سلام نو – سرویس اجتماعی: «تا قدس رو پس نگیریم آروم نمیگیگیریم.» این شعاری بود که هفته گذشته در تجمع برخی نیروهای جوان ارزشی در اعتراض به ترور شهید محسن فخریزاده مطرح شد. مطرح شدن این شعار و اشتباه لغوی در آن در کنار دفاع از این اشتباه ساده را میتوان ترجمانی از یکی از مشکلات بزرگ امروز یعنی عدم پذیرش اشتباه توسط گروهها و جریانهای مختلف دانست.
ماجرا از جایی آغاز میشود که میاندار یک جمع کوچک در شعار خود یک کلمه را اشتباه میگوید. این اشتباه گفتن به خودی خود مشکلی ندارد و این اشتباه به سادگی در نوبت دوم شعار گفتن به سادگی قابل تصحیح است. اما کسی که کلام اشتباه را گفته به جای تصحیح اشتباه خود، شعار غلط را به گردن کسی از میان جمعیت میاندازد و از خود سلب مسئولیت میکند.
در ادامه این ویدئو به فضای مجازی وارد میشود و به خاطر واکنش شعار دهنده و البته خندهدار بودن اشتباهش دستخوش شوخی کابران قرار میگیرد، اما حامیان این گروهِ حاضر در ویدئو، اشتباه یک نفر و شوخی کاربران با آن را نیز در قامت رقابت سیاسی-اجتماعی میبینند و مجموعهای از ویدئوها را با همان اشتباه ضبط میکنند تا از آن جوان حمایت کنند.
ماجرای آروم نمیگیگیریم تنها مشتی نمونه خروار است. وقتی یک شهروند ساده حاضر به پذیرش اشتباه نمیشود چطور انتظار داریم مسئولی که انی ور و انی تایم را مطرح میکند، اشتباه خود را بپذیرد؟
اتفاقی که درباره آروم نمیگیگیریم رخ داده روند معمولی است که درباره بسیاری از اشتباهات رایج در کشور تکرار میشود، به خصوص اگر فاعل اشتباه مسئولی ذینفوذ باشد. در این پروسه کسی که اشتباه میکند نه تنها اشتباه خود را نمیپذیرد بلکه آن را در لباس منافع ملی و ارزشهای دینی، سیاسی و اجتماعی پنهان میکند.
با مرور زمان نه تنها یادآوری کنندگان اشتباه، ملامت میشوند بلکه روایتی جدید از اشتباه ساخته میشود که آن را به کنشی ارزشمند، خلاق و خط شکن تغییر میدهد و فاعلین این اشتباه نه تنها به دنبال رفع نقص خود نمیروند بلکه همین نقص را تبدیل به برند و ارزشی جدی برای خود میکنند و از پلههای پیشرفت بالا میروند.
این رفتار هرچند به دلیل نزدیکی جریان راست به قدرت در بین اصولگرایان شیوع بیشتری دارد، اما این به آن معنا نیست که دیگر جریانهای سیاسی کشور از آن مبرا هستند. نگاهی به ستادهای انتخاباتی یا جریانهای دانشجویی نشان میدهد در طرف مقابل هم مواردی بود که "برند شدن اشتباه" و عدم تصحیح آن در نهایت تبدیل به ارزشی خاص برای یک چهره شده و به سرمایه او برای پیشرفت تبدیل شده است.
این چرخه اصرار بر اشتباه و عدم تصحیح آن البته منحصر به جریانات سیاسی نیست و در دانشگاه یا حتی در بین اهالی هنر نیز به وفور دیده میشود. تنها کافی است دوران تحصیل خود در دانشگاه را مرور کنید تا اساتیدی را به خاطر بیاورید که به هیچ وجه اشتباه خود را نمیپذیرفتند.
در بین هنرمندان حتی وضعیت بدتر میشود. مترجمی که به ترجمه دزدی مشهور است به علت برندی که اسمش دارد همچنان در حال کار کردن با بهترین بنگاههای نشر کشور است و هیچ سند و مدرکی هم نتوانست جلو پیشرفت او را بگیرد.
آروم نمیگیگیریم یک اتفاق ساده یا ترند روزمره نیست که محصول دعوای سیاسی باشد، بلکه نشان یک ایراد مهم در جامعه ما است که شاید بتوان آن را سندروم خطای با ارزش نامید، خطایی که تبدیل به پله پیشرفت میشود!
نظر شما