باران حقیقت تازه‌ای را برای خوزستانی‌ها عیان نکرده است، زیر خاک لوله‌های طلا جریان دارد و در این میان جایی برای لوله‌های شبکه جمع‌آوری آب‌های سطحی نیست.

اینجا دریا نیست، اهواز است

به گزارش سلام نو به نقل از اعتماد، در هر خانه یک نفر باقی است، تا زانو گرفتار در آب و در تلاشی بیهوده برای راندن آب از اتاق‌های خانه به حیاط، باقی به خانه‌های بالادست رفته‌اند. باران حقیقت تازه‌ای را برای خوزستانی‌ها عیان نکرده است، زیر خاک لوله‌های طلا جریان دارد و در این میان جایی برای لوله‌های شبکه جمع‌آوری آب‌های سطحی نیست، شهرک ماهشهر و بندرامام حتی یک متر جوی آب کنار خیابان ندارند، از بارش ساده یک باران، سیلی به راه افتاده است که فاضلاب و آب باران را در ترکیبی متعفن راهی خانه‌های ماهشهری‌ها و بندرامامی‌ها کرده است.

بارانی که شهرهای خوزستان در چند روز گذشته به خود دیدند، نه «غیرمترقبه» بود و نه «سانحه طبیعی»، اما همان خسارات و عوارض را با خود برای مردمی به جای گذاشت که پیش از این بارها شاهد وعده‌ها و پاسکاری رسیدگی به پمپ‌های تخیله آب و کشیدن چند متر کانیو کنار خیابان‌ها بودند، حالا بار دیگر، آب ده‌ها سانتی‌متر در خیابان‌ها و کوچه‌ها بالا آمده است و در دریایی از آب باران، اتومبیل‌ها شناورند، قایق‌ها روی آسفالت خیابان رانده می‌شوند، بشکه‌ها و دبه‌های خالی نفت به هم وصل می‌شوند و با پارویی در جست‌وجوی نان و اندکی آب سالم حرکت می‌کنند، این تصاویر برای خوزستان تازگی ندارد. «آرمینا» از ماهشهر و «امین» از بندرامام، روایت دو روز گرفتاری خود را در آب باران تعریف می‌کنند و می‌گویند که تنها شانس و روزنه امید آنها، قطع شدن بارش باران بود.

ماهشهر محصور آب

«نه پا داریم، نه کمر داریم، از دیشب تا حالا آب را می‌ریزم بیرون، از اتاق و حیاط می‌ریزم بیرون، کجا برویم؟... چرا لایروبی نکردید، چرا باز نکردید؟ چرا این‌طوری کردید؟ دوباره بارون می‌زنه دوباره آواره می‌شویم... والله غیرت ندارید.» یکی از نخستین تصاویری که از ماهشهر گرفتار در آب باران در فضای مجازی منتشر شد، اشک‌ها و فریادهای زن ماهشهری گرفتار در خانه‌ای مدفون در آب باران بود. زن ماهشهری همان‌طور که در ویدیوی منتشر شده می‌گفت، جای دیگری برای رفتن نداشت، اما آن‌ها که چاره‌ای داشتند، بعد از قطع باران در روز یکشنبه، ساعت‌ها انتظار کنار دیوارهای نم‌کشیده و بوی متعفن فاضلاب حمام و دستشویی را به سر رساندند و به خانه دوستان و آشنایانی پناه بردند که آب راهی برای نفوذ به خانه‌های‌شان پیدا نکرده بود.

«آرمینا» ساکن بخش نوساخت شهرک بعثت ماهشهر یکی از همان اهالی خوش‌شانس ماهشهر بود که «جایی برای رفتن داشت» و آنجا، بخش قدیمی «ممکو» یا همان شهرک بعثت بود، تنها تفاوت این دو شهرک که مانع نفوذ آب به خانه‌اش شده بود، اندکی تسهیلات بهتر در اندازه لوله‌های فاضلاب و چند متر کانیو برای دفع آب‌های سطحی بود، آب‌هایی که تا شب شنبه، در این شهرک آنقدر بالا نیامده بودند که مردم را به فکر جابه‌جایی و خالی کردن خانه‌های‌شان بیندازند. شنبه شب حوالی ساعت ۱۱ شب، همسایه‌های طبقه پایین در خانه آرمینا را زدند و خبر دادند که آب بالا آمده است و اگر اتومبیل‌شان را جابه‌جا نکنند، روی دریای باران شناور خواهد شد و تا ناکجا خواهد رفت. تا آن موقع شب هنوز فاضلاب و آب در خانه آرمینا بالا نیامده بودند، اما همسایه طبقه پایین در حال تخلیه خانه بود، فاضلاب فضای دستشویی و حمام را پر کرده بود و آب از سمت در ورودی حیاط، تا انتهای آخرین اتاق نیز خودش را رسانده بود. پس از جابه‌جایی اتومبیل و رساندن آن به محل خشک‌تر، برق، تلفن و آب در ساعت ۵ صبح قطع شدند و تا ۱۲ ساعت بعد خبری از آن‌ها نبود. در این میان باران ادامه داشت، رطوبت تمام جان دیوارها را گرفته بود، از میان دریچه کولر، از میان پنجره‌ها، از چاه توالت، از چاه حمام و آشپزخانه، آب و فاضلاب با هم به خانه سرریز می‌شدند. با غروب آفتاب یکشنبه، سرما و رطوبت از حد تحمل خارج بود، آرمینا چند باری خواست تا سراغ اتومبیلش برود و تا خانه مادرشوهرش براند، اما همان‌جایی که دیشب خشک بود، حالا ۳۰ سانتی‌متر زیر آب رفته بود و رسیدن به اتومبیل هم ناممکن شده بود. «شانس آوردیم باران قطع شد وگرنه معلوم نبود که چه بلایی سر ما بیاید.»

قطع شدن باران در حوالی غروب یکشنبه، فرصت اندکی را به فروکش شدن تدریجی آب از خیابان‌ها داد، حالا همسایه‌های طبقات اول در منازل رودکی شهرک بعثت خانه‌های‌شان را خالی کرده و از بوی متعفن فاضلاب فرار کرده بودند، در مقابل خانه‌های خالی، چیزی جز گونی‌های خاک به جای نمانده بود، گونی‌هایی که توان مقابله با دریای عظیم آب راکد را نداشتند. «از ترس بالا آمدن فاضلاب نمی‌توانستیم از دستشویی استفاده کنیم، نمی‌توانستیم آب را باز کنیم، هوا سردتر می‌شد، می‌آمدند و می‌گفتند که ساعت ۹ شب جلسه داریم و بعضی از خانواده‌ها را اسکان می‌دهیم تا باران بند آمد، سریع خانه را خالی کردیم و رفتیم. چاره دیگری نبود.»

آرمینا ۲۶ سال دارد و تمام آن ۲۶ سال را ساکن شهرک بعثت بوده است. دو سال پیش که باران بارید و خیابان‌ها را سیل باران برداشت، خانه او تا ساق پا در آب باران فرو رفت، او و همسرش پس از آن راه تخلیه آب را از باقی واحدهای ساختمان جدا و مسیر مجزایی برای خانه تعریف کردند، همان سال وعده داده شده بود که این تجربه هرگز در ماهشهر تکرار نخواهد شد، اما حالا نه فقط ماهشهر، شهر چمران در حوالی ماهشهر نیز زیر آب است، قایق‌ها تنها راه نجات محبوسان در خانه‌هاست، اتومبیل‌ها تا سقف زیر آب محبوس هستند و خیابان‌ها شکافته می‌شوند تا آب تخلیه شود. آرمینا روز یکشنبه را در خانه مادرشوهرش در بخش قدیمی ممکو به سر می‌برد، جایی که هنوز آب به خانه‌ها نرسیده، اما رطوبت تمام فضای خانه را پرکرده است، آرمینا می‌گوید که ساعت ۱۱ شب دوشنبه، برق‌ها بالاخره وصل شدند، شکافتن خیابان در شهرک چمران بخش زیادی از آن‌ها را تخلیه کرده است، برخی خانواده‌های گرفتار و محبوس را جا و غذا داده‌اند، اما خبرها حاکی از سامانه جدید بارش است، او می‌گوید: «امروز باران بند آمده بود که توانستند رسیدگی‌های لازم را انجام بدهند، باران بند آمد و نجات پیدا کردیم.» آرمینا در انتها از جوی آب کوچک میان خانه خود می‌گوید: «شاید ۵ سانتی‌متر هم عرض نداشته باشد گنجایش این حجم از باران را ندارد، حالا هم همین جوی آب زیر آب باران مدفون است.»

بندر امام؛ زندانی زیر آب

سربندر یا بندر امام‌خمینی در ۱۵ کیلومتری بندر ماهشهر، زیر آب است، مگر چند محله‌ای که در ارتفاع بیشتری از مرکز شهر قرار داشته باشند، مثل منطقه فاز چهار که «امین اسدی» از آن می‌گوید: «آب تا داخل پذیرایی، هال و اتاق‌خواب‌ها آمده است، دسترسی نداریم، مردم داخل خانه‌ها زندانی شده‌اند.» امین کارمند پتروشیمی است، تمام اهالی خانه را به مرتفع‌ترین بخش سربندر انتقال داده و خودش در میان خانه‌ای زیر آب به انتظار نشسته است که چه شود و چه کند و چه پیش آید. «بارانی نبود که بخواهد سیل شود، دو روز نم‌نم باران زد، ما که مرکز شهر نیستیم زیر آب رفته‌ایم، چه برسد به آن‌هایی که در بخش‌های کم‌ارتفاع شهر هستند، از آن‌ها حتی چندین ساعت خبر نداشتیم، نه تلفن کار می‌کرد و نه می‌توانستیم به آن‌ها برسیم، همه جا را آب گرفته بود.» امین هم بارها طی گفتگو تکرار می‌کند که «شانس آوردیم که باران قطع شد»، همان بارانی که از تمامی منافذ خانه بالا آمد، گونی‌های خاک را پشت سر گذاشت، فرش و موکت‌ها را به زیر خود برد و موتور لباسشویی، یخچال و فربرقی‌ها را سوزاند و خسارت زیادی را برای مغازه‌داران و کاسبانی گذاشت که در تعطیلی محدودیت‌های کرونایی، اجناس خود را در سطح زمین مغازه‌های‌شان رها کرده بودند، در میان کوچه و خیابان‌هایی که تا سر پر از آب شده بودند، مغازه‌داران حتی راهی برای نجات سرمایه‌های‌شان از رطوبت و آب باران نداشتند.

امین از بالا زدن فاضلاب در دستشویی و حمام می‌گوید و از بوی فاضلابی که در میان تصاویر و فیلم‌های منتشر شده از بندر امام به مشام نمی‌رسد، از ترس استفاده از دستشویی، از ترس باز کردن شیر آب و افزودن به آب داخل خانه، از کاشی‌های سفید دستشویی و حمام که زیر لجن سیاه فاضلاب پنهان شده‌اند و او بارها باید مراقب باشد تا این آب متعفن به داخل خانه راه پیدا نکند، آبی که همچنان، چون مردابی برقرار است و اندکی هم فروکش نمی‌کند. پیش از قطع شدن باران، هر چند ساعت یک‌بار، یک کامیون با پمپ آب به خیابان می‌رسید، اندکی از آن را به داخل مخزن خود می‌کشید و می‌رفت، این کامیون نیز به قول امین می‌رفت و آمدنش مشخص نبود، تا زمانی که بازگردد، بارش باران باز همان حجم پمپ شده را به داخل خیابان‌ها باز می‌گرداند. کار این پمپ را سال‌های قبل مسوولان شهری به امین و سایر همشهری‌های او وعده داده و گفته بودند که یک‌بار برای همیشه تکلیف پمپ‌های نیمه‌جان آب را مشخص می‌کنند، چند متر جوی آب کنار کوچه‌ها می‌کشند، قطر لوله‌های زیر زمین را افزایش می‌دهد و پوسیدگی‌های شبکه فاضلاب را برطرف می‌کنند، اما نتیجه عریان این وعده‌ها حالا به شکل ترکیب مسمومی از آب و پس‌مانده‌های فاضلاب داخل خانه‌ها مقابل چشم‌های ساکنان بندرامام‌خمینی نشسته است، فارغ از آن اعدادی که در اخبار از زبان مسوولان ردیف می‌شود، فارغ از آن روبان‌هایی که بریده و پروژه‌هایی که به سرانجام نمی‌رسد، فارغ از گفتگوهای مسوولانی که رفع تکلیف می‌کنند و وظیفه را به دستگاه دیگری پاس می‌دهند، حالا امین نیز مانند همسایگان خود نتیجه کار نکرده و وعده بی‌سرانجام را در خانه خود می‌بیند، او می‌گوید: «گفته‌اند برخی‌ها را در مدرسه اسکان خواهند داد، به شرط اینکه مدارس زیر آب نباشند، برادرم در مرکز شهر زندگی می‌کند و چند ساعتی از او خبر نداشتیم، اگر باران قطع نمی‌شد، نمی‌دانستیم چگونه باید به او برسیم و او را از میان آب نجات دهیم، شانس ما فقط قطع شدن باران بود. همین.»

آغاز دوباره یک دور باطل

هنوز آمار خسارت‌ها و خانواده‌های محبوس میان آب مشخص نیست، اما به گفته علی خدادادی، مدیرعامل جمعیت هلال‌احمر خوزستان در روز دوشنبه، تاکنون یک‌هزار و ۱۲۱ خانوار در خوزستان امدادرسانی شده‌اند و ۲۵۵ نفر در ماهشهر، شهید چمران و بندر امام‌خمینی اسکان یافته‌اند. باران شدید در روزهای شنبه و یکشنبه هفته جاری، اهواز، ماهشهر، بندرامام، آبادان، رامشیر، شوشتر، رامهرمز و امیدیه را با آب‌گرفتگی مواجه کرده که بیشترین شدت آب‌گرفتگی در شهرستان ماهشهر مشاهده شده است. محسن بیرانوند، فرماندار ماهشهر نیز روز دوشنبه به ایرنا خبر داده است که طبق برآوردهای اولیه، ۵۰۰ تا ۶۰۰ واحد مسکونی در شهرستان ماهشهر دچار آب‌گرفتگی شده‌اند و بارش ۱۷۰ میلی‌متری باران طی سه الی چهار ساعت در ماهشهر منجر به شکل‌گیری بیش از چهار میلیون مترمکعب رواناب در این شهرستان شده است.

در این میان که بارش باران خسارت‌های یک سیل را برای مردم خوزستان به جای گذاشته است، مانند سال گذشته، پیش از تخیله آب و رسیدگی به خسارت‌دیدگان، پاسکاری مسوولان شروع شده است. آب‌گرفتگی و بالا آمدن فاضلاب در خانه‌های استان خوزستان در سال گذشته، سیلی از اعتبارات ملی و استانی را به دو شبکه فاضلاب و جمع‌آوری آب‌های سطحی روانه کرد، وعده‌های فراوانی برای تکمیل شبکه آب و فاضلاب و آب‌های سطحی در این استان عنوان و کلنگ‌های فراوانی به زمین زده و روبان‌های متعددی بریده شد، اما حالا با نخستین بارش پاییزی، رییس شورای شهر اهواز از تیغ انتقاداتی که به سوی شورا نشانه گرفته شده، شاکی است و از نمایندگان مجلس گزارش ریالی وصول نشدن اعتبارات معهود را می‌خواهد، او که می‌گوید: «مدیریت شهری با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته است»، یکی از نخستین مسوولان شهری اهواز است که بحث سال‌های گذشته را دوباره زنده کرده است: پاسکاری، گلایه از کمبود بودجه، گلایه از وصول نشدن اعتبارات معهود و عدم پیشرفت پروژه‌ها به دلیل بدقولی پیمانکاران و احتمالا وضعیت خاص استان خوزستان در زیرساخت‌های شهری. در این میان اما، همچنان تجربه سال‌های گذشته تکرار می‌شوند، خوزستانی‌ها سوار بر قایق روی آب و فاضلاب می‌رانند و مشکلات ساختاری شبکه آب و فاضلاب در این استان همچنان در دوری باطل می‌چرخد تا سال دیگر آب گرفتکی و بالا آمدن فاضلاب را در بخش دیگری برای مردم خود به ارمغان بیاورد، همان‌طور که امین و آرمینا گفتند، شانس با مردم ماهشهر بود که باران بند آمد.

کد خبرنگار: ۳
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • پربازدید

    پربحث

    اخبار عجیب

    آخرین اخبار

    لینک‌های مفید

    ***