به گزارش سلام نو به نقل از اعتماد، محمود صادقی در تحلیل رفتار انتخاباتی و گزینههای شاخص اصولگرایان، گفت: بعضی اصولگراها هم اظهارنظر و توصیه کردهاند که بهتر است آقای قالیباف به فعالیت خود در مجلس شورای اسلامی ادامه دهد و از شرکت در انتخابات ریاستجمهوری پرهیز کند. مضاف بر اینکه این احتمال و گمانهزنی وجود دارد که شاید اگر آقای قالیباف از ریاست مجلس کنارهگیری کند و وارد انتخابات ریاستجمهوری شود، نمایندگان اصولگرای مجلس شورای اسلامی نتوانند با اجماع کامل روی فردی دیگر، نسبت به انتخاب رییس مجلس اقدام کنند.
درحالی که در میان انبوه کاندیداهای اصولگرا، از مدتی پیش نام سعید محمد، فرمانده قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا نیز شنیده میشود، بعضی اصولگرایان ازجمله یکی از اعضای ارشد حزب موتلفه اخیرا خبر داد که او راسا مشغول رایزنی با احزاب و اشخاص متنفذ اصولگرا است؛ بر این اساس، برخی تحلیل میکنند که شاید آنچه در انتخابات ۸۴ رخ داد و چهرهای کمتر شناختهشده راهی پاستور شد، بار دیگر این اتفاق برای سعید محمد رخ دهد و اصولگرایان نسبت به حمایت از او به اجماع برسند؛ نظر شما در این باره چیست؟
تا آنجا که من میدانم، شخصیت آقای محمد با شخصیت آقای احمدینژاد کاملا متفاوت است. آنطور که من شخصیت آقای محمد را دیدهام، ایشان بیشتر فردی است که در پروژههای عمرانی و امور اجرایی تجربه دارد و در همان حوزه پروژههایی که به قرارگاه خاتمالانبیا سپرده شده، سابقه مثبتی دارد و نیروی شایستهای محسوب میشود.
اما ایشان تیپ و شخصیت سیاسی ندارد و بیشتر تمرکزش هم بر همان حوزههای عملیاتی و اجرایی بوده است، بنابراین باتوجه به سوابقش این پرسش مطرح است که آیا ایشان میتواند براساس معیارهای رجل سیاسی و مذهبی که پیش از این تعریف شده، «رجل سیاسی» به حساب آید؟! به نظر میرسد این مساله محل تردید باشد.
این در حالی است که محمود احمدینژاد همان سال ۸۴ هم به هر حال تاحدودی سوابق اجرایی سیاسی مثل استانداری داشت و مدتی هم در شهرداری تهران فعالیت کرده بود که این موارد به آشنایی با سیاست کمک میکند اما آقای محمد، سابقه کار سیاسی نداشته است. اما باتوجه به چند نوبتی که ایشان را دیدهام و با ایشان برخورد داشتهام، برداشتم نسبت به شخصیتش منفی نیست. دوران نمایندگی در مجلس دهم، آقای محمد را در برخی مراسم و افتتاحیهها ملاقات کردم و به نظرم تیپِ شخصیتیاش با آقای احمدینژاد قابلمقایسه نیست. به همین خاطر میتوانم بگویم که بعید است، وارد عرصه شود.
برخی ناظران معتقدند از سویی باتوجه به اشتیاق و نحوه فعالیت قالیباف و از دیگر سو، تحرکات و تلاش سعید محمد برای رایزنی و جلب حمایت، ممکن است شاهد رقابتی میان این دو باشیم.
به نظرم این دو چهره سیاسی نباید تعارضی با هم داشته باشند. تصورم این است که اصولگرایان تعدادی آلترناتیو دارند و آنها را هم برای رقابت آماده میکنند و به میدان رقابت سیاسی انتخابات میآورند و بعد، با نزدیک شدن به انتخابات بررسی میکنند که کدام یک از چهرهها و شخصیتهای موردنظرشان میتواند جایگاه بهتری نزد افکار عمومی و مردم و داشته باشد و رای بیشتری کسب کند تا بر این اساس تصمیم بگیرند که کدام چهره را به عنوان نامزد نهایی برای انتخابات معرفی کنند. اما بعید میدانم، رقابت و دوگانگی، مشخصا بین این دو چهره و شخصیت سیاسی شکل گیرد.
باتوجه به اینکه آقای قالیباف در حال حاضر ریاست مجلس را برعهده دارد، آیا ممکن است به فعالیتهای تبلیغاتی خود ادامه دهد و کاندیدای انتخابات ۱۴۰۰ شود؟
چندان قضاوت قطعی در این باره ندارم، ولی شنیدهام که بعضی اصولگراها هم اظهارنظر و توصیه کردهاند که بهتر است آقای قالیباف به فعالیت خود در مجلس شورای اسلامی ادامه دهد و از شرکت در انتخابات ریاستجمهوری پرهیز کند. مضاف بر اینکه این احتمال و گمانهزنی وجود دارد که شاید اگر آقای قالیباف از ریاست مجلس کنارهگیری کند و وارد انتخابات ریاستجمهوری شود، نمایندگان اصولگرای مجلس شورای اسلامی نتوانند با اجماع کامل روی فردی دیگر، نسبت به انتخاب رییس مجلس اقدام کنند و این موضوع چالشی جدید و مهم برایشان خواهد شد. بر این مبنا شاید اولویتشان این باشد که به همین شکل مجلس را حفظ کند و قالیباف در جایگاه ریاست مجلس باقی بماند. به هر حال این تحلیل و گمانهزنی میان اصولگرایان وجود دارد و من هم این مساله را بعید نمیدانم. هر چند در حال حاضر حرکات و فعالیتهای آقای قالیباف در عرصه سیاست، به طور جدی رنگ و بوی تبلیغاتی و انتخاباتی به خود گرفته و گروهی احتمال حضور او را در انتخابات رد نمیکنند.
بسیاری از سیاسیون میگویند یکی از دغدغههای جدی برای انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ بحث مشارکت باشد و میزان حضور مردم پای صندوقهای رای؛ فکر میکنید طی ماههای آینده اتفاقی رخ دهد که باعث تغییر رویه شهروندان شده و میزان مشارکت در انتخابات آینده افزایش یابد؟
برداشتم تا این لحظه از این قرار است که هنوز محرک جدی که بتواند منجر به افزایش امید میان مردم شده و مشارکت را افزایش دهد، شکل نگرفته است. از طرفی محرکهایی هم هست که عملا از اثرگذاری آن میکاهد یا مثل همین مصوبه برجامی اخیر مجلس که شاید چندان اثری بر این موضوع نداشته باشد. در بحث انتخابات امریکا هم بهواقع تا این لحظه تاثیر روشنی را بر افزایش امید مردم و ترغیبشان به رای دادن، احساس نکردهام. مگر اینکه ظرف دو، سه ماه آینده تحولاتی ایجاد شود و در زندگی مردم گشایشهایی رخ دهد. مباحث اقتصادی بسیار در این خصوص تاثیرگذار است و شاید در ۲ ماه آینده، بازار و اقتصاد کشور دچار تحولاتی شود، اما فعلا چشمانداز روشنی نمیبینم.
آیا فکر میکنید مجلس اصولگرای فعلی نمیخواهد مردم نسبت به بهبود اوضاع چندان امیدوار شوند تا به این ترتیب، مشارکت در انتخابات ۱۴۰۰، به نفع جریان اصولگرا، کاهش یابد؟
به نظر میرسد حرکت مجلس بیشتر در راستای انتخابات ۱۴۰۰ است و طبیعتا ترجیحشان این است که فضای مشارکت حداقلی برای انتخابات ۱۴۰۰ شکل گیرد، مانند آنچه در همین انتخابات مجلس یازدهم که اسفند ماه ۹۸ برگزار شد، رخ داد. در واقع از رفتار و فعالیتهای سیاسی آنان میتوان اینگونه برداشت کرد. آنان در عین حال خیلی تلاش میکنند که آن رای ۲۰درصدی بدنه اجتماعی حامیشان را با برخی حرکتهای حاد و نطقهای داغ حفظ کنند؛ از جمله به نظرم با مصوبه اخیر تلاش دارند آن بدنه حامی خودشان را امیدوار کنند.
فکر نمیکنید در این مسیر برخی نهادها از جمله صداوسیما هم با این جریان هماهنگ است و به آنان کمک میکند؟
کاملا آشکار است که سعی میکنند موضوعات مربوط به رییس مجلس فعلی را برجسته کنند. برای او مصاحبه ویژه و خبرهای گزینشی پخش میکنند. تا پیش از این ندیده بودم صداوسیما برای مجلس، آنهم به شکل رپرتاژآگهی گزارش عملکرد پخش کنند، اما کاملا جهتدار عمل میکنند. البته نامی از انتخابات نمیآورند ولی مشخص است که جهتگیریشان به همان سمت است.
نظر شما