر جوان قرار گذاشتم. سوار ماشین شدیم و من گفتم داییام هم میخواهد تو را ببیند و رامین را بهعنوان داییام معرفی کردم تا دختر شک نکند.
رامین سوار ماشین شد و بعد از اینکه با دختر جوان آشنا شد، پیشنهاد یک شام دورهمی در رستوران داد و بعد هم گفت باید لباسهایش را عوض کند. او ریموت در پارکینگ را داشت، به محض اینکه به در خانه رسیدیم، به من گفت داخل پارکینگ بپیچم و جلوی دختر را بگیرم که فرار نکند. دختر جوان ترسیده بود و میخواست فرار کند، من جلویش را گرفتم و بعد هم رامین او را به زور داخل خانه کشاند و مورد تجاوز قرار داد.سیامک درباره اینکه چرا خودش به دختر جوان تجاوز کرد، گفت: من نمیخواستم این کار را بکنم. رامین با شمشیر به سراغم آمد و گفت نمیخواهد اگر گرفتار شد تنها باشد و من را هم وادار کرد به دختر جوان تعرض کنم. دختر جوان به ما قول داد که به پلیس خبر نمیدهد و حتی گفت عاشق من شده است.
بازداشت متهم دوم
با توجه به اطلاعاتی که سیامک به مأموران داد، رامین شناسایی و بازداشت شد. مأموران در تجسسهایی که از خانه رامین انجام دادند متوجه شدند او یک خلافکار حرفهای است و تعداد زیادی مدرک شناسایی متعلق به شهروندان دیگر را در خانه او کشف کردند. همچنین مشخص شد رامین با یکی از مدارک شناسایی حساب بانکی هم باز کرده و کارهای خلاف را با آن حساب بانکی انجام میدهد.وقتی متهم بازجویی شد، درباره مدارک شهروندان که پیدا شده بود، گفت: من در کار جعل بودم و با مدارک شناسایی کار میکردم و این مدارک را هم از یک زندانی خریداری کردم. آن زندانی بعدها در زندان فوت شد.پلیس متوجه شد رامین فردی سابقهدار است که از سالها قبل چندین بار به اتهام سرقت و کلاهبرداری و شرارت به زندان افتاده و حبس کشیده است.وقتی رامین درباره تجاوز به دختر جوان بازجویی شد، اتهام را انکار کرد و گفت: من چنین کاری نکردم و سیامک و دختر جوان درباره من دروغ میگویند.وقتی رامین همه چیز را انکار کرد، مأموران درصدد جمعآوری ادله بیشتر برآمدند و تماسهای رامین با سیامک را بررسی کردند؛ متن پیامکهای ارسالی این دو به همدیگر نشان میداد که رامین از سیامک خواسته تا با او همدستی کند. او میدانست اگر گیر بیفتد مجازات این کارش چیست، اما باز هم اصرار کرده که سیامک دختری را برای تجاوز به او معرفی کند.
شکایت جدید
در این میان دو شکایت جدید به مأموران ارائه شد؛ یکی از این شاکیان زنی بود که مدارکش سرقت شده و با نام او حساب بانکی جعلی درست کرده بودند و شکایت دیگر از سوی دختر جوانی مطرح شد که مدعی بود مورد تجاوز قرار گرفته است. این دختر گفت: مدت زیادی از ماجرا گذشته و من هیچ مدرکی ندارم، اما سیامک و رامین من را هم ربودند و مورد تعرض قرار دادند.درحالیکه پرونده برای رسیدگی آماده میشد، دختر دوم شکایت خود را پس گرفت و گفت هیچ شکایتی ندارد و خواستار مختومهشدن پرونده شد. بهاینترتیب پرونده سیامک و رامین به اتهام آدمربایی، تجاوز با عنف و اکراه و سرقت، منجر به صدور کیفرخواست شد.دختر جوان که شکایت اول را مطرح کرده بود، در دادگاه حاضر شد و یک بار دیگر هرچه را اتفاق افتاده بود، توضیح داد، اما دختر دوم که شکایت خود را پس گرفته بود، در دادگاه حاضر نشد. شاکی سوم نیز با توجه به سرقت مدارکش درخواست مجازات برای رامین کرد.
هرچند رامین تجاوز را انکار کرد و سیامک هم مدعی شد اگر تجاوز نمیکرد به دست رامین کشته میشد، اما دادگاه هر دو متهم را مجرم تشخیص داد و به جرم تجاوز به عنف به اعدام با طناب دار محکوم کرد.همچنین هر دو متهم درخصوص اتهام آدمربایی مجرم شناخته و به هشت سال حبس محکوم شدند. علاوه بر این رامین بهخاطر واردکردن آسیب بدنی به دختر جوان حین تعرض به پرداخت دیه نیز محکوم شد. رامین که شاکی دیگری برای سرقت مدارک شناسایی داشت، در این خصوص نیز به سه سال حبس محکوم شد. او درباره دومین شاکی خود که دختری جوان بود و ادعای تعرض کرده بود، به دلیل نبود ادله کافی تبرئه شد.این حکم از سوی شعبه ۷ دادگاه کیفری استان تهران به متهمان ابلاغ شده و ۲۰ روز فرصت تجدیدنظرخواهی دارد.
این دختر در ادامه گفت: من گفتم دیرم میشود و باید زود برگردم، اما رامین اصرار کرد و گفت سر کار بوده و نمیتواند با لباس کار به رستوران برود. گفت خیلی زود حاضر میشود. وقتی مقابل در خانه رسیدیم، رامین پیاده شد. در را باز گذاشت و یکدفعه نیما به داخل پارکینگ پیچید، من ترسیدم و پرسیدم کجا میروی، گفت نترس بیا. بعد بازوهایم را گرفتند و به زور به داخل خانه هل دادند.رامین من را مورد تعرض قرار داد و بعد نیما آمد و او نیز به من تجاوز کرد. من خیلی حالم بد بود که رامین دوباره به من تجاوز کرد. آنها تهدید کردند اگر شکایت کنم، من را میکشند و به خانوادهام آسیب میزنند. همان لحظه تصمیم گرفتم به رابطهام با نیما ادامه دهم، چون دیگر برایم مهم نبود که کشته شوم. فقط میخواستم شکایت کنم و کسی به دادم برسد. رابطهام را با نیما ادامه دادم تا او خیالش راحت شود من شکایت نمیکنم و از این طریق پلیس بتواند او را گیر بیندازد.
بازداشت متهم اول
با توجه به ردی که دختر جوان به دادگاه داد، قضات از پلیس خواستند تا دستگیری نیما را بهطور خاص در دستور کار قرار دهد. مدت کوتاهی بعد از این شکایت بود که نیما بازداشت شد. او در بازجوییها انکار کرد که نامش نیماست. وقتی مأموران بررسی بیشتری کردند متوجه شدند او درباره اسمش به دختر جوان دروغ گفته و نام واقعی او سیامک است. او گفت من نامم را دروغ گفتم تا اگر دختر جوان شکایت کرد، بتوانم هویتم را انکار کنم، اما پلیس متوجه شد.او همچنین گفت نمیداند مردی که دختر جوان از او بهعنوان دایی سیامک صحبت میکند کیست. بعد از یک هفته بازجویی سرانجام سیامک لب به اعتراف گشود و گفت: رامین دایی من نیست. او را از مدتها قبل میشناسم. من متولد ۷۸ هستم و تفاوت سنی من و رامین ۲۰ سال است، اما با هم دوستان خوبی بودیم.
متهم گفت: رامین با تهدید من را وادار کرد با دختر جوان که بهتازگی با او آشنا شده بودم، سراغ او بروم. رامین آدم خلافکاری بود و من از او میترسیدم. وقتی به زور از من چنین کاری را خواست، چارهای نداشتم بهجز اینکه قبول کنم. روز حادثه با دختر جوان قرار گذاشتم. سوار ماشین شدیم و من گفتم داییام هم میخواهد تو را ببیند و رامین را بهعنوان داییام معرفی کردم تا دختر شک نکند.
رامین سوار ماشین شد و بعد از اینکه با دختر جوان آشنا شد، پیشنهاد یک شام دورهمی در رستوران داد و بعد هم گفت باید لباسهایش را عوض کند. او ریموت در پارکینگ را داشت، به محض اینکه به در خانه رسیدیم، به من گفت داخل پارکینگ بپیچم و جلوی دختر را بگیرم که فرار نکند. دختر جوان ترسیده بود و میخواست فرار کند، من جلویش را گرفتم و بعد هم رامین او را به زور داخل خانه کشاند و مورد تجاوز قرار داد.سیامک درباره اینکه چرا خودش به دختر جوان تجاوز کرد، گفت: من نمیخواستم این کار را بکنم. رامین با شمشیر به سراغم آمد و گفت نمیخواهد اگر گرفتار شد تنها باشد و من را هم وادار کرد به دختر جوان تعرض کنم. دختر جوان به ما قول داد که به پلیس خبر نمیدهد و حتی گفت عاشق من شده است.
بازداشت متهم دوم
با توجه به اطلاعاتی که سیامک به مأموران داد، رامین شناسایی و بازداشت شد. مأموران در تجسسهایی که از خانه رامین انجام دادند متوجه شدند او یک خلافکار حرفهای است و تعداد زیادی مدرک شناسایی متعلق به شهروندان دیگر را در خانه او کشف کردند. همچنین مشخص شد رامین با یکی از مدارک شناسایی حساب بانکی هم باز کرده و کارهای خلاف را با آن حساب بانکی انجام میدهد.وقتی متهم بازجویی شد، درباره مدارک شهروندان که پیدا شده بود، گفت: من در کار جعل بودم و با مدارک شناسایی کار میکردم و این مدارک را هم از یک زندانی خریداری کردم. آن زندانی بعدها در زندان فوت شد.پلیس متوجه شد رامین فردی سابقهدار است که از سالها قبل چندین بار به اتهام سرقت و کلاهبرداری و شرارت به زندان افتاده و حبس کشیده است.وقتی رامین درباره تجاوز به دختر جوان بازجویی شد، اتهام را انکار کرد و گفت: من چنین کاری نکردم و سیامک و دختر جوان درباره من دروغ میگویند.وقتی رامین همه چیز را انکار کرد، مأموران درصدد جمعآوری ادله بیشتر برآمدند و تماسهای رامین با سیامک را بررسی کردند؛ متن پیامکهای ارسالی این دو به همدیگر نشان میداد که رامین از سیامک خواسته تا با او همدستی کند. او میدانست اگر گیر بیفتد مجازات این کارش چیست، اما باز هم اصرار کرده که سیامک دختری را برای تجاوز به او معرفی کند.
شکایت جدید
در این میان دو شکایت جدید به مأموران ارائه شد؛ یکی از این شاکیان زنی بود که مدارکش سرقت شده و با نام او حساب بانکی جعلی درست کرده بودند و شکایت دیگر از سوی دختر جوانی مطرح شد که مدعی بود مورد تجاوز قرار گرفته است. این دختر گفت: مدت زیادی از ماجرا گذشته و من هیچ مدرکی ندارم، اما سیامک و رامین من را هم ربودند و مورد تعرض قرار دادند.درحالیکه پرونده برای رسیدگی آماده میشد، دختر دوم شکایت خود را پس گرفت و گفت هیچ شکایتی ندارد و خواستار مختومهشدن پرونده شد. بهاینترتیب پرونده سیامک و رامین به اتهام آدمربایی، تجاوز با عنف و اکراه و سرقت، منجر به صدور کیفرخواست شد.دختر جوان که شکایت اول را مطرح کرده بود، در دادگاه حاضر شد و یک بار دیگر هرچه را اتفاق افتاده بود، توضیح داد، اما دختر دوم که شکایت خود را پس گرفته بود، در دادگاه حاضر نشد. شاکی سوم نیز با توجه به سرقت مدارکش درخواست مجازات برای رامین کرد.
هرچند رامین تجاوز را انکار کرد و سیامک هم مدعی شد اگر تجاوز نمیکرد به دست رامین کشته میشد، اما دادگاه هر دو متهم را مجرم تشخیص داد و به جرم تجاوز به عنف به اعدام با طناب دار محکوم کرد.همچنین هر دو متهم درخصوص اتهام آدمربایی مجرم شناخته و به هشت سال حبس محکوم شدند. علاوه بر این رامین بهخاطر واردکردن آسیب بدنی به دختر جوان حین تعرض به پرداخت دیه نیز محکوم شد. رامین که شاکی دیگری برای سرقت مدارک شناسایی داشت، در این خصوص نیز به سه سال حبس محکوم شد. او درباره دومین شاکی خود که دختری جوان بود و ادعای تعرض کرده بود، به دلیل نبود ادله کافی تبرئه شد.این حکم از سوی شعبه ۷ دادگاه کیفری استان تهران به متهمان ابلاغ شده و ۲۰ روز فرصت تجدیدنظرخواهی دارد.
نظر شما