به گزارش سلام نو، ایران نوشت: ۳۰ مهر سال ۹۷، کشف جسد مرد جوانی در نزدیکی ترمینال جنوب به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام و در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد مرد جوان به نام جمشید در کار خرید و فروش مواد مخدر بوده و اعتیاد نیز داشته است.
آثار کبودی و جراحت روی بدن وی و مرگ مشکوک او باعث شد که به دستور بازپرس جنایی، جسد برای مشخص شدن علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شود.
در ادامه این دو برادر بازداشت شدند، اما آنها منکر جنایت بوده و برادر بزرگتر در تحقیقات گفت: با جمشید سر محل فروش مواد مخدر درگیر شدیم و من او را زدم اما او به خاطر مصرف بیش از حد مواد مخدر، حالش بد شده و فوت کرده است. با توجه به اینکه مدارکی درخصوص قتل وجود نداشت و دو برادر نیز منکر جنایت بودند، آنها با قرار وثیقه آزاد شدند.
نظریه کمیسیون پزشکی قانونی
در حالی که به نظر میرسید جمشید بر اثر مصرف بیش از حد مواد فوت کرده باشد اما خانواده او مدعی شدند که پسرشان کشته شده است. بنابراین به دستور بازپرس جنایی، کمیسیون سه نفره و پنج نفره پزشکی قانونی نیز تشکیل شد و کارشناسان اعلام کردند جمشید بر اثر مصرف بیش از حد مواد فوت کرده است.
اما نظریه کمیسیون پنج نفره نیز خانواده مرد معتاد را راضی نکرد و آنها دوباره به این نظریه اعتراض زدند و گفتند پسرمان به خاطر درگیری و صدمه فوت کرده و بیشک به قتل رسیده است.
تأیید قتل
با اعتراض خانواده جمشید، کمیسیون ۷ نفره پزشکی قانونی تشکیل شد و این بار نظریه پزشکی قانونی متفاوت با دفعات قبل بود. آنها اعلام کردند که علت مرگ جمشید اصابت جسم سخت به سرش بوده است.
با اعلام نظریه جدید پزشکی قانونی، بازپرس محمدجواد شفیعی دستور بازداشت مرد جوانی را که با جمشید درگیر شده بود صادر کرد.
برادر بزرگتر به نام کیوان در همان تحقیقات اولیه به قتل اعتراف کرد. به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران، متهم در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
چه شد که دست به قتل زدی؟
به خاطر کینهای که از او داشتم، دست به قتل زدم. او به برادر کوچکترم فحاشی کرده و او را زده بود، من هم وقتی با او درگیر شدم، پاره آجری را که در آن اطراف بود برداشتم و چندین ضربه به سرش زدم.
اختلاف و درگیری برادرت با جمشید سر چه بود؟
یک محلی بود که ما آنجا مواد میفروختیم و مواد مصرف میکردیم.برادرم روز حادثه رفته بود تا مواد بفروشد که جمشید به او میگوید اینجا پاتوق من است و تو حق فروش مواد را نداری.سر همین مسأله باهم درگیر شدند.جمشید حتی بهمعتادانی که آنجا مواد میکشیدند، میگفت باید به من حق حساب بدید، چرا که اینجا پاتوق من است. وقتی من رسیدم، او داشت به برادرم فحاشی میکرد و من به حمایت از برادرم با او درگیر شدم و با پاره آجر به سرش زدم.
نظر شما